سه سناریو احتمالی آینده کریمه و اوکراین/ آیا اروپا به سمت یک نظام نوین امنیتی پیش میرود؟
آمریکا نه می تواند و نه علاقه مند است بخاطر اوکراین با روسیه وارد جنگ شود بنابراین تلاش خواهد کرد از طریق فشار های سیاسی و اقتصادی و رسانه ای روسیه را در انزوا قرار داده و در نهایت موضوع را از طریق راه اندازی یک جنگ نرم در داخل روسیه از طریق عناصر غرب گرا در این کشور و نیز ایجاد فضا سازی رسانه ای در سطح بین المللی روسیه را به تجدید نظر در مسیری که در پیش گرفته است وادار سازد.
پیشینه بحث:
یالتا واقع در شبه جزیره راهبردی کریمه پس از پایان جنگ جهانی دوم میزبان اجلاس مهمی بود که ژوزف استالین ، فرانکلین روزولت و وینستون چرچیل رهبران کشورهای روسیه ، آمریکا و انگلیس یعنی کشورهای پیروزدر جنگ جهانی دوم درآنجا گرد هم آمدند و نظام جدید بین المللی را پی ریزی کردند. این نظام به گونه ای تنظیم شده بود که حتی فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد هم نتوانست اساس آن را تغییر دهد. کشورهای برجای مانده از شوروی دراجلاس آلماتی قزاقستان درسال 1992 هم مرزهای درونی بین جمهوری های شوروی را پذیرفتند و هم به مرزهای خود با سایر کشورها پایبند ماندند. بدین ترتیب اگرچه مناسبات بین المللی دستخوش تحولات مهمی قرار گرفت . اما نظام بین المللی برجای مانده از جنگ جهانی دوم بر اساس معادلات قدرت کشورهای سلطه جو همچنان پایدار ماند.
تحلیل نتایج الحاق کریمه به روسیه
ولادمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه یک روز بعد از اعلام نتایج رسمی همه پرسی در کریمه که به گفته برگزار کنندگان این همه پرسی ، بیش از 96 درصد شرکت کنندگان خواهان الحاق به روسیه شدند ؛ اعلام کرد کریمه درواقع به موقعیت تاریخی خود بازگشته است. این سخنان پوتین به همان اندازه که درداخل روسیه مورد استقبال ملی گرایان روسی و کمونیست های محافظه کارنشست مشترک دو مجلس روسیه قرار گرفت ، در صحنه بین المللی با دو رویکرد کاملا متضاد روبرو شد. گروهی از کشورها به رهبری آمریکا ازجمله اتحادیه اروپایی ، کانادا ، استرالیا ، ژاپن و تعدادی از کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین اقدام پوتین را در مورد به رسمیت شناختن استقلال کریمه و در مرحله بعد الحاق آن به روسیه ، محکوم کردند. بر این اساس تحریم های جدیدی علیه روسیه وضع کردند.
در نقطه مقابل اکثر کشورهای جهان از جمله چین ، هند و کشورهای برجای مانده از شوروی موضع بیطرفانه ای را دراین مورد درپیش گرفتند.البته رای سیزده کشورعضو شورای امنیت سازمان به قطعنامه پیشنهادی آمریکا درمحکومیت برگزاری همه پرسی درکریمه نشان می داد که حداقل روسیه هنوز نتوانسته است توجیه قانع کننده ای برای پیوستن کریمه به سرزمین روسیه در نزد افکار عمومی جهان ارائه کند . ولی این سخن پوتین که می گوید آمریکا که خود کشورهای جهان را بدون مجوز سازمان ملل اشغال می کند؛ حق ندارد روسیه را بخاطر برگزاری یک همه پرسی قانونی مورد تحریم قرار دهد ، از نظر بسیاری سخن بحقی به نظر می رسد.
از آنجا که آمریکا ابزارهای لازم و موثر برای تغییر اراده روسیه در کوتاه مدت ندارد به نظر می رسد پیوستن کریمه به روسیه حداقل در این مرحله قطعی شده است. بدون شک درمیان مدت و بلند مدت روسیه هزینه سنگینی را بابت این اقدام خواهد پرداخت .
این تصور که روسیه برای آنکه اوکراین نتواند به ناتو بپیوند ، کریمه را به گروگان گرفته است، بیشتر در توجیه این واقعیت است که براساس مقررات ناتو کشوری که در بحران به سر میبرد و بخشی از ان تجزیه شده و یا در آستانه تجزیه قرار دارد، نمی تواند به عضویت ناتو پذیرفته شود. بنابراین روسیه با این حرکت علاوه بر ممانعت از عضویت اوکراین در ناتو به دو هدف عمده دیگر رسیده است :
1- با ضمیمه کردن شبه جزیره راهبردی کریمه به خاک خود، دیگرلازم نیست ماهانه صد میلیون دلارهزینه اجاره بندر سواستوپل را به کریمه بپردازد و با اختیار کامل حوزه نفوذ خود را در شمال دریای سیاه گسترش می دهد.
2- این امکان را پیدا می کند تا از طریق این شبه جزیره خطوط جدید ارسال نفت و گاز را برای خود فراهم سازد.
اما خواست روسیه تحت تاثیر مستقیم توان این کشور برای تحقق اهداف خود قرار دارد . روسیه برخلاف دوران شوروی نه می خواهد و نه می تواند بهاء سنگین برای رفتار ایدئولوژیک در برابر غرب بپردازد . پس بطور طبیعی پوتین برای درگیر شدن با آمریکا بر سر اوکراین تا سرحد جنگ پیش می رود اما حاضر به جنگیدن نیست . چون جنگ احتمالی بین دو طرف برنده ای نخواهد داشت. ضمن آنکه پوتین بخوبی می داند آمریکا هم آمادگی وارد شدن به جنگ با روسیه را در موقعیت فعلی ندارد بنابراین می توان سه سناریو احتمالی را برای الحاق کریمه به روسیه متصور شد.
سناریو های احتمالی آینده کریمه و اوکراین
1- الحاق کریمه و شروع جنگ نرم جدید بین روسیه و غرب
در این سناریو روسیه موفق می شود مانع به عضویت در آمدن اوکراین در پیمان ناتو شود. پیمانی که بصورت بالقوه تهدید درجه اول برای روسیه محسوب می شود. اگرچه عضویت اوکراین در ناتو در کوتاه مدت عملا امکان پذیر نبوده و نیست اما در هر صورت روسیه از لحاظ تهدید ژئو پلوتیکی نمی تواند حضور نیروهای ناتو را در مرزهای غربی خود را بپزیرد . زیرا درسالهای گذشته چه در ماقبل جنگهای بین الملل اول و دوم ، و چه در دوران جنگ سرد اوکراین همیشه نقش خط حائل بین روسیه و غرب را ایفاء کرده است. از انجا که آمریکا نه می تواند و نه علاقه مند است بخاطر اوکراین با روسیه وارد جنگ شود بنابراین تلاش خواهد کرد از طریق فشار های سیاسی و اقتصادی و رسانه ای روسیه را در انزوا قرار داده و در نهایت موضوع را از طریق راه اندازی یک جنگ نرم در داخل روسیه از طریق عناصر غرب گرا در این کشور و نیز ایجاد فضا سازی رسانه ای در سطح بین المللی روسیه را به تجدید نظر در مسیری که در پیش گرفته است وادار سازد.
2- شروع جنگ سرد جدید بین روسیه و غرب
دراین سناریو روسیه تصمیم قطعی خود را برای تغییر مناسبات قدرت در آینده اروپا گرفته است و می کوشد از طریق احیای اقتدار روس ها برجمهوری های سابق شوروی و نیز کشورهای بلوک شرق سابق حتی الامکان وارد تقابل جدی با غرب شود تا نظام جدیدی بر اروپای قرن 21 حاکم شود . در این نظام جدید بجای دو قطبی شدن جهان، نوعی نظام بی قطبی متکی به چند جانبه گرایی حاکم خواهد شد. البته دستیابی به چنین نظامی مستلزم همکاری کشورهایی مانند چین و هند با روسیه است که شانس این همراهی برای مسکو بسیار اندک است. ضمن آنکه کشورهای برجای ماند از بلوک شرق سابق چنان در جبهه مقابل هضم و جذب شده اند که به سادگی نمی توان پذیرفت که این کشورها بتوانند مانند دوران جنگ سرد به حوزه اقتدار روسیه بپیوندد . البته جمهوری های جدا شده از شوروی هنوز پیوندهایی ناگسستنی با روسیه دارند که به سادگی نمی توانند از انها خلاصی یابند.
3- سناریو سوم ایجاد راه حل دیپلماتیک از طریق اعلام بیطرفی برای اوکراین
سناریو که احتمال تحقق بیشتری در میان مدت دارد، پذیرش نوعی بیطرفی برای اوکراین مانند آنچه که دردوران جنگ سرد برای فنلاند وسوئد پذیرفته شد وهمچنین دادن اختیارات بیشتربه کریمه در چهارچوب اوکراین فدراتیو خواهد بود. چنین طرحی که بیانیه وزارت خارجه روسیه هم از اوکراین بصورت رسمی درخواست کرد می تواند از یکسو مانع تجزیه اوکراین بشود و از سوی دیگر نگرانی روسیه برای از دست دادن اوکراین برطرف می گردد. زیرا اگر پذیرفته شود که اوکراین سیاست خارجی بیطرفی مثبت را در پیش بگیرد به معنای آن خواهد بود که اوکراین عضو هیچیک از پیمان های امنیتی و نظامی منطقه ای و بین المللی نمی شود اما در همان حالی که با روسیه روابط نزدیک خواهد داشت می تواند مناسبات اقتصادی خوبی با اتحادیه اروپا برقرار سازد. درصورت تحقق چنین سناریویی ، اوکراین بجای نقش سنتی خود که ایجاد خط حائل بین روسیه و اروپا بود به پل ارتباطی روسیه با غرب تبدیل خواهد شد.
جمع بندی و نتیجه گیری تحلیل بحران
بحرانی که در اوکراین شروع شد از سطح یک بحران ملی به سطح یک بحران منطقه ای و بین المللی گسترش یافته است . بعید به نظر میرسد در کوتاه مدت راه حلی فوری برای آن پیدا شود. پوتین اراده خود را برای کنار گذاردن سیاست "تعامل و رقابت" با آمریکا را کنار گذارده و وارد سیاست جدیدی شده که از آن می توان به عنوان سیاست " تقابل و رقابت " یاد کرد. در این دوران پوتین می کوشد از طریق راه اندازی اتحادیه اورآسیا جمهوری های سابق شوروی را در قالبی جدید به همکاری های بیشتر اقتصادی با روسیه جلب کند و از طرفی با تقویت سازمان شانگهای موقعیت خود را در برابر ناتو و آمریکا تقویت نماید. نظام امنیتی جدیدی که روسیه بدنبال جایگزین کردن آن بجای نظام قبلی امنیتی اروپا با محوریت سازمان امنیت وهمکاری اروپا است ، با چالش های جدی روبروست . بلند پروازی مسکودر این زمینه برای اوباما وهمکارانش که درسالهای اخیرپیشقراول توسعه طلبی وسلطه جویی درخاورمیانه بودند، دردسر سازخواهد بود. می توان انتظار داشت جهان در سال 2014 شاهد پوست اندازی امنیتی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید