مشرق: نوری مالکی نخست وزیر عراق دقایقی پیش وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. او قرار است در این سفر با مسوولان کشورمان به گفتگو بپردازد. به همین بهانه در این گزارش ویژه به معرفی او خواهیم کرد. نوری المالکی سیاستمدار 62 ساله شیعه عراقی و رهبر فعلی حزب الدعوه به عنوان یکی از اصلی ترین جریان های شیعی عراق است؛ او توانسته است عراق بحران زده را بسیار خوب اداره و کنترل کند.
با سقوط و اشغال عراق توسط آمریکا، این کشور شاهد بحران داخلی گشت و به عبارتی مفهوم ثبات در این کشور از اعتبار افتاد. اما با این وجود نوری المالکی توانست در انتخابات سال 2006 میلادی قدرت را از ابراهیم جعفری بگیرد و بتواند تا سال2014 میلادی دو دوره کامل بر این کشور حکم رانی کند؛ از این رو شناخت او، ابزار اعمال قدرت و تبعات مثبت و منفی دولت مردی وی برای ایران دارای اهمیتی جدی و کتمان ناپذیر است.
کم و کیف نقش آفرینی مالکی اعمال و عدم اعمال قدرت توسط مالکی و دولت او هم چون هر شرکت کننده ی کارزار عرصه سیاست به نقاط ضعف و قوت وی در این راستا بستگی دارد. از این رو به طور مجزا به بررسی و تشریح آنها پرداخته می شود تا از این طریق از دایره و حدود قدرت مالکی و تبعات ناشی از آن تصویری منطقی به دست آید: الف- نقاط قوت مالکی در مسیر اعمال قدرت
تصاحب دولت در دوره متوالی در کشوری بحران زده و مملو از تنوع های سیاسی، اجتماعی، قومی و فرقه ای همچون عراق، قطعاً مستلزم ابزارها و نقاط مثبت مخصوص به خود است که سعی می شود در زیر به پاره ای از آنها اشاره شود:
حزب الدعوه از اصیل ترین و قدیمی ترین نیروهای شیعه در عراق است که به واسطه مخالفات سرسختانه علیه دولت صدام و هیچ گونه سازش و تعامل با این رژیم و پرداخت هزینه های فراوان مانند اعدام گسترده اعضاء، توانسته است در بین جامعه شیعی عراق دارای محبوبیت و مقبولیت ویژه و ممتازی باشد و از آنجا که مالکی هم عضویت در این حزب و هم رهبری آن را بر عهده دارد، شهرت اجتماعی- سیاسی و مذهبی این حزب یکی از نقاط قوت او در جهت نقش آفرینی در معادلات سیاسی عراق است.
در کشوری که دارای اکثریت 65 - 60 درصدی شیعه است اما تا چندی پیش تحت السلطه دولت های سنی بوده، بدیهی است که شیعه مذهب بودن و داشتن گرایشات سیاسی شیعه محور و فعالیت های سیاسی مبتنی بر تفکرات تشیع می-تواند یک برگ برنده در وزن کشی معادلات سیاسی باشد. برگ برنده ای که نوری المالکی تمامی ابعاد آن را در کارنامه خود جای داده است.
فعالیت های شیعه محور مالکی و عضویت او در حزب الدعوه زمینه ساز مبارزه نفس گیر وی با دولت مرکزی عراق بود و موجب گشت تا او تبعید خود خواسته 16ساله در سوریه را در این مسیر برگزیند. این تبعید خودخواسته و سابقه انقلابی وی، در جامعه عراق که رنجور از بیدادهای صدام است دارای تاثیرگذاری سیاسی- اجتماعی مخصوصی است.
- عدم سابقه همکاری با حزب بعث
در بین نخبگان سیاسی شیعه عراق با وجود اینکه اکثرشان سابقه مبارزه با دولت بعث عراق را دارند اما بخشی از آنان نیز چون ایاد علاوی با سابقه عضویت مقطعی در حزب بعث عراق، پیشینه همکاری با دیکتاتور سنی عراق را نیز داشته اند. پیشینه ای که در مبارزات سیاسی عراق دارای اثری سوء و منفی است، اما مالکی به لحاظ نداشتن آن در کارنامه سیاسی خود توانست نظر و اعتماد بخش مهم گروه های شیعه را به خود جلب کند.
بر همگان محرز است که ایران به لحاظ اشتراک مذهبی(اکثریت شیعه، اقلیت سنی)، قومی(کرد، عرب) و دارا بودن سابقه ی طولانی در میزبانی اپوزیسیون صدام حسین نظیر مجلس اعلای اسلامی عراق، جریان صدر و حزب الدعوه، نیروهای کرد بالاخص بارزانی ها و بخشی از اتحادیه میهنی کردستان عراق و حتی برای مدت کوتاهی خود شخص نوری المالکی، دارای نفوذی عمیق و استراتژیک در عراق بوده و هرگونه نقش آفرینی در تحولات سیاسی عراق مستلزم جلب نظر این کشور است.
در بین نیروهای شیعه افرادی مانند علاوی به خاطر گرایشات سکولار و پان عربیسم و چهرهایی چون مقتدی صدر به خاطر اقدامات هیجانی- احساسی و غیرمعقول نتوانسته اند اعتماد ایران را به خود جلب کنند، اما مالکی بنا به دلایل مختلف تاکنون به خوبی توانسته است اعتماد نسبی ایران و به دنبال آن حمایت این قدرت منطقه ای را جلب نماید.
- روابط مثبت با پاره ای از جریان های سیاسی- نظامی عراق
مالکی توانسته است با پاره ای از جناح های سیاسی عراق و شبه نظامی های شیعی این کشور از جمله ارتش مختار، سازمان بدر و مجلس اعلای اسلامی عراق نیز روابط حسنه ای بر قرار کند و از طریق دادن سمت های سیاسی - نظامی مهم به این تشکل ها این رابطه را حذف و از طریق تحکیم آن، پایه های اقتدار خود را نیز در عراق تحکیم نماید.
عراق دارای اکثریتی شیعه است که تأثیرپذیری از تفکرات و گرایشات شیعه در جنبه های مختلف زندگی سیاسی- اجتماعی و مذهبی آنان ملموس است. از این رو فتاوای صادره از حوزوات علمیه قم و نجف و حمایت علمای شیعه در این شهرها، باعث تقویت نقش آفرینی جناح های سیاسی در عراق می شود، حمایتی که مالکی توانسته است به واسطه حمایت ایران و جریان الدعوه به خوبی از آن برخوردار گردد.
- تقابل با جریان های تندرو سنی
مالکی در طول دولت مردی خود با جریان های تندروی سنی عراق مانند القاعده، دولت اسلامی عراق، ارتش آزاد عراق و ... برخوردی سنگین داشته و به هیچ وجه حاضر به سازش با آنان نشده است. این سازش ناپذیری و سرسختی مالکی در مقابل جریان های تکفیری سنی موقعیت داخلی او را تحیکم بخشیده است.
علاوه بر ایران برخی دیگر از کشورهای منطقه نظیر عربستان، قطر و ترکیه در عراق دارای قدرت اثرگذاری هستند اما آنچه که در این بین باعث تقویت موضع مالکی شده است، اختلاف نظر آنها در مورد اعمال نفوذ در عراق و آینده سیاسی این کشور است.
از این روست که اختلاف نظر عجیب بین شبکه های تی آرتی عربی، الجزیره و العربیه به عنوان بازوان رسانه ای ترکیه، قطر و عربستان وجود دادر، به گونه ای که حتی در صحنه یارکشی های سیاسی نیز در بین این کشورها رقابت و اختلاف نظر های سنگینی است که برای مثال می شود به مورد طارق الهاشمی نگریست که رقابتی سنگین در بین ترکیه و عربستان برای جذب او وجود داشت.
ب- موانع مالکی در اعمال قدرت با وجود نقاط قوت المالکی، شکست اولیه او در انتخابات سال 2010 میلادی در رقابت با ائتلاف العراقیه به رهبری علاوی، اختلافات و تهدیدات مکرر جریان صدر و بحران استقلال طلبی در اقلیم کردستان گواه این است که مالکی در مسیر اعمال قدرت و نفوذ سیاسی با موانع مهمی روبروست.
اختلاف نظر عمیق مالکی و اقلیم کردستان عراق بر سر حاکمیت کرکوک، قراردادهای خارجی دولت اربیل، مسئله پیشمرگان و بهره برداری های نفتی از میادین مشترک باعث بروز اختلافات عمیق بین کرکوک و بغداد شده است و تا کنون چندین مرتبه این مسئله سبب شده تا دولت مرکزی با دولت اقلیم تا آستانه درگیری مسلحانه بروند.
مجموعه این موارد و مسائل فوق الذکر باعث شده است مالکی در بین نیروهای کرد عراق بالاخص جریان بارزانی ها که با رهبری حزب دموکرات کردستان هم اکنون مهم ترین نقش آفرینی را در تحولات اقلیم بازی می کنند، داشته باشد. این روابط تیره باعث گشته که نیروهای کرد به سختی حاضر به تعامل با دولت مالکی شوند.
- نزاع با پاره ای از جریان های شیعی
خاستگاه سیاسی دولت مالکی، جامعه شیعی عراق است، از این روتعامل و رابطه با سایر جریان های شیعه برای وی اهمیتی حیثیتی و هویتی دارد و تقابل با گروهای شیعه موجب خدشه دار شدن وجهه اجتماعی او می شود.
با وجود اینکه مالکی توانسته است تعاملی مثبت و سازنده را با جریان های شیعی چون سازمان بدر و امثالهم برقرار کند اما او دارای اختلافاتی عمیق با برخی از گروه های شیعه مانند جریان صدر نیز هست و از سوی دیگر مهم ترین رقیب سیاسی وی، ایاد علاوی شیعه مذهب است. مجموعه این مسائل باعث شده آرای مالکی و حمایت از سیاست های او در بین پایگاه اجتماعی اصلی وی یعنی جامعه شیعه دچار ریزش گردد.
سنیان عراق بین 35- 30 درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و این مسئله باعث شده با وجود در اکثریت نبودن، بتوانند در وزن کشی ائتلاف های سیاسی عراق نقشی مهم بازی کنند، نقشی که تا کنون در تقابل با دولت مالکی ایفا شده است.
مسئله طارق الهاشمی، تصویرسازی رسانه های عربی از مالکی به عنوان فردی فرقه گرا و ... باعث شده که تا کنون گروهای سنی عراق خود را در تقابل با دولت مالکی تعریف کنند و با روی آوردن برخی از آنان به اعمال رادیکال و بنیادگرایانه مانند حملات انتحاری و مسلحانه باعث تداوم ناآرامی های عراق و از طریق آن خدشه دار شدن کارنامه سیاسی مالکی شوند.
سایر کشورهای منطقه بالاخص ترکیه، عربستان و قطر دارای نقش آفرینی در معادلات سیاسی عراق هستند و این کشورها بدان جهت که دولت مالکی را نزدیک به ایران می دانند و دولت مالکی دارای گرایشات و خاستگاه شیعی است، در ذات خود برای آنها نوعی تهدید محسوب می شود. از این روست که این کشورها از طریق شبکه عملیات روانی خود و تجهیز و تسلیح سایر گروهای سیاسی عراق بالاخص نیروهای تکفیری و عشایر سنی سعی در تضعیف نقش مالکی در معادلات سیاسی عراق دارند.
بخشی از قدرت های جهانی به ویژه دولت های غربی از آنجا که دولت مالکی را امتداد ایران در عراق و نخستین حلقه زنجیره محور تهران- بیروت(هلال تشیع) می دانند، امکانات و توانایی خود را جهت تضعیف نقش سیاسی مالکی به کار گرفته اند که می توان نشانه آن را در انتخابات سال 2010 میلادی عراق دید که با انتشار خبر بر صدر جدول نشستن ائتلاف العراقیه، بر صحت و شکوهمندی!! انتخابات تأکید و اصرار نمودند.
یکی دیگر از نقاط ضعف دولت مالکی کارنامه دولت مردی اوست. مالکی با وجود نزدیک به هشت ساله دولت مردی نتوانسته بخش مهمی از مشکلات عراق را رفع نماید. عراق هم اکنون با وجود یک میلیون نیروی امنیتی هم چنان دست خوش ناآرامی، بمب گذاری و حملات انتحاری است و از سوی دیگر هنوز مشکلات زیربنایی مانند قطعی آب و برق و معضلات اقتصادی نظیر تورم شدید و بیکاری در سطح کلان در این کشور محسوس و ملموس است.
هر چند که مصائب مذکور حاصل مانع تراشی های دولت های منطقه ای و جریان های تکفیری داخل است اما این مسائل باعث رنجش مردم شده و با جهت دهی رسانه های عربی منطقه بر سر دولت مالکی آوار می شوند.
بحران و جنگ داخلی در بزرگ ترین همسایه شرقی عراق باعث شده حجم عظیمی از تسلیحات نظامی و نیروهای زبده تکفیری وارد این کشور شوند که نشانه آن را می توان در تشکیل ارتش آزاد عراق و افزایش حجم و سطح ناآرامی های عراق دید. این ناآرامی هایِ سوغات بحران سوریه، پایه ها و اقتدار دولت مالکی را در عراق تضعیف کرده و موجب تسلیح بیش از پیش جریان و عشایر سنی و مانع از اعمال قدرت وی می شوند.
با وجود اینکه جامعه شیعه عراق دارای گرایشات مذهبی است اما نباید فراموش کرد که در این جامعه نیروهای سکولار و ملی گرا نیز در نتیجه ی سالیان متمادی حکومت رژیم بعث دارای ریشه و پایگاه اجتماعی مخصوص به خود هستند که به واسطه این عقاید دارای زاویه با ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران می باشند.
ج- تبعات دولتمردی مالکی برای ایران با توجه به مرز طولانی ایران و عراق، اشتراکات مذهبی و قومی، تاثیر انکار ناپذیر عراق بر محور تهران- بیروت(هلال تشیع) مسلم است که نقش آفرین عنصری چون مالکی در عراق برای ایران دارای پیامدهای مثبت و منفی خواهد بود؛ از این رو به تفصیل به توضیح و تشریح این پیامدها به طور مجزا می پردازیم:
الف- پیامدهای مثبت از آنجا که مالکی مورد حمایت ایران بوده و پیروز بیرون آمدنش از انتخابات سال 2010 میلادی مدیون وساطت ایران برای حمایت ائتلاف میهنی عراق از ائتلاف دولت قانون است، فلذا مسلم است که نقش آفرینی وی در عراق برای ایران دارای پیامدهای مثبتی باشد.
- تحکیم محور تهران- بیروت (هلال تشیع)
عراق نخستین زنجیره محور تهران- بیروت و دارای بیشترین جمعیت شیعه خاورمیانه بعد از ایران است، از این رو مسلم است که سلطه یک جناح شیعه بر این کشور و به دست گرفتن اختیارات وزارت ترابری، که نظارت بر هواپیماهای ایران- سوریه را برعهده دارد و وزارت کشور توسط سپاه بدر، متحد دیرینه ایران باعث تحکیم هلال تشیع خواهد شد.
- تحت الشعاع قرار دادن بحرین
حضور دولت شیعه در عراق و به روی کارآمدن این دولت با کمک ایران، باعث می شود که از یک سو تمایلات آزادی خواهانه و انقلابی شیعیان بحرین تشدید شود و از سوی دیگر آنان بیش از پیش خود را به ایران نزدیک کنند.
- تحت الشعاع قرار دادن ترکیه
حضور 12 میلیون شیعه علوی (یک چهارم شان کرد است) و حدود 18 میلیون کرد در ترکیه یعنی همسایه شمالی عراق برای ایران یک فرصت است. در حقیقت با بر سرکار آمدن دولت متمایل به ایران در بغداد، ایران می تواند تمیهدات لازم را جهت حمایت از علویان و کردهای ترکیه بیاندیشد، بالاخص در شرایط حاضر که علویان ترکیه به خاطر تحرکات اردوغان علیه دولت علوی سوریه و کردهای ترکیه نیز به خاطر استقلال کردهای عراق و سوریه و به بن بست رسیدن توافقات گذشته با دولت آنکارا، در بالاترین سطح تحریک پذیری قرار دارند.
- تحت الشعاع قرار دادن عربستان سعودی
نزدیک به 4 میلیون شیعه در مناطق نفت خیز شرقی عربستان سعودی حضور دارند، از این رو به روی کار آمدن دولت شیعه در عراق و شورش های شیعی در بحرین باعث افزایش به اعتماد نفس آنان و در نهایت تحت فشار قرار دادن ریاض می شود.
- تضعیف مخالفان مسلح نظام در مرزهای غربی
عراق برای سالیان متمادی پناهگاه نیروهای ضد انقلاب مسلح همچون مجاهدین خلق(منافقین) و گروهای تجزیه طلب مانند پژاک و کومله بوده است، از این رو بدیهی است که به قدرت رسیدن متحدین ایران در عراق باعث خواهد ایران بتواند بیش از پیش این گروه ها را تحت فشار قرار دهد.
بایدها و نبایدهای مالکی با توجه به تبعات فوق الذکر مسلماً نوع بازی ایران در عراق بایدها و نباید هایی دارد که به اختصار بیان می شوند: الف- بایدها 1- میانجی گری ایران بین مالکی و اقلیم 2- میانجی گری ایران بین مالکی و مجلس اعلای اسلامی عراق 3- حفظ جریان صدر، توأم با مهار مقتدی صدر 4- جلوگیری از انتقام جویی مسلحانه شیعیان عراق از سنی ها 5- ایجاد چرخش نخبگان در دولت منتخب انتخابات سال2014 میلادی، از طریق جایگزینی مالکی با چهره¬هایی همچون حکیم یا جعفری
ب- نبایدها 1- تسلیح نیروهای شیعه تندرو که بیم حمله ی آنان علیه نیروهای سنی می رود 2- ممانعت از هرگونه جانبداری در بحران اربیل - بغداد 3- جلوگیری از پرداختن رسانه های وابسته بر ضرورت باقی ماندن مالکی بر قدرت 4- جلوگیری از هرگونه ایجاد زمینه ی تفاهم ائتلاف دولت قانون با ائتلاف العراقیه
در مجموع می بایست در نظر داشت که عراق هم از حیث اشتراکات قومی بالاخص در حوزه کردها و هم از جنبه حیثیتی به عنوان تنها دولت شیعه اثنی عشری جهان عرب و هم از بعد داشتن مرز طولانی با ایران، دارای قدرت سرایت دادن تحولات داخل خاک خود به ایران است، فلذا مسلم است که استفاده از هر شخص، جناح و گروه سیاسی مستلزم بررسی گذشته، تخمین قدرت فعلی و پیش بینی وضعیت آینده آن است.
دیدگاه تان را بنویسید