تندروهای سلفی و مسأله بازگشت از زمین تمرین سوریه
فرزاد رمضانیبونش: از آغاز بحران در سوریه هر چند برخی از مقامات سوریه و همچنین کارشناسان تروریسم از خطر حضور رو به افزایش تروریست های خارجی در سوریه ابراز نگرانی کرده بودند، اما این امر تا چند ماه گذشته یا در رسانه های جهانی چندان مد نظر قرار نمی گرفت و یا اینکه حضور و خطر آنها چندان برجسته نمی شد. چنان چه با وجود تاکید مقامات رسمی سوریه مبنی بر جنگ با القاعده و جنگ جویان خارجی، برخی از رسانه ای عربی و غربی همچنان حضور خارجی ها و تندروهای خارجی در سوریه را نادیده می انگاشتند. اما واقعیت چیز دیگری بود و جنگ جویان خارجی با تفکرات و نیات متفاوت، از مارس 2011 وارد خاک سوریه شدند. در این حال بنا به بررسی های انجام شده، ورود جنگ جویان خارجی از کشورهای عربی و غربی به سوریه، بسیار سریع تر از جنگ دهه 1980 افغانستان ارزیابی شده است و نتیجه گیری ها نشان می دهد دلیل اصلی این اتفاق، حجم وسیع تبلیغات ضد دولتی بشار اسد در سراسر جهان، فتواهای جهاد و شبکه گسترده حامیان سیاسی و اقتصادی رسمی و غیررسمی ارسال مبارزان سلفی و تندرو به سوریه بوده است. در این نوشتار تلاش می شود با درک و بررسی حضور تندروهای سلفی خارجی در سوریه، وضعیت کنونی، آینده و مساله بازگشت آنان را مد نظر قرار دهیم. ابعاد دامنه حضور خارجیان سلفی در سوریه جنگ سوریه با دخالت جنگ جویان سلفی و خارجی، بعد از پدیده جهاد افغان در دهه 1980، یکی از بزرگترین صحنه های نبرد جنگ جویان خارجی می باشد. چنان چه برخی جنگ جویان خارجی مستقر در سوریه را از 60 ملیت متفاوت (بیشتر از کشورهای عربی عربستان سعودی، لیبی و تونس و تعدادی از کشورهای اروپایی چون انگلیس، بلژیک، فرانسه و هلند ) می دانند. برخی نیز آمارها و تحلیل های متفاوتی در این مورد ارائه داده اند. در واقع در دو سال گذشته مقامات سوریه به حضور گسترده سلفی های خارجی در سوریه اشاره کرده اند و اخیرا نیز ولید معلم، وزیر خارجه سوریه، در مجمع عمومی سازمان ملل به حضور تروریست های خارجی از 83 کشور در سوریه اشاره کرد. همچنین نیز برخی دیگر به حضور تندروها و افراطیونی از بیش از صد کشور جهان در سوریه اشاره کرده اند. این امر در رویکردی کلی بیانگر تبدیل انک اندک سوریه به سومالی، افغانستان و پاکستان از منظر حضور سلفی ها و تندروهای خارجی در این کشورها برای جهاد و آموزش است. در مورد حضور تقریبی این مبارزان جهادی باید گفت برخی تعداد شبه نظامیان خارجی حاضر در سوریه را بیش از 17 هزار نفر اعلام کرده و برخی نیز به ده ها هزار اشاره می کنند. در همین راستا اگر نگاهی به حضور جنگ جویان و سلفی های تندرو در سوریه در نزدیک به سه سال گذشته داشته باشیم می توان حضور جنگ جویان و سلفی های تندرو در سوریه را به چند دسته تقسیم کرد. دسته نخست سلفی های و تندروهای کشورهای عربی: این سلفی ها و تندروها که طیفی شامل کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه می شوند در سه سال گذشته با انگیزه های ایدئولوژیک ناشی از فتواهای دینی و هم چنین گاه با انگیزه اقتصادی و حمایت های کشورهای خارجی عربی و غربی برای شکست دولت سوریه وارد درگیری با دولت دمشق شدند. در این بین هر چند از شمار دقیق نیروهای این دسته اطلاعاتی وجود ندارد، ولی بر اساس اطلاعات موجود، تاکنون بیش از 12 هزار تونسی در قالب گروههای تروریستی برای جنگ به سوریه اعزام شده اند که از میان آنها در حدود 2 هزار نفر کشته شده و از دیگر کشورهای عربی نیز هزاران تندرو در سوریه حضور دارند. دوم. سلفی ها و تندروهای روسیه و کشورهای همسود و عضو شانگهای: در این دسته مبارزانی از کشورهایی چون چین، روسیه و کشورهای سابق شوری در سوریه حضور یافته اند. چنانچه در ماههای آغازین شورش مسلحانه علیه دولت سوریه، شبهنظامیان وابسته به شورشیان وهابی قفقاز شمالی در سوریه حضور یافتند. در 22 ژوییه 2012 نیز یورونیوز خبر از حضور چچنیها در صف شورشیان مسلح داد. در ادامه همین رویکرد، حضور «جیش مهاجرین و انصار» متشکل از شبه نظامیان قفقازی و دو گروه وابسته به جبهه النصره به فرماندهی ابوعمر الچچنی، «جماعت آذربایجانی جیش مهاجرین و انصار» و.. به سوریه رفتند و اندک اندک دامنه حضور اتباع روسیه و کشورهای همسود در سوریه افزایش یافت. در این حال از نگاه آماری برخی تعداد اتباع روسیه حاضر در جمع شورشیان سوری را بیش از 4000 نفر بر شمرده اند. به علاوه در کمپهای نظامی تعداد زیادی از اتباع سایر جمهوریها از جمله قرقیزستان و جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان و.. نیز حضور دارند. در این دسته باید به شبه نظامیان و تندروهای سلفی از کشورهای افغانستان، پاکستان و چین هم اشاره کرد. در واقع پاکستان و تا حدی افغانستان که تا کنون پذیرای سلفی ها و مبارزان جهادی بسیاری بوده است اکنون خود به مبدایی برای ارسال تندروهای و سلفی های جهادی به سوریه بدل شده اند. در همین حین نیز با در نظرداشت اقلیت مسلمان اویغور در سینگ کیانگ چین، مسلمانان تندرو و عضو گروه های تندور و جهادی نیز از این منطقه در سوریه حضور یافته اند. در این دسته انگیزه هایی چون حمایت برخی از کشورهای این گروه از دولت سوریه( چین و روسیه) و همچنین موضع خنثی کشورهای دیگر، وضعیت اقتصادی ضعیف برخی از کشورهای مهاجر فرست منطقه و انگیزهای ایدئولوژیکی و گاه اقتصادی موجب شده است بسیاری از سلفی های تندرو از این کشورها سر از سوریه درآورند و حتی برای تحصیل علوم اسلامی و زبان عربی به جای مصر و عربستان به جهاد سوریه روند. دسته سوم سلفی ها و تندروهای اروپایی و غربی: هر چند به نظر نمی رسد که شمار قابل توجهی از نیروهای سلفی و تندرو در سوریه، اروپایی باشند، اما همین عده کم نیز توانسته است توجه بسیاری را به خود جلب کند. در این حال اگر نگاهی به این عده داشته باشیم باید گفت، از یک سو بخشی از این سلفی های اروپایی و غربی که دارای تابعیت غربی هستند گاه ریشه های عربی و اسلامی و حتی جمهوری های شوروی سابق داشته و اکنون برای جهاد به سوریه آمده اند. برخی دیگر نیز جوانانی بومی مسلمان و یا نو مسلمان هستند که تحت تاثیر مبلغان و یا شبکههای فعال در کشورهای هدف، سر از ترکیه و یا خاورمیانه درآورده و سپس به سوریه اعزام شده اند. از منظر آماری هر چند آمار بسیار دقیقی در مورد حضور اروپاییان تندرو در سوریه وجود ندارد، اما مسئولان امنیتی آلمان معتقدند که تا اواخر سال 2012 فقط 250 تبعه اروپایی در سوریه بودند اما اکنون حدود هزار (1000) تبعه کشورهای مختلف اروپایی اکنون در سوریه مستقر هستند. همچنین اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی (سرویس امنیت