سرویس سیاسی «فردا»؛ ادامه ناآرامی ها در مناطق روستبار اوکراین سبب ایجاد نگرانی در فضای بین الملل شده است. این موضوع از دو جهت قابل توجه است. یک اینکه روسیه سلاح نرمی را به دست گرفته است و به خاک اوکراین پیشروی می کند و دوم اینکه این موضوع در صحنه بین الملل تاثیر بسزایی خواهد داشت که کشور ما در این زمینه با توجه به حضور در نقطه استراتژیک ممکن است تحت تاثیر این تغییر و تحولات قرار گیرد.
محمد فرهاد کلینی، کارشناس مسائل استراتژیک در این باره با نشریه مثلث گفتوگوی مفصلی انجام داده است که حاوی نکات قابل توجهی است که در ادامه شرح آن می آید. به دنبال بحرانی که برای روسیه بر سر مسئله اوکراین پیش آمده، برخی معتقدند که این فضا به نفع ایران است و یک فرصت تلقی می شود. نظر شما راجع به این مسئله چیست؟ طبیعتا هر پدیدهای که در حوزه مسائل ژئوپلتیکی و یا به شکلی در مناسبات بینالمللی در حال روی دادن است، دارای ابعاد مختلفی است و حامل تهدیدات و فرصت های خود است ، سیاست جسمی جامد نیست بلکه روش و ترکیب ان با روند ومیل به نتیجه
گیری مطلوب است . به طور مشخص اتفاقی که در مناسبات روسیه و غرب در موضوع اوکراین شاهد هستیم برای ایران یک فرصت فوری تلقی نمی شود و نمی توان راجع به این موضوع به سرعت قضاوت کرد و فعلا قصد نتیجه گیری ندارم . علت آن نیز این است که ماهیت بحران در روابط روسیه و غرب ناشی از چند موضوع است. نخست بحث نوع نگاه روسیه به رهبری انرژی و چگونگی نقش این کشور در تاثیرگذاری پیرامون معادلات در اتحادیه اروپا و مسئله دیگر سیاست و دکترینی است که روسیه در چارچوب موضوع اوراسیا و مهندسی امنیتی در ژئوپلتیک جدید است . در این خصوص بحرانی که میان روسیه و غرب پیش آمده عمدتا در چارچوب یک نوع تعریف از مواجه و رقابت ونظم بعدی در مناسبات قدرت ها بدون رسیدن به یک موازنه فوری است. اوکراین برای دو طرف درگیر یعنی روسیه و اروپا تاچه حد اهمیت دارد؟ از نگاه غرب اکراین خط مقدم بازدارندگی در برابر روسیه جدید است .در این موضوع چگونگی پیشروی به سمت شرق در حوزه اوکراین متمرکز شده است و این در شرایطی است که روسیه نمی تواند این وضعیت را تحمل کند و احساس می کند باید اوکراین را در چارچوب حلقه و حاشیه نزدیک به خودش حفظ و روی آن تاثیرگذار باشد. در خصوص این
وضعیت عرصههای متعددی وجود دارد موضوع نگاه روسیه و غرب نسبت به پیشروی ناتو یکی از این عرصه هاست. در این میان نگاه آمریکا و برخی کشورهای آنگلوساکسون تاکید می کند که سیاست قاطعنامه تری در برابر رفتار روسیه دنبال شود. در حالی که کشورهایی از قبیل آلمان نسبت به چگونگی شدت واکنش در شرایط جدید نگاه دیگری دارند و این موضوع به هنگام طرح تحریم روسیه خود را در مباحث درونی غرب خود را نشان داد. یکی از موارد اختلافی میان روسیه و اروپا، همواره پیوستن اوکراین به ناتو بوده است. اکنون با توجه به مسائلی که پیش آمده این مسئله در چه وضعیتی است؟ در ابتدای بحران اوکراین و جابجایی دولت در «کی یف»، آلمان ها مواضع جدی تر و روشن تری داشتند اما به تدریج عدم وحدت کافی در حوزه اروپایی پیرامون چگونگی پاسخ به رفتار روسیه عملا باعث شد در موضوع ناتو، نگاه یک دستی در حوزه غرب شکل نگیرد. در همین راستاست که برخی از سیاستمداران چون هنری کسینجر یا برژینسکی درباره بحث اصرار بر عضویت اوکراین در ناتو نگاه های خاص خود را داشتند. و بر عدم عضویت اکراین در ناتو و بهره گیری صرف از نقش اوکراین بعنوان یک پل جدید نظریه پردازی کردند .در این حوزه اقای
باراک اوباما نیز تلاش داشت سایه بحران اوکراین را در نوع روابط روسیه با آمریکا را مدیریت کند . در آلمان نیز اقای اشتاین مایر، وزیر خارجه این کشور طی چند روز گذشته اعلام کرد که به هیچ عنوان خواستار عضویت اوکراین در ناتو نیست. لذا در موضوع خط نظامی- امنیتی جدید میان روسیه و غرب همچنان مسئله پیوستن اوکراین به ناتو در هاله ای از ابهام است. مدل مطلوب روسیه برای حاکمیت جدید اوکراین را چگونه تحلیل می کنید ؟ روسیه قصد دارد از شکست پیروزی بسازد. بنظر می رسد بعد از کندن کریمه از تسلط اوکراین امروز شاهد سرایت کردن ایده خودمختاری واستفلال در حوزه شرقی اوکراین هستیم و روسیه یک اوکراین ضعیف و فدرال را در کوتاه مدت قابل مهار می داند. از سوی دیگر اگرچه غرب تلاش کرد در برابر مسائل اخیر خود را منعطف نشان دهد ولی کلیه دیالوگها و همکاریهایی را که با روسیه پیش بینی کرده بود در آخرین اجلاس ناتو به حالت تعلیق در آورد. روسیه هم در این خصوص رسما سفیر خود را از ناتو فراخواند. دیمیتری راگوزین، نماینده دائمی روسیه در ناتو نیز در این باره گفت اگر قرار است همکاری ها تا این حد کاهش یابد ضرورتی به گفتمان سیاسی حتی در پایین ترین سطح
نیز وجود ندارد. به همین خاطر امروزه نوعی چانه زنی خاص دیپلماتیک در نوع روابط روسیه و غرب در حوزه ناتو به وجود آمده است. این مسئله میتواند در بسیاری از عرصههای دیگر نیز تاثیر وارد کند و نبرد مدل ها برای اکراین احتمالا ادامه خواهد داشت. در عرصه انرژی موضع اوکراین در مناسبات روسیه و غرب چقدر اهمیت دارد؟ در روسیه انرژی قدرت ومنبع درامد و درغرب انرژی نیاز و مدیریت است. اکنون در موضوع انرژی، روسیه به شدت سیاستهای خودش را تغییر داده و آقای آلکسی میلر، رئیس شرکت گاز پروم تقریبا 8/1 برابر، قیمت گاز صادراتی به اوکراین را گران کرده و این رقم را به 485 دلار رساندند. البته مقامات روس در توجیه این اقدامشان اعلام کردند که دولت اوکراین دیگر از سوبسید سیاسی مسکو برخوردار نیست و همزمان تاکید می کنند که کیف رقمی حدود 10 تا 11 میلیارد دلار به روسیه بدهکار است و باید این مبلغ را پرداخت کند. از سوی دیگر شاهد بودیم که غرب در این بخش همزمان با توجه به پیگیری هایی که اروپا و آمریکا انجام دادند با یک موافقت اولیه، کمک 15 تا 16 میلیارد دلاری به اوکراین را تصویب کردند و یک میلیارد نیز به صورت جداگانه دولت آمریکا کمک کرد. اما این
کمک ها نمی تواند راه نجات اقتصاد اوکراین بعد از بحران اخیر باشد. به همین خاطر طی روزهای اخیر شاهد این بودیم که غرب تهدید کرد خطوط لوله اوکراین که به اصطلاح گاز روسیه را به اروپا منتقل می کند، تبدیل به سیستم برگردان خواهند کرد تا به اصطلاح دریافت گازاوکراین بازگشت پذیر باشد و قصد دارد از مسیر غیر روسیه به اوکراین گاز دهند. روسیه نیز در این رابطه واکنش نشان داده که چنین امری امکان پذیر نیست و به لحاظ قانونی هم مشکل دارد. در بحث حوزه انرژی به نظر می رسد یک نبرد جدی پیرامون بهره گیری از اهرم انرژی برای تنظیم مناسبات سیاسی-امنیتی در حال شکل گیری است. اما دولت آمریکا اعلام کرده که اجازه نخواهند چنین اتفاقی روی دهد. البته این اتفاق موجود و معمول است و در تمامی عرصه های بین الملل نیز وجود دارد. بنظرم مدیریت قیمت انرژی و تبدیل کردن انرژی به نفوذ وقدرت به سادگی از ذهن طرفین خارج نخواهد شد. اگر ممکن است تاثیر معادله اوکراین برچگونگی معادلات ژئوپلتیکی در حوزه اسلاو و اتلانتیک را توضیح دهید؟ سرعت و دور تحولات و کیفیت رقابت بالا رفته است .قبل از فعال شدن اتشفشان سیاسی اوکراین ما شاهد افزایش سطح نفوذ روسیه در عرصه های
بین المللی بودیم. به خصوص در حوزه خاورمیانه که روسیه قدرت مانور بیشتری پیدا کرد و به دلیل ایستادگی سیاست هایش در موضوع سوریه موفق شد فرمول خودش را به شکلی به غرب بقبولاند. این مسئله منجر به این شد که در کشورهای از قبیل عربستان و یا مصر برای تغییر برخی از سیاست هایشان به صورت تاکتیک محدود نسبت به روسیه یک مسیر گریز پیدا کنند و از این مسیر وزن خودشان در برابر غرب را تغییر دهند. این تغییر معادلات غرب را نگران ساخت و در حوزه اوکراین بازی های ژئوپلتیکی به شدت بالا گرفت این رسوبات بازی با قدرت در حال تاثیرگذاری است. در واقع زیر پوست این بازیهای ژئوپلتیکی یک انرژی خاصی در حال آزاد شدن است. روابط روسیه و غرب به ویژه اروپا در حال حاضر در سردترین حالت پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته است؛ مسئلهای که سابقه نداشته و باعث میشود نگرانیهایی برای برخی کشورهای ثالث پدید آید. طبیعتا در مراحل بعدی امکان دارد این کشورها انتظاراتشان از یارگیری در محیط بین الملل تغییر کند و نیروهای واسطه ای و کشورهایی که با متغیر وابسته در نظام بین الملل بازی می کنند دچار یک سری شوکهای جدید شوند. در مورد تاثیراحتمالی این موضوع
بر نقش ایران در معادلات انرژی چه پیش بینی می کنید؟ ایران منبع انرژی و ایفاگر نقش است. ایران نقش خود را نیز در چارچوب استقلال ملی خود می بیند طبیعتا مواضع استثنایی و خاص خود را خواهد داشت. اما به نظر نمی رسد طرف ایرانی در حوزه انرژی خواستار از دست دادن استقلال و ابتکار خود در عرصه انرژی و یا تضعیف جایگاه روسیه باشد. این وضعیت پارادوکسیکال قابل مدیریت است.موضوع انتقال انرژی و استراتژی قیمت در بخش گاز با توجه به تغییر روندی که در حوزه انرژی های فسیلی در حال شکلگیری است میتواند ابتکارسازی جدید نماید.این بحث کاملا تخصصی است که می تواند منجر به آن شود که مثلث ایران، روسیه و اروپا در معادلات بهتری شکل بگیرد. اتفاقی که در حوزه انرژی میان اروپا و روسیه در حال شکلگیری است نه تهدید جدی و نه فرصت فوری است. بلکه این یک چالشی است که هنوز به سرانجام خود نرسیده و همچنانکه اشاره کردم برای قضاوت پیرامون آن هنوز زود است. البته این بدان معنا نیست که جمهوری اسلامی ایران نسبت به قضایا بی تفاوت باشد و یا خود را خالی از نقش احساس کند. ایران به عنوان یک قدرت موازنه ساز در بحث انرژی می تواند شرایط رقابت منفی موجود را به موازنه
های مثبت جدید سوق دهد. لازمه این امر نیز داشتن یک درک صحیح، پهناور و جامع است. در این خصوص باید بخشهای انرژی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بتوانند با فهم جدید از تدوین استراتژی در هزاره سوم حرکت کنند. با توجه به مواضع ناتو در برابر روسیه فکر می کنید کشورمان چه رویکردی را باید اتخاذ کند؟ در بحث ناتو، موضع جمهوری اسلامی ایران کاملا مشخص است؛ همواره در بحث پیشروی ناتو به سمت شرق، ایران مواضع خاص خود را داشته و هشدارهایش را به صورت مشخص مطرح کرده است. به عنوان نمونه طرح ابتکار استانبول را زیر نظر دارد و طرح های مشارکتی در پروژه های صلح و دیگر طرح هایی که ناتو سعی کرده با پروژه، پروسه بسازد همواره ایران مواضع خاص خود را داشته است. در حوزه های امنیتی نیز ایران با روسیه کم و بیش در یک درک حداقلی مناسب قرار دارند وهنوز در حوزه توافق حداکثری قرار ندارند. لذا نگاه جمهوری اسلامی ایران بیشتر در چارچوب کنترل رفتاری ناتو پدید امده است این در حالی است که نگاه روسیه در چارچوب نوعی مقابله هوشمندانه با ناتو ولی با چهره از تعامل موردی شکل گرفته است. به موضوع رقابت ژئوپلتیکی بین طرفین برگردیم مواضع ایران را چگونه
ارزیابی می کنید؟ به دنبال اتفاقاتی که افتاده اکنون شاهد نوعی وضعیت ژئو آتلانتیسم هستیم؛ ژئوآتلانتیسم که خصوصا بعد از موضوع اوکراین اتفاق افتاد و عملا در برابر ژئواستراتژی ای است که در بحث اوراسیا گرایی روسیه مشاهده می شود. جمهوری اسلامی ایران با توجه به نزدیک بودن به این حوزه و با توجه به نقشی که به عنوان یک قدرت قرینه ساز نسبت به روسیه دارد عملا به لحاظ ژئوپلتیک تنها کشوری است که دو طرف دریای خزر قرار دارد. همچنین ایران با توجه به مناسبات معقول خود با روسیه می تواند تاثیرات مثبت بر سیاست های روسیه داشته باشد. اما اینکه انتظارات روسیه در خصوص میزان همکاری های ایران و مواضع در بحث کریمه چگونه است جای بحث دارد. پیش از این نیز دیدیم که ایران در بحث اوستیا در گرجستان به هیچ عنوان نقض تمامیت ارضی این کشور را نپذیرفت. زیرا ایران در تمام این موارد مواضع خاص خود را دارد. در بحث کریمه اوکراین برخی مطرح می کنند که چرا ایران در رای گیری غایب بود، باید گفت این نیز به دلیل مواضع خاص جمهوری اسلامی بود. غیبت در رای گیری در نظام بین الملل یک تعریف مشخص دارد و به آن معناست که ایران از همان ابتدا با نگاه پیشنهاد دهنده این
طرح در سازمان ملل مخالف بوده و غیبت داشته به این دلیل که مواضع معقول خود را داشته و به دنبال یک نوع مواضع سازنده می گردد نه صرفا تشدید شرایط...به هر حال ادراک غیبت ایران در رای گیری در سازمان ملل سازوکار خاص خود را دارد و باید به صورت تخصصی به آن پرداخت. پیش از این مواضع روسیه پیرامون برخی چالش هایی که درباره بعضی کشورهای حوزه خلیج فارس وجود داشت الزاما همسو نبوده است.گرچه ایران و روسیه در موضوع سوریه یک نگاه مشترک را دنبال می کردند اما در واقع نگاه ایران براساس نگاه مقاومت در منطقه بود در حالی که نگاه روسیه براساس مدیریت در مدیترانه بود. این ها دو نگاه همراهی و تفاوت خود را دارد. امروز روسیه بحث کریمه را نه صرفا برای کریمه بلکه برای ایفای نقش برتر در حوزه دریای سیاه دنبال می کند. در چارچوب بحث مسائل منطقه ای، زمانی که میان ایران و عربستان در بعضی بحث ها، اختلاف نظرهایی بروز کرد، روسیه خود را وارد این بازی ها نکرد و اعلام میانجیگری می کند. تکرار می کنم در آن زمان روسیه به صورت تلویحی اعلام کرد که آماده است میان دو کشور میانجیگری کند. یعنی در این رابطه نسبت به جمهوری اسلامی ایران موضع حمایتی در پیش نگرفت.
لذا انتظارات روسیه از ایران نیز باید معقول باشد و این گونه نیست که ایران مواضع خود را بدون منطق راسخ رها کند. بیاد دارید همچنانکه در بحث هسته ای تمام قطعنامههایی شورای امنیت که به صورت گزنده اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داد توسط روسیه نیز تایید شد.برخی از تحلیل گران اعتقاد دارند روسیه در حالی که پرونده هسته ای ایران در بن بست قرار داشت به دلیل افزایش قیمت نفت در سال های پیشین، حداقل یک میلیارد دلارروزانه سود داشت.لذا روابط دو کشور پیچیدگی های خاص خود را دارد البته این بدان معنا نیست که ما بخواهیم روابط با روسیه را مخدوش یا کم ارزش کنیم بلکه ایران و روسیه باید براساس یک نوع مدل برابر باهم تعامل کنند.ایران مستقل وروسیه قدرتمند در جای خود قرار دارد. اکنون شورای نخبگان روسیه در حال یک بازاندیشی جدی و به دنبال این هستند که یک سازوکار جدید با ایران را تدوین کنند. ایران نیز آمادگی دارد که بر اساس یک تعریف جدیدتر و مدرن تری روسیه را نگاه کند. اما انرژی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب تعامل سازنده خواهد بود. لذا اگر یک قضاوت فوری داشته باشیم و بگوییم تحولاتی که در اوکراین و سپس در کریمه اتفاق افتاده تا چه حد به
نفع یا ضرر جمهوری اسلامی ایران است دارای ابعاد متفاوتی است. این به این دلیل است که شرایط در حال دگرگونی است و ایران و اتحادیه اروپا در یک مسیر و نقطه عطف جدید قرار دارند. البته می دانیم که پارلمان اروپا دقیقا برخلاف سیاست های اتحادیه اروپا یک بازی جدید را آغاز کرده است که در روزهای اخیر شاهد آن بودیم ولی مواضع پارلمان اروپا با ارزش تلقی نمی شود. در نهایت امروز روابط خارجی ایران در معرض برخی تجدید نظرها قرار دارد و حتی آمریکا نیز در حال بازبینی دکترین خود است. این نکته بسیار مهم است و در بسیاری از کشورهای مهم و اثرگذار چون روسیه و چین شاهد تغییر نگرش ها و سیاست هایشان هستیم. لذا در سال جدید جمهوری اسلامی باید به یک فهم و دقت بالاتری به صحنه نظام بین الملل بنگرد تا بتواند فرصت ها را تبدیل به امتیاز کند. این مسئله بستگی به این دارد که دستگاه دیپلماسی کشورها براساس اجماع ملی چگونه بتواند یک رخ نمایی جدید داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید