راهی جز کنار آمدن با ایران نیست/ توافق ژنو حق غنی سازی را به رسمیت شناخته است
خواسته های ایران از غرب واضح و مشخص است: رفع همه تحریمهای بینالمللی علیه ایران و پذیرش ایران به عنوان کشوری که در چهارچوب NPT از حق غنی سازی اورانیوم برخوردار است. آمریکا اما از سویی نمیخواهد ایران تبدیل به کشوری هسته ای شود و از سوی دیگر تاب و توان جنگی دیگر در خاورمیانه را نیز ندارد.
سرویس سیاسی «فردا»: یوشکا فیشر-وزیر امور خارجه سابق آلمان از سال 1998 تا 2005-در یادداشتی در پروجکت سیندیکیت، به بیان نظرات خود درباره مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به اضافه یک پرداخته است. فیشر از طرفداران جدی دخالت نظامی آمریکا در کوزوو در سال 1995 و عراق در سال 2003 بود. اما در این مقاله اعتراف میکند که هیچ راه حلی جز مذاکره و گفتگو درباره پرونده هسته ای ایران وجود ندارد و به هیچ عنوان نباید درباره ایران گزینه نظامی را مطرح کرد. این مقاله میتواند نشان دهنده بخشی از آرای سیاست مداران اروپایی درباره مذاکرات هسته ای باشد.
*****************************
در 18 فوریه امسال، گفتگو های سرنوشت ساز هسته ای میان ایران و گروه پنج به اضافه یک در وین شروع شد. در واقع هیچ بدیل معقول دیگری برای برنامه هسته ای ایران غیر از گفتگو وجود ندارد. هیچ کس معتقد نیست که تحریمهای بینالمللی بیشتر و یا احیاناً جنگی دیگر در خاور میانه، میتواند مشکل را حل کند. بنابراین باید پرسید آیا امکان رسیدن به توافقی جامع وجود دارد که هم حق فعالیت صلح آمیز هسته ای ایران در آن به رسمیت شناخته شود و هم به نگرانیهای جامعه بینالمللی درباره گسترش سلاحهای هسته ای پاسخ دهد؟
در توافق ژنو، حق غنی سازی ایران در چهارچوب NPT به صورت دوفاکتو (عملی و غیر رسمی) پذیرفته شد و حدود 7 میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده ایران آزاد شد. ایران هم قبول کرد که فرایند گسترش صنعت هسته ای خود را کُند کند. اما برای رسیدن به توافق نهایی مشکلاتی پیش روی طرفین است.
نخست، اینکه طرفین باید با ارادههایی که میکوشند جلوی توافق هسته ای را بگیرند مقابله کنند. کشورهای غربی اعتقاد دارند که هدف ایران برای توسعه صنعت هسته ایش، نظامی است وگرنه دلیلی ندارد که این کشور، میلیاردها دلار صرف برنامه هسته ای خود کند. رهبران ایران هم اعتقاد دارند که آمریکا در صدد تغییر حکومت در ایران است. آنها اعتقاد دارند که دست دوستیای که توسط آمریکا به سوی ایران دراز شده است، میتواند به مشت تبدیل شود.
علاوه بر این، حتی در صورت توافق بلند مدت هم، هر دو طرف با مخالفین سرسختی در داخل مواجه هستند که هر گونه توافقی را طرد میکنند. آیا این افراد میتوانند در فرایند گفتگو های هسته ای کارشکنی کنند؟ بنابراین عدم اطمینان و اعتماد میان طرفین، خود میتواند موضع مخالفان داخلی را تقویت کند.
اما چگونه میتوان مطمئن بود که مسیر صنعت هسته ای ایران، جنبه های نظامی پیدا نخواهد کرد؟ پاسخ فنی به این سؤال دشوار است اما باید در سطح کلان چند مسئله را مدنظر قرار داد. دو راه برای ساخت بمب هسته ای وجود دارد: غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم. در توافق نهایی با ایران، باید این مسئله لحاظ شود که غنی سازی اورانیوم در ایران فراتر از 5 درصد نشود. همچنین باید تعداد سانترفیوژهای ایران در سطح معینی محدود شود و بازرسیهای کافی و وافی از رآکتور آب سنگین اراک صور بگیرد. علاوه بر این ایران باید با امضای پروتکل الحاقی، اجازه دهد که بازرسان آژانس، دسترسی گسترده تری به تأسیسات هسته ای ایران داشته باشند.
خواسته های ایران از غرب واضح و مشخص است: رفع همه تحریمهای بینالمللی علیه ایران و پذیرش ایران به عنوان کشوری که در چهارچوب NPT از حق غنی سازی اورانیوم برخوردار است. آمریکا اما از سویی نمیخواهد ایران تبدیل به کشوری هسته ای شود و از سوی دیگر تاب و توان جنگی دیگر در خاورمیانه را نیز ندارد.
مواضع اروپا به موضع آمریکا نزدیک است اما موضع اروپا انعطافپذیرتر است. عربستان سعودی نمیخواهد ایران تبدیل به کشوری با توانایی ساخت سلاح هسته ای شود و در عراق، لبنان و سوریه نیز با ایران درگیر است. اسرائیل نیز دست به هر کاری میزند تا جلوی دسترسی ایران به سلاح هسته ای را بگیرد. برای اینکه بتوان به توافقی پایدار و دائم درباره مسئله هسته ای ایران دست پیدا کرد-توافقی که همه طرفهای درگیر آن را بپذیرند-باید گامهای آرام دیپلماتیکی برای بازسازی اعتماد متقابل برداشت. این جایی است که اروپا باید نقش خود را بازی کند.
دیدگاه تان را بنویسید