داخلی) آلمان نیز در گزارشی محرمانه اعلام کرده که دویست تبعه آلمانی به سوریه رفته اند. گذشته از این، در آمارهای دیگری حدود 200 نفرانگلیسی و شمار دیگری از ملیت های چون هلندی، فرانسوی، بلژیکی، سوئدی و... در سوریه حضور دارند. علاوه براین، منابع دیگر غربی نیز به حضور حداقل 300 جوان مسلمان بلژیکی همراه با 2000 جوان مسلمان اروپایی دیگر از سوئد، فرانسه، انگلستان ، دانمارک و در سوریه(در کنار شورشیان) اشاره کرده اند. در کنار این باید به تندرو های دارای تابعیت امریکا و کشورهایی همانند استرالیا و نیوزلند هم در سوریه توجه داشت. در واقع هر چند از آغاز بحران سوریه حضور مبارزان سلفی و تندرو در سوریه مورد توجه چندانی از سوی محافل امنیتی و رسانه ای کشورها قرار نمی گرفت. اما اندک اندک با افزایش حضور این تندروها در سوریه که طیفی بیش از 80 تا بیش از صد کشور را شامل می شود توجه به حضور، هویت و آمار این گروه از تندروها هم افزایش یافت. در این بین در واقع تا چند ماه گذشته بخش موثری از نیروهای جبهه سلفی- تکفیری النصره را شبه نظامیانی تشکیل میدادند که با فرش قرمز متحدان منطقهای واشنگتن به سوریه رسیدند و بسیاری از رسانه های غربی و عربی و همچنین محافل بین المللی به دلیل تلاش در جهت سرنگونی هر چه زودتر دولت سوریه، عملا توجهی به این موضوع نداشتند. در واقع در دو سال گذشته حضور تندروهای سلفی در سوریه بیش از آنکه به مثابه زمینی برای تمرین تندروی و آموزش نیروهای تندرو سلفی انگاشته شود، تاکتیک و عاملی برای سرنگونی دولت سوریه شمرده می شد. اما شرایط آن گونه نماند و پس از آنکه جبهه النصره در سال 2012 اعلام حضور جهانی کرد( به مثابه شعبه القاعده) و در سوریه ابتکار عمل را در در دست گرفت و هم چنین با قدرت گیری داعش در سوریه، مساله حضور تندروهای خارجی در سوریه ابعادی نوینی یافت. یعنی با قدرتمند تر شدن گروه های افراطی در سوریه و همچنین تغییر وضعیت سیاسی در بحران سوریه، اینک توجه ها بیش از هر زمانی به مساله خطر بازگشت شبه نظامیان و تندروهای سلفی به کشورهای مبدا جلب شده است. در واقع هم زمان با دامنه دارتر شدن بحران در سوریه، بسیاری از کشورهای اروپایی و جهان از وضعیت موجود و تبدیل سوریه به سومالی، پاکستان و همچنین افغانستان دوم آگاه تر شده و سوال فراروی آنها این است که چگونه می توان پیامدهای بازگشت شهروندانی سلفی که تندروتر شده، با بمب گذاری و عملیات تروریستی آشناتر شده و دارای انسجام و هماهنگی بیشتری نسبت به قبل هستند را کنترل و توان و دایره نفوذ آنها را محدود کرد؟ نگرانی ها از بازگشت از زمین تمرین سوریه آنچه که اکنون در فحوا و بیان مقامات و رسانه های کشورهای اروپایی غربی و حتی برخی کشورهای عربی دیده و شنیده می شود مساله بازگشت سلفی ها و پیامدهای گوناگون امنیتی آن برای کشورهای مبدا است. در واقع از ماه های گذشته حضور شهروندان اروپایی در میان شورشیان سوری و ارتباطشان با تروریست ها، به معضلی جدید برای مقامات اروپایی تبدیل شده است. دولت های غربی بر این نظرند که بازگشت این جنگ جویان به کشورهای اروپایی و غربی، تهدیدی برای این کشورهاست، چرا که آن ها در سوریه در کنار شورشیان القاعده افراطی تر شده و ممکن است افراطی گری را به کشورهای اروپایی انتقال دهند. یعنی هر چند ممکن است هر تندرویی که برگردد، