5 عامل مهم كه اصولگرايان را دوباره به شكست نزديك می‌كند/ چرا از انتخابات گذشته عبرت نمی‌گیریم؟

کد خبر: 315918

حضور علي اكبر ولايتي در ائتلاف نامزدهاي اصولگرا با نام پيشرفت و اتفاقاتي كه بعد از آن در اين رابطه افتاد درس بسيار بزرگي را به اصولگرايان داد تا خط كشي خاصي دراين زمينه انجام بدهند. البته با توجه به فضايي سياسي كشور و همچنين ذهنيت افكار عمومي بايد تاكيد كرد كه تندروي‌ محكوم به شكست است و متعاقب آن برچسب تندرو بودن سبب شكست ديگر گروه‌هاي اصولگرايي مي‌شود.

5 عامل مهم كه اصولگرايان را دوباره به شكست نزديك می‌كند/ چرا از انتخابات گذشته عبرت نمی‌گیریم؟
سرويس سياسي «فردا»- امیر حمزه نژاد؛ باز كردن باب آسيب شناسي براي يافتن نقاط ضعف و قوت هر جريان و پديده سياسي براي ترميم و بهبود آن امري بسيار پسنديده است. درواقع تا نتوانيم به درستي زواياي پنهان يك معضل و اختلال را در بدنه يك جريان سياسي بيابيم،‌ نمي‌توانيم آينده قابل توجهي را براي آن جريان متصور شويم. از اين رو در بخش اول آسيب شناسي چند نم ونه اشتباهات اصولگرايي كه در حال حاضر در درون اين جريان سياسي وجود دارد، مورد بررسي قرار گرفت كه در ادامه نيز به بخش ديگري از اين آسيب‌ها مي پردازيم. 6- اشتباه استرات‍ژيك:‌ استرات‍ژي به فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... مي گويند كه به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاست‌ها و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست، طراحي مي‌شود. در استراتژي چشم اندازها و تاكتيك ها به طور اصولي تعريف مي‌شود و فرصت ها و چالش ها نيز در اين ميان به خوبي شناسايي مي‌گردد. درواقع استرات‍ژي اقدامي سازماندهي شده براي رسيدن به يك هدف مشخص است. هدفي كه در آن سنگرهاي كوچك و بزرگ به عنوان ابزار و اهدافي براي نيل به آن به كار گرفته مي شوند. در اين زمينه كمتر شاهد هدف گذاري و تعيين استرات‍ژي از سوي اصولگرايان بوده‌ايم. اصولگرايان نه تنها در اين زمينه بلكه در برنامه‌ريزي‌هاي مقطعي خود نيز دچار مشكل هستند. متاسفانه در اين جهت كسي حتي اعضاي فعال اين جريان سياسي هم نمي‌دانند كه برنامه اصولگرايان براي آينده دور و نزديك چيست. ساختار ملوك الطوايفي اصولگرايان سبب شده است كه آنان تنها به صحنه‌هاي انتخابات براي همگرايي و هم‌انديشي بنگرند و بعضا هم ديده مي‌شود كه اصولگرايي در اين عرصه آنچنان گرفتار آراي مختلف مي‌شود كه نمي‌تواند نيروهاي خود را دور هم جمع كند، چه برسد به اينكه استراتژي و هدف و چشم انداز بلند مدتي را تعيين و تدوين كند. 7- ساختار سنتي اصولگرايان: اصولگرايان در يك ساختار سنتي در حال حيات هستند. گرچه پيشكسوتان اين جريان به اين ساختار خو كرده اند اما اين ساختار نمي تواند نياز نسل جواني كه علاقه‌مند به اصول و مباني اين جريان هستند را برآورده سازد. درواقع اين موضوع خود سبب مي‌شود كه جوانان پشت درهاي اين جريان سياسي بمانند و يا نااميدانه از راه پيوستن به آن باز گردند و يا اينكه بعد از مدتي با سرخوردگي‌هاي ناشي از عدم توجه در اين جريان روبرو شوند. گرچه در برخي از گروه‌ها شاهد جرقه هايي در زمينه ورود جوانان به عرصه فكري اصولگرايي هستيم اما با توجه به سنتي بودن اين ساختار هنوز نگاه قابل توجهي به جوانان در اين ساختار نمي‌شود واين پيشكسوتان هستند كه محوريت را در اين جريان بر عهده دارند. درواقع در اصولگرايي بيشتر توجه و محوريت جريان رو به سوي پيشكسوتان است در حالي كه در جناح رقيب اين موضوع به طور عكس اتفاق افتاده است و البته بانون نيز در اين ساختار تا حدودي در حاشيه قرار دارند كه اين مساله نيز در ذيل همان توجه به جوانان و گردش نخبگان در اصولگرايي قرار دارد. به هر حال اصولگرايان بايد براي توجه بيشتر جوانان به اين جريان ساختارهاي خود را با تغييرات مناسبي همراه سازند و در اين روند مبناي تغيير و گردش نخبگان را پيوندهاي خوني و ساختار اليگارشي قرار ندهند. يكي از مشكلات حاشيه‌اي اين جريان اين است كه وقتي جوانان علاقه‌مند خود را در خارج از ساختار مي بينند به سمت ايجاد جريان‌هاي جديد البته با محوريت برخي از پيشكسوتان ديگر مي روند كه اين موضوع سبب ايجاد گروه‌هاي جديد و متعاقب آن نظرات متفاوت و تشتت آرا بيشتر مي‌شود كه نمونه آن را در انتخابات رياست جمهوري اصولگرايان به خوبي شاهد بودند و طعم تلخ شكست را از مجراي آن حس كردند. 8- عبور از تندروها:‌ اصولگرايان همواره برچسب تندرو بودن را از جناح رقيب خورده‌اند. به نظر هم مي‌رسد كه اصولگرايي در اين زمينه به يك ساختار بندي اساسي نياز دارد. البته اين موضوع تنها نبايد به فاصله گيري اصولگرايان از تندروها معطوف باشد، بلكه بايستي دايره اصولگرايي به خوبي تعريف شو د. متاسفانه برخي از گروه‌هاي سياسي در اين جريان گاه اين دايره را آنقدر فراخ مي‌گيرند كه همه افراد حتي برخي از اصلاح‌طلبان نيز در اين دايره مي گنجند و گاه آنقدر اين فضا تنگ گرفته مي‌شود كه بسياري از اصولگرايان مطرح نيز از آن جا مي‌مانند. انتخابات رياست جمهوري يازدهم در اين زمينه درس بسيار بزرگي براي اصولگرايان بود. حضور علي اكبر ولايتي در ائتلاف نامزدهاي اصولگرا با نام پيشرفت و اتفاقاتي كه بعد از آن در اين رابطه افتاد درس بسيار بزرگي را به اصولگرايان داد تا خط كشي خاصي دراين زمينه انجام بدهند. البته با توجه به فضايي سياسي كشور و همچنين ذهنيت افكار عمومي بايد تاكيد كرد كه تندروي‌ محكوم به شكست است و متعاقب آن برچسب تندرو بودن سبب شكست ديگر گروه‌هاي اصولگرايي مي‌شود. 9- اطمينان كاذب و عدم واقع نگري: بعد از عدم موفقيت اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري يازدهم بود كه غبارها از مقابل چشمان اصولگرايان كنار رفت و تازه اصولگرايان فضاي واقعي سياسي كشور را مشاهده كردند. بايد به راستي گفت كه اين غبارها از جايي وارد جريان اصولگرايي نشده بود بلكه خود اصولگرايان غبارهاي توهم‌زا را ايجاد كرده بودند و همين موضوع سبب شد كه نتوانند واقعيت امر را ببيند. تئوري‌ها و نظريه‌پردازي‌هاي غلط رقابت درون گفتماني، نظرسنجي‌هايي كه مشخص نبود از چه مبنا و آبشخوري تغذيه مي‌شد و ... همه و همه سبب ايجاد اين غبارها شد. به نظر مي‌رسد اصولگرايان بايد در اين زمينه كاملا هوشيارانه عمل كنند و با خيال بافي به سراغ صحنه انتخابات مجلس نروند. طبيعي است كه با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نمي‌‌شود و در اين روند بايد كار تشكيلاتي درست و مبنايي انجام گيرد و با نياز سنجي درست فضاي سياسي كشور را به درستي تببين كرد و بر اساس آن ساختار و چيدمان سياسي خود را چيد. اصولگرايي در اين روند بايد با شعارها درست و منطقي و با اهداف درست وارد ميدان شود و با افكار غلط بدنه طرفدار خود را گول نزند. 10- رفتارهاي انتخاباتي غلط: يك سياستمدار خوب همواره وقت شناس است اينكه در كجا بايد چه حرفي زده شود خود يك سياست بزرگ است. اما برخي از اصولگرايان در برهه‌هاي حساس مسائلي را مطرح مي كنند كه همين موارد سبب ايجاد نگرش منفي نسبت به آنها مي شود و با توجه به حساسيت اتفاقات تاريخي مانند انتخابات‌ها و بعضا فضاي هيجاني كه در اين زمينه وجود دارد مديريت افكار عمومي از دستشان خارج مي‌شود. ب ا نگاهي به انتخابات‌هايي كه اصلاح‌طلبان در آن پيروز شدند مي‌توان به خوبي به موج سواري و تبليغات منفي آنان نسبت به رقيب واقف شد. اصولگرايان در اين روند نيز نبايد عرصه انتخابات را به عرصه انتقاد از گروه‌هاي خودي تبديل و به هجمه رقيب عليه خود كمك كنند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت