ماجرای حضور و دستگیری جاسوس ایرانی تبار آمریکا/ پروژه بزرگ "نفوذ" چگونه شکست خورد؟

کد خبر: 319573

، حکمتی با پوشش نظامی ارتش آمریکا، وارد خاک عراق می‌شود. ماموریت وی در عراق، شناسایی افرادی بین مقام‌های عراقی است که گرایش به آمریکا داشته باشند و این کشور بتواند با صرف هزینه، آنها را عروسک خیمه شب‌ بازی خود بکند. حکمتی باید افرادی را می‌یافت که اهداف آمریکا را در خاک عراق تامین کند.

ماجرای حضور و دستگیری جاسوس ایرانی تبار آمریکا/ پروژه بزرگ "نفوذ" چگونه شکست خورد؟
سرویس سیاسی « فردا »- 2 سال پیش بود که ماجرای ورود یک جاسوسی آمریکایی با ملیتی ایرانی به کشور از سوی وزارت اطلاعات افشا شد. امیر میرزایی حکمتی 28 ساله مقیم ایالت میشیگان آمریکا، اوایل سال 90 توسط ماموران وزارت اطلاعات و به اتهام جاسوسی برای سیا و سیستم های اطلاعاتی آمریکا بازداشت شد و اسناد این همکاری و دیدارهای وی با مقامات آمریکا در افغانستان در رسانه ها نیز منتشر شد. بعد از بازجویی های متهم و اعتراف وی به همکاری با نهادهای اطلاعاتی آمریکا، حکمتی به اتهام همکاری با دولت متخاصم آمریکا و سرویس اطلاعاتی آمریکا CIA علیه جمهوری اسلامی ایران محارب و مفسد فی الارض شناخته و بر همین اساس نیز برای وی کیفرخواست صادر شد. از همین رو قاضی شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی ایران این جاسوس ایرانی آمریکا را به اعدام محکوم کرد.
این حکم در حالی صادر که شد که چند ماه بعد و در روزهای پایانی سال 90، اعدام این جاسوس آمریکایی لغو شد. حجت‌الاسلام و المسلمین محسنی اژه‌ای در نشست خبری‌ای که در 15 اسفند سال 90 با نمایندگان رسانه‌های گروهی در مورد پرونده امیر میرزایی حکمتی جاسوس آمریکایی در دیوان عالی کشور داشت، گفت: تا آنجا که در ذهنم است به این حکم در دیوان عالی کشور اعتراض شد. دیوان از آن نقص گرفت و پرونده را برای رسیدگی به شعبه هم‌عرض فرستاده است. در طول این مدت نیز این متهم در زندان به سر می برد تا اینکه طی روزهای اخیر چند تن از مقامات بلند پایه آمریکایی با ارسال نامه ای به باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا خواستار پیگیری و آزادی امیر حکمتی از ایران شدند. در خواست از اوباما برای آزادی حکمتی+ متن نامه ویلیام کوهن، وزیر دفاع اسبق ایالات متحده آمریکا، به همراه سه مقام بلندپایه پیشین نظامی آمریکا هفته جاری طی نامه‌ای خطاب به باراک اوباما، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، از او خواستند تا در سایه تحولات جدید در روابط ایران و آمریکا، برای آزادی امير ميرزايی حکمتی اقدام کند. در نامه ویلیام کوهن و 3 مقام بلند پایه دیگر آمریکا آمده است: رئیس جمهوری گرامی، با کمال احترام از شما خواهشمندیم برای کمک به آزادی امیر حکمتی، تفنگدار دریایی سابق ایالات متحده، اقدامی عاجل به عمل آورید. آقای حکمتی یک شهروند آمریکایی است که بیش از دو سال است که به ناحق در زندانی در ایران در حبس به سر می‌برد. ایشان بعد از آنکه به دروغ متهم به جاسوسی شد حکم اعدام دریافت کرد، حکمی که اندکی بعد توسط دادگاهی در ایران به دلیل عدم وجود مدارک کافی لغو شد. با این وجود آقای حکمتی همچنان در زندان اوین در تهران در بند است. آقای حکمتی هیچ جرمی مرتکب نشده‌است. برعکس، ایشان تا کنون با تهور و شرف زندگی کرده‌است: به میهن خود خدمت کرده، برای دیدار از مادربزرگ بیمار خود به ایران سفر کرده، شجاعانه از وزیر امور خارجه، جان کری، از درون زندان درخواست کرده که تنها با آزادی بدون پیش‌شرط و عفو کامل وی موافقت کند و از خانواده‌اش به واسطه سختی‌هایی که در طول این مدت کشیده‌اند پوزش طلبیده‌است. آزادی وی در شرایط کنونی به او این امکان را می‌دهد که به دیدار پدرش بشتابد که به دلیل ابتلا به سرطان مغز در بستر مرگ است. اینک که ایران و ایالات متحده آمریکا توافقی رسمی را در طول شش ماه آینده به اجرا می‌گذارند، زمانی مناسب برای آزادی آقای حکمتی است. آزاد کردن او به طور قطع به نفع هر دو ملت خواهد بود. از دیدگاه کلان، چنین اقدامی به بهبود روابط دو طرفه کمک کرده و علاقه قوی‌تری از جانب ایران را برای بازپیوستن به جامعه جهانی نشان می‌دهد. از دیدگاه خُرد نیز، آزادی وی موجب خواهد شد که امیر و پدر در حال مرگش باری دیگر در کنار یکدیگر قرار گیرند، مردی که نومیدانه چشم انتظار آن است که یک بار دیگر پیش از مرگ پسر خود را در آغوش گیرد. برپایه گزارشی جدید از کارگروه بازداشت‌های خودسرانه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد امیر از حق آماده کردن دفاعیه و مشورت با وکیل خود محروم بوده‌است. رفتاری که با وی شده مطابق با موازین و اصول مطرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی نبوده‌است، امری که خود گویای آن است که چرا امیر باید بی درنگ آزاد شود. آقای رئیس جمهور، واژه‌های «رفته اما نه از یاد» برای ارج نهادن به کسانی استفاده می‌شود که جان خود را برای میهن‌شان نثار کردند. ما باید به همین رسم این آمریکایی شجاع را به یاد داشته باشیم و از او به پاس شرافت و تهوری که در مصاف با سختی نشان داد دفاع کنیم. دو سال حبس ناعادلانه به اندازه کافی طولانی بوده‌است. اکنون وقت عمل فرا رسیده‌است. با ادب، ویلیام اس. کوهن وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا (۲۰۰۱-۱۹۹۷) ژنرال پیتر پیس رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح (۲۰۰۷-۲۰۰۵) ژنرال جیمز ال. جونز مشاور امنیت ملی رئیس جمهور (۲۰۱۰-۲۰۰۹) فرمانده نیروهای متفقین، اروپا (۲۰۰۶-۲۰۰۳) ژنرال جوزف دابلیو. رالستون فرمانده عالی نیروهای متفق، اروپا (۲۰۰۳-۲۰۰۰) قائم مقام رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح (۲۰۰۰-۱۹۹۶)»
حکمتی که بود و چگونه وارد ایران شد؟ پیش از ورود امیر حکمتی به ایران، به دستور باراک اوباما، میز ایران در سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا سیا مامور می‌شود تا علاوه بر هزینه‌های گذشته، فعالیت‌های خرابکارانه و جاسوسی که تاکنون انجام می‌داده، پروژه‌ای سه جانبه را بسیار محرمانه و با همکاری موساد و MI6 طراحی کرده و علاوه بر ترور و جنگ رسانه‌ای، ‌سیا تمام توان خود را برای فاز سوم یعنی راهی برای نفوذ طرح‌ به کار ‌گیرد. میز ایران در سیا که در مقابله با سرویس اطلاعاتی ایران شکست‌هایی پی‌درپی خورده بود، این پروژه را حیاتی می‌بیند و از همین رو یک تیم ویژه در سازمان سیا مامور می‌شود تا زبده‌ترین فرد را برای نفوذ به دستگاه اطلاعات ایران انتخاب کند. فرد مورد نظر در آریزونای آمریکا متولد شده و سابقه یک دهه آموزش‌های فشرده اطلاعاتی را در رزومه خود داشت. نام برده که در آگوست 2001 در قسمت اطلاعات ارتش آمریکا مشغول به کار شده، علاوه بر آموزش‌های عمومی و ویژه نظامی، به دانشگاهی مخصوص فرستاده می‌شود تا در کنار آموزش‌های اطلاعاتی، زبان‌های خاورمیانه‌ای را نیز بیاموزد.
برای اجرای این پروژه، حکمتی با پوشش نظامی ارتش آمریکا، وارد خاک عراق می‌شود. ماموریت وی در عراق، شناسایی افرادی بین مقام‌های عراقی است که گرایش به آمریکا داشته باشند و این کشور بتواند با صرف هزینه، آنها را عروسک خیمه شب‌ بازی خود بکند. حکمتی باید افرادی را می‌یافت که اهداف آمریکا را در خاک عراق تامین کند. حکمتی در خصوص فعالیت هایش در عراق گفته بود: "آمریکایی‌ها تاجایی که می‌توانند امور کشورها را خصوصاً نفت را کنترل می‌کنند. آمریکا قصد داشت تا با تصرف چاه‌های نفت عراق، سازمان اوپک را ورشکست و کاری کند که نفت فقط به دلار معامله شود تا قدرت آمریکا مقابل چین و روسیه بیشتر باشد. یکی از دلایل حضور نظامی آمریکا در عراق این بود که در خاورمیانه حضور داشته باشد و با نفوذ در گروه‌های اسلامی در بین مردم مسلمان نفوذ کند و انحراف ایجاد کند. آمریکا با پوششِ آوردنِ دموکراسی، یکی دیگر از اهداف خود یعنی کنترل خاورمیانه از جمله ایران، سوریه، لبنان، عراق، بحرین و حتی تونس را اجرا کرد تا ایران برای این کشورها الگو نشود." حکمتی در عراق، حدود دو سال آموزش استفاده از سیستم‌های محرمانه و جمع‌آوری اطلاعات از اماکن و اشخاص مختلف را به طور کاربردی فرا می‌گیرد. در این بین سیا می‌کوشد تا پوششی مناسب، برای ماموریت بزرگ وی بیابد. حکمتی بلافاصله پس از پایان ماموریت چند ماهه در عراق به استخدام چندین شرکت اطلاعاتی درمی‌آید. تغییر شرکت‌های متعدد او در فاصله زمانی کوتاه به خاطر این است که حکمتی آموزش‌های مختلف را در پوشش کار در شرکت‌های مختلف بیاموزد و در خلال این آموزش‌ها، دوستان و همراهان وی به ماهیت ماجرای وی پی نبرند. سرانجام تیم ویژه‌ای که میز ایران را در دست داشت، حکمتی را برای عملیات پیچیده نفوذ انتخاب می‌کند. انتخاب حکمتی برای این بود که سیا توانایی وی در دقت به جزئیات محیط و تفکر برای آمریکا را بسنجد و باید برای این ماموریت مهم و استراتژیک محک زده و آموزش ببیند. وی بارها تست دروغ‌سنجی و روانشناسی و معاینات پزشکی را با موفقیت پشت سر ‌گذاشته بود، بنابراین بعد از چندی در سال 2011 در هتل واشنگتن، این ماموریت به وی ابلاغ می‌شود. مامور سیا با دادن توضیحات ریز و دقیق، حکمتی را برای انجام این ماموریت بزرگ توجیه می‌کند و به وی اطمینان می‌دهد با پوششی که برای او ایجاد می‌کنند، هیچ مشکلی پیش نیاید. دو طرف طی سه روز، بارها نوع مواجهه با ماموران اطلاعاتی با پوشش حکمتی را تمرین می‌کنند.
در این بین سازمان سیا نیز تصمیم گرفته بود تا یکی از زبده‌ترین نیروهایش که در زمینه‌های مختلف اطلاعاتی آموزش دیده و حالا دیگر از سطح تحلیل‌گر اطلاعاتی بالاتر رفته را با پوشش یک دلال اطلاعات در مسیر دستگاه امنیتی ایران قرار دهد تا نفوذ صورت گیرد. برای این کار فرد مورد نظر به هر طریق ممکن باید اعتماد سازی کند. حکمتی در این باره گفته بود: "به من گفتند می‌روی و سه هفته به عنوان یک منبع برای وزارت اطلاعات، اطلاعات هماهنگ شده به آنها می دهی و پول می‌گیری و بر‌می‌گردی." حکمتی برای اجرای این امر، اجازه دسترسی به سری‌ترین سیستم‌های اطلاعاتی برای جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز "پروژه نفوذ" پیدا می‌کند. سپس به پادگان بگرام افغانستان فرستاده می‌شود و در این هنگام، شبکه‌های مختلف ایران که تحرک و فعالیت‌های بگرام را زیر نظر دارند، از حضور یک آمریکایی ایرانی تبار در این پادگان مطلع می‌شوند. حکمتی سپس با پروازی به دبی می‌رود و بعد از دو روز اقامت در دبی به ایران می‌آید. حجم اطلاعاتی که حکمتی با خود به ایران آورده بود، به گونه‌ای بود که هر سرویس اطلاعاتی در مواجهه با آن خود را در مقابل منبعی مهم می‌دید و سعی می‌کرد تا علاوه بر صحت‌سنجی، هر طور شده این منبع را از دست ندهد و نیاز اطلاعاتی‌اش را به‌وسیله آن برآورده کند و این همان دامی است که برای ایران پهن شده بود. هر سرویس اطلاعاتی نیاز به اطلاعات و منابع دارد. مخصوصاً ایران که با آمریکا دشمن است. سازمان سیا در این پروژه به دنبال ایجاد اثر انگشت یا ردپای سرویس اطلاعاتی ایران است تا هر طور شده، لااقل یکی از ماموران امنیتی ایران را به دام بیاندازد و پس از درخواست اطلاعات از حکمتی، به توانمندی و نیازهای ایران اشراف یابد تا بتواند آن را به‌عنوان حربه‌ای علیه ایران قرار دهد. چراکه اگر کسی تشنه باشد، وقتی فردی به او آب بدهد دیگر نمی‌پرسد که منبع آب کجاست و آن را می‌خورد و خوشحال می‌شود ولی دستگاه امنیتی ایران بر این تشنگی اشراف یافت و با ارزیابی درستی اطلاعات، به فرعی بودن کار پی ‌برد و با شناسایی مسیرها و راه‌های اعزام فرستاده که حکمتی از آنها عبور کرده بود، پروژه نفوذ را کنترل و مهار می‌کند. سرانجام، سربازان گمنام امام زمان(عج) با ردگیری و مهار فرستاده، در یک عملیات پیچیده، نه تنها پروژه نفوذ را با شکست مواجه کردند، بلکه شبکه گسترده جاسوسی با طیف وسیعی از اطلاعات ستاد را شناسایی و منهدم کردند تا روش‌های واسطه‌ها و همکاران این شبکه جاسوسی در اعتبار نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار گیرد و بار دیگر نقشه آمریکا شکست بخورد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت