سیاسیون از فرهنگ و اقتصاد صحبت نکنند
سرویس سیاسی « فردا »: سیاستمدار پنجاه و دو ساله تهرانی، بیش از آنکه به سبب سوابق روزنامهنگاریاش شناخته شود، بهعنوان تحلیلگری در محافل سیاسی مطرح میشود که با صورتبندی ایدههای سیاسی معطوف به اندیشههای اصولگرایانه، میتواند به شفافسازی صفآراییهای سیاسی در کشور و ترسیم افقهای پیشروی رقابتهای سیاسی بپردازد.
امیر محبیان، دکترای فلسفه غرب دارد و هرچند همزمان با استقرار دولت اصلاحات به عنوان عضو شورای سردبیری و دبیر سیاسی روزنامه رسالت، نقش مهمی در زنده نگهداشتن میراث اصولگرایی در آن دوره داشت، اما پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد با تاسیس خبرگزاری آریا و مرکز مطالعات استراتژیک آریا به سازماندهی توان تئوریک و رسانه ای برای پیشبرد ایده های خود پرداخت. او سال 1385 نیز حزب نواندیشان ایران اسلامی را تاسیس کرد، حزبی که یکی از اهداف آن توسعه فرهنگ نواندیشی اسلامی در جامعه بویژه در نسل جوان برشمرده شده است، اما از زمان تاسیس، چیز بیشتری جز یک نام از آن مطرح نشده است.
نامگذاری سال 1393 به نام «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» باعث شد تا در گفت وگو با این تحلیلگر سیاسی، راهکارهای تحقق این شعار و نقش نهادهای سیاسی در تبیین و نهادینه سازی آن را به بحث بگذاریم. او که نگران برخوردهای شعاری با این نامگذاری و سیاسی شدن مفاهیم غیرسیاسی به دنبال ورود سیاسیون به این مبحث است، معتقد است که مقدمه لازم برای تحقق شعار سال، داشتن نگرشی انتقادی نسبت به اوضاع فرهنگی و اقتصادی و سپس استفاده از راهکارهای تبیین شده در این شعار برای اصلاح وضع موجود است. در اولین ماه از سال «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» با امیر محبیان گفت و گویی کرده ایم که می خوانید.
باتوجه به نامگذاری سال 93 به نام فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی، شما مهم ترین موانع تحقق این نامگذاری را چه می دانید؟
مهم ترین عواملی که از منظر رهبری موجب تحقق مدیریت صحیح فرهنگ و اقتصاد می شود؛ عزم ملی و فرهنگ جهادی است که مبتنی بر مدلی بومی از مدیریت است. طبعا تحقق نیافتن این عوامل موجب نرسیدن به هدف تعیین شده می شود. یکی از نگرانی های همیشگی آن است که برخورد با افق های تعیین شده از سوی رهبری، برخوردی صوری و غیراجرایی باشد. برای تحقق افق ها و اهداف تعیین شده ضروری است که اهداف از شکل بینش کلی و توصیه، به شکل اهداف عینی راهبردی، برنامه های اجرایی درازمدت و کوتاه مدت تدوین شود؛ سپس وظایف هر نهاد مشخص شده و سیستم ارزیابی در انتهای سال، ارزیابی میزان تحقق را به عهده داشته و موفقیت ها و کوتاهی ها را اعلام کند.
به نظر برخی صاحبنظران، یکی از آسیب های فرهنگی و اقتصادی در جامعه ایرانی، آغشته شدن مفاهیم فرهنگ و اقتصاد با چالش های سیاسی و نزاع های جناحی است. به نظر شما برای این که چنین آسیبی به توسعه فرهنگی و اقتصادی کشور ضربه نزند، چه باید کرد؟
این مساله، ایرادی جدی است. حوزه سیاست ما متاسفانه حوزه حل مشکل نیست؛ لذا وقتی این رویکردهای ملی را به حوزه چالش های سیاسی وارد کنیم، نتیجه آن برخورد صوری و شعاری با این رویکردهای مهم خواهد شد. به گمانم این مباحث سریعا باید در حوزه کارشناسی و مدیریتی بررسی و با تعیین ابعاد عملیاتی آن به برنامه اجرایی تبدیل شود.
آیا احزاب و تشکل های سیاسی در ایران از این ظرفیت برخوردار هستند که رفع مشکلات فرهنگی و اقتصادی را فراتر از نزاع های جناحی ببینند؟
این موضوع مطلوب است؛ ولی متاسفانه عمق لازم را در برخوردهای سیاسی نمی بینم.
با عنایت به تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر دستیابی به یک عزم ملی برای پرداختن به مسائل فرهنگی و اقتصادی، راهکار شما برای رسیدن به اجماع نخبگان بر سر مسائل فرهنگی و اقتصادی چیست؟
این مباحث باید به نقطه مشترک و محلی برای اجماع نخبگان ما تبدیل شود. منظور من از نخبگان، صرفا نخبگان سیاسی نیست، بلکه بیشتر نظر من نخبگان مدیریتی و دانشگاهی است. لازمه آن این است که تجمیع امکانات و توجهات روی این سوژه ها به وجود آید و از نخبگان مدیریتی و دانشگاهی جهت تحلیل این موارد دعوت به عمل آید و نظرات آنها هم محل توجه جدی قرار گیرد.
به عقیده برخی، مشکلات روزمره مردم چه در حوزه های فرهنگی، چه اقتصادی و چه سیاسی، در کلام خواص و نخبگان کمتر بروز می یابد. به نظر شما چه راهی برای نزدیک کردن مطالبات توده ها و نظریه پردازی نخبگان وجود دارد؟
متاسفانه شرایط و فضای سیاسی ما به گونه ای است که باید از اهل سیاست درخواست کنیم که لطف کرده و صحبتی از مسائل فرهنگی و اقتصادی نکنند؛ زیرا طرح این مباحث از سوی اهل سیاست معمولا آنچنان سطحی و شعاری یا در بطن چالش صورت می گیرد که از عمق این مباحث کاسته و کارآمدی آن را از بین می برد.
با توجه به عملکرد دولت یازدهم، فکر می کنید مهم ترین اصلاحی که باید در شیوه مدیریت این دولت اعمال شود تا بتواند در مسیر تحقق شعار سال گام بردارد، چیست؟
دولت دکتر روحانی ابتدا باید این افق ها را به عنوان رویکردی مفید فارغ از شعارها در نظر بگیرد؛ سپس ستادی عملیاتی را به صورت متمرکز برای ساماندهی فعالیت ها تعیین کند تا هماهنگی نهادهای دولتی و وزارتخانه ها را در مسیر تعیین شده به عهده گیرد و هرچند وقت یکبار، طبق برنامه، میزان تطابق عملیات اجرایی با برنامه ها را مورد ارزیابی قرار دهد.
مهم ترین اقدامی که می تواند جلوی بخشنامه ای و کلیشه ای شدن تلاش ها برای عینیت یابی شعار سال را بگیرد، چیست؟
مهم ترین اقدام، برنامه و عملیاتی روشن است که قابلیت ارزیابی شدن داشته باشد. اگر اهداف کلان رهبری در حد شعار باقی بماند فقط موجی از بخشنامه های اداری و همایش های پرهزینه بدون نتیجه به راه خواهد افتاد و بس.
فکر می کنید با چه راهبرد رسانه ای یا تبلیغاتی می توان تحقق نامگذاری سال را به پویشی اجتماعی که این هدف را مطالبه می کند، تبدیل کرد؟
دیدگاه ارائه شده از سوی رهبری بواقع پاسخی به یک پرسش و دغدغه مقدر است که رهبری، آن را برحسب اشراف اطلاعاتی که دارند؛ درک کرده اند. طبعا توده های مردم و نخبگان هم باید احساسی مشابه رهبری یابند تا با پاسخ مورد نظر ایشان همسو شوند. اگر مسئولان مدعی باشند که هیچ مشکلی در حوزه های اقتصادی و فرهنگی نیست مردم خواهند پرسید پس چرا باید عزم ملی و مدیریت جهادی را برای حل مساله ای به کار گرفت که مدیران اجرایی معتقدند اصلا وجود ندارد. پس باید در یک فاز انتقادی، وضع موجود اقتصادی و فرهنگی مورد تحلیل قرار گیرد تا مردم با دغدغه های رهبری هم افق شوند.
منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید