«اصولگرایی مدرن» چگونه شکل می گیرد؟/وقتی پیرمردها جوانان را قال می گذارند
اصولگرايان در يك ساختار سنتي در حال حيات هستند. گرچه پيشكسوتان اين جريان به اين ساختار خو كرده اند اما اين ساختار نمي تواند نياز نسل جواني كه علاقهمند به اصول و مباني اين جريان هستند را برآورده سازد.
جملات فوق سخنان محمد جواد لاریجانی درباره آینده جریان اصولگرایی است. اصولگرایان چندی است که دچار یک بی نظمی در ساختار خود شده اند و عوامل چندی موجب شده است که اصولگرایان به این وضعیت دچار شوند. احزاب کهنه و فرسوده، عدم اعطای فرصت برای جوانان، حضور آقازاده ها در صدر جریان های اصولگرایی و بسته شدن راه افراد مستعد در این زمینه و از همه مهمتر شکل گیری گروهی انحرافی در این جریان که بعضا با افکار آشفته نیرو و توان جوانانی که در دیگر گروه های اصولگرا جایی ندارند را به خود جذب کرده است.
در این روند نیز موضوع جوان گرایی و استفاده از فکر و توان نیروی جوان بسیار حائز اهمیت است. بعضا در جریان اصولگرایی دیده می شود که برخی از احزاب پیر و کهنه شده اند و با توجه به اینکه گردش نخبگان در این احزاب به درستی صورت نمی گیرد جوانان نیز نمی توانند برای ایده پردازی و فعالیت در قالب این احزاب امیدوار باشند و از این رو این تشکلهای سیاسی جذابیتی برای آنان ندارد.
از سوی دیگر متاسفانه دیده می شود که برخی از گروههای سیاسی که به تازگی توسط برخی از افراد تندرو یا نزدیک به منحرفیون هستند با ایجاد تشکل های سیاسی جدید درهای خود را برای ورود جوانان به این گروه ها باز کرده اند و در این روند دیده می شود که حتی برخی از این جریان ها اقدام به ثبت نام از جوانان می کنند. به عنوان نمونه برخی از گروه های سیاسی مانند طیف نزدیک به محمود احمدی نژاد در این راستا اقدام به جذب نیروهای جوان در ساختاری با عنوان «هما» ( هواداران محمود احمدی نژاد» کرده اند و حتی فرمی را به صورت الکترونیک برای جذب نیروی جوان در این زمینه در اختیار جوانان قرار داده اند.
از سوی دیگر مبحث قابل طرح در این زمینه خلائی است که در این میان بوجود آمده است و سبب گرایش جوانان به گروه های افراطی شده است.
اصولگرايان در يك ساختار سنتي در حال حيات هستند. گرچه پيشكسوتان اين جريان به اين ساختار خو كرده اند اما اين ساختار نمي تواند نياز نسل جواني كه علاقهمند به اصول و مباني اين جريان هستند را برآورده سازد. درواقع اين موضوع خود سبب ميشود كه جوانان پشت درهاي اين جريان سياسي بمانند و يا نااميدانه از راه پيوستن به آن باز گردند و يا اينكه بعد از مدتي با سرخوردگيهاي ناشي از عدم توجه در اين جريان روبرو شوند.
گرچه در برخي از گروهها شاهد جرقه هايي در زمينه ورود جوانان به عرصه فكري اصولگرايي هستيم اما با توجه به سنتي بودن اين ساختار هنوز نگاه قابل توجهي به جوانان در اين ساختار نميشود واين پيشكسوتان هستند كه محوريت را در اين جريان بر عهده دارند. درواقع در اصولگرايي بيشتر توجه و محوريت جريان رو به سوي پيشكسوتان است در حالي كه در جناح رقيب اين موضوع به طور عكس اتفاق افتاده است.
البته بانون نيز در اين ساختار تا حدودي در حاشيه قرار دارند كه اين مساله نيز در ذيل همان توجه به جوانان و گردش نخبگان در اصولگرايي قرار دارد. به هر حال اصولگرايان بايد براي توجه بيشتر جوانان به اين جريان ساختارهاي خود را با تغييرات مناسبي همراه سازند و در اين روند مبناي تغيير و گردش نخبگان را پيوندهاي خوني و ساختار اليگارشي قرار ندهند.
يكي از مشكلات حاشيهاي اين جريان اين است كه وقتي جوانان علاقهمند خود را در خارج از ساختار مي بينند به سمت ايجاد جريانهاي جديد البته با محوريت برخي افراد ديگر مي روند كه اين موضوع سبب ايجاد گروههاي جديد و متعاقب آن نظرات متفاوت و تشتت آرا بيشتر ميشود كه نمونه آن را در انتخابات رياست جمهوري اصولگرايان به خوبي شاهد بودند.
دیدگاه تان را بنویسید