سرویس سیاسی «فردا»: عماد افروغ در واکنش به اظهارات اخیر "محمود سریع القلم" مشاور رییس جمهور مبنی بر عدم اطلاع یک راننده تاکسی از مسائل سیاسی روز اظهار داشت: نبایستی در جامعه نگاهی تودهوار و یک شکل به مردم داشت چرا که مردم متشکل از اقشار و گروههای مختلف هستند و هرگونه نگاه پوپولیستی چه به صورت آشکارا و چه نقابدار محکوم است.
وی با بیان اینکه برخی از دانشها عملی هستند نه نظری، گفت: بسیاری از علوم و دانش مربوط به مهارتهای روزمره افرادند که جامعهشناسان از آن به عنوان دانش در زمینه یا زیست جهان نام میبرند و محکمترین دانشهای نظری دانشی است که بیگانه با دانش عملی نباشد. این جامعهشناس که با باشگاه خبرنگاران، با اشاره به رویکردهای مختلف توسعه، در خصوص توسعه فرهنگی در دنیای امروز گفت: این نوع توسعه یعنی اینکه توسعه خودش را با فرهنگ وفق دهد نه برعکس و این انطباق فرهنگی با توسعه به رویکرد نوسازی که ریشه در غرب دارد بازمیگردد چرا که براساس ادعای این رویکرد تمامی کشورها باید با پشت سرگذاشتن تجربه غرب فقط به یک فرهنگ توسعهای که غرب آن را
بنیان نهاده توجه داشته باشند. افروغ ابراز داشت: بعد از شکست چنین دیدگاه و رویکردی، پلورالیسم فرهنگی در توسعه مطرح شد یعنی که الزاما توسعه قرار نیست تابع یک قرائت واحد از فرهنگ باشد و تمام فرهنگهای جهانی الگوهایی برای زیستمطلوب در اختیار دارند و باید این الگوهای تاریخی و ریشهدار هویتی مردم را به کار گرفت و در جهت ارتقا و تقویت آن تلاش داشت و در صورت وجود موانع در توسعه باید با تکیه بر قابلیتهای همان فرهنگ با آنها مقابله کرد. این استاد دانشگاه اضافه کرد: این که ما بخواهیم تمامی دانشها در یک مکان به خصوص جمع شود و یا مرز و شکاف قاطعی در این میان ایجاد کنیم که بیگانه با قابلیتهای جامعه باشد در تضاد با مضمون و مفهوم توسعه فرهنگی است لذا براساس توسعه جامع فرهنگی که برخوردار از روح هویتی یک جامعه و مولفههای اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی واجتماعی است رویکردی مهم و اساسی وجود دارد که توسعه برای مردم است و باید توسط آنها هم تعریف شود. افروغ گفت: رویکردی که براساس آن شکاف میان صاحبان قدرت و مردم ایجاد کند قابل قبول نیست چرا که از ظرفیتها و قابلیتهای بالقوه و بالفعلی که در جامعه وجود دارد محروم شدهایم و بدون
تکیه بر این ظرفیتها نمیتوان هیچ اقدام توسعهای را به سامان رساند. چنین رویکردی که مبتنی برنوسازی است دارای ویژگیها و مولفههای مهمی از جمله نگاه تکاملی و تکخطی به توسعه است. نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه چنین تفکر مبتنی بر رویکرد نوسازی است و در سالهای گذشته از سوی یونسکو هم باطل اعلام شد، خاطرنشان کرد: در بررسی علل عقبماندگی، عدم توجه به عوامل بیرونی یکی از مسائلی است که در این رویکرد مورد توجه بوده و تمام کشورهای به اصطلاح عقبمانده باید همان مسیر آمریکا و کشورهای اروپایی را طی کنند . تفکری که با طرح توسعه فرهنگی به چالش کشیده شد. افروغ ادامه داد: تمام کشورهایی که رویکرد نوسازی را اتخاذ کردند دچار یک بیقاعدگی و شکاف هویتی شدند و معضلی به معضلات آنها اضافه شد و به نظر میرسد آنها در چنین رویکردی صرفا مردم را همیشه مقصر میدانند و هیچ نگاهی به کوتاهیها و غفلتهای صاحبان قدرت ندارند. وی تاکید داشت: چطور میشود در زمان انتخابات مردم اهمیت پیدا میکنند و همین مردمی که با عناوینی همچون جریان هیجانی و کمسواد و بیسواد از آنها یاد میکنیم در زمان انتخابات به تحریک آنها میپردازیم و
با سردادن وعدهها و امیدهای مختلف به آنها سعی در به قدرت رسیدن داریم و سپس بعد از کسب نتایج مطلوب به نفع خود، آنها را به فراموشی میسپاریم. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: استفاده ابزارگونه از مردم اشکال دارد یا بها و ارزش دادن به آنها؟! بهتر است در صورت بروز مشکل در آنها با ویژگیهای مثبتشان با آنها مقابله کنیم نه اینکه در جهت استفادههای ابزاری از آنها باشیم این امر به مراتب زشتتر است. افروغ با تاکید براینکه طرح چنین سخنانی، استفاده ابزاری از مردم و بیتوجهی به قابلیتها و ظرفیتهای آنها است، تاکید کرد: این امر حکایت از الگوی خاص توسعهای دارد که سالها منسوخ شده و جز عقبماندگی و سرسپردگی چیزی برای کشورها به ارمغان نیاورده که نمونه این امر را میتوان در دوران رژیم پهلوی مشاهده کرد که قصد تحقق تئوریهای نوسازی را در کشور داشتند اما با مقاومت و مقابله فرهنگی مردم ایران اسلامی مواجه شد. این جامعه شناس تصریح کرد: همین مردمی که به نیکی از آنها یاد نمیکنیم همان کسانی بودند که انقلاب بزرگ فرهنگی اسلامی را برای ما رقم زدند و فرصتی فراهم ساختند تا عدهای بیایند و امتحان پس دهند که البته این نوع نگاه
فرهنگی به یک معنای خاص نگاهی است که همیشه مردم را مقصر دانسته و سیاست گذاران، صاحبان قدرت و برنامه ریزان را در معرض اتهام قرار ندادهاند و متاسفانه فراموش میکنیم که ما مسئولیتی در قبال مردم داریم. افروغ با بیان این که بروز چنین مواضعی مغایر با چرخه دیالکتیکی قدرت رسمی و ظرفیتهای مدنی بیگانه و محکوم است، تاکید داشت: زمانی که در ایران صاحبان قدرت به عرصه میآیند و ادای وظیفه نمیکنند چرا یقه مردم را میگیرند؟! ما باید هوشیار باشیم که این نگاه بر شکاف میان مردم و دولت خواهد افزود و این ربطی به پیشرفت و توسعه کشور هم ندارد لذا ما باید به سمت رابطه دیالکتیک بین عرصه رسمی و مدنی برویم تا کشور به سلامت اداره شود. نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی در انتقاد دیگری از سخنان "سریع القلم" در باب زبان فارسی و این که بهتر است در رسانه ملی بیشتر برنامهها به زبان انگلیسی پخش شود، گفت: من این آقایان را به مطالعه هویتشناسان بزرگ و شهیر ایران دعوت میکنم. وی بیان داشت: زمانی که آقای سریع القلم طرح پخش برنامههای تلویزیونی به زبان انگلیسی را مطرح میکند بهتر است کتاب " The Idea of Iran" یعنی مفهوم ایران را مطالعه کند و
ببیند که چه درکی از ایران آقای "جرالد نولی" ارائه داده و این که با مطالعه آثار ایرانشناسان بزرگ به اهمیت زبان فارسی پی ببرد. افروغ تصریح کرد: پیوند زبان ایرانی و عربی موجب شکوفایی بیشتر این زبان شد و این که محتوا و مفهوم ارزشمندی را برای ما رقم زد چرا این آقایان دیگر را به بیسوادی متهم میکنند به نظر من خود این افراد سواد لازم را ندارند و باید برای پی بردن به ریشه ادبیات کهن فارسی به مطالعات بیشتری بپردازند. نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی گفت: چه کسی از انگلیسی زبانها قابل مقایسه با مولوی، سعدی، حافظ و فردوسی است کمی غیرت فرهنگی و کمی هویت فرهنگی داشتن بد نیست. وی با بیان اینکه علاوه بر لفظ محتوای زبان فارسی را باید مدنظر قرار دهیم، گفت: به تصویر کشیده شدن اسطورهها، عشقها و حکمتها از سوی شعرای برجسته ایرانی امری پسندیده است که اگر ما این موارد را دست مایه خود قرار میدادیم کشور ما اخلاقیتر، فرهنگیتر و مبتنی بر عدم شکاف میان مسئولان و مردم اداره میشد. افروغ اضافه کرد: خوب است این افراد مقداری در زندگی خود فرصتی را برای مطالعه کردن دیوانها و اشعار شعرای بزرگ ایرانی اختصاص دهند و از یک منظر خاص
معروف به فرهنگ سیاسی که ریشه در تفکرات غربی دارد به جان این ملت نیفتد. این استاد دانشگاه با اشاره به تئوری فرهنگی فقر در مباحث جامعه شناسی گفت: در این تئوری مقصر اصلی فقرا معرفی میشوند و روابط نابرابر قدرت را به فراموشی میسپارند و معتقدند فقیر فقیر است، چون برخوردار از یک خرده فرهنگ عقب مانده است و در مقابل آن غنی برخوردار از فرهنگ پربار و غنی است. وی اضافه کرد: در چنین تفکری اگر کسی ثروتمند است نه به خاطر برخورداری از فرصتهای نابرابر و یا تبعیضهای اجتماعی بلکه به خاطر فرهنگ غنیاش ثروتمند است یعنی در این تفکر باز هم جامعه بیتقصیر و تقصیرات به گردن فقرا میافتد. افروغ گفت: زمانی که عدهای برمنابع عظیم کشور تکیه دادند و فرصت را به فقرا و محرومین نمیدهند چه باید گفت و این که این تئوری مردود در طول تاریخ که برگرفته از تفکر اشرافیگری است جوابگو نبوده و زیبنده نظام و جمعیت ما نیست که یک تفکر شبه سرمایه داری را که با واکنشهای مختلفی و متفاوتی در طول تاریخ مواجه بوده را در فرهنگ خود غالب کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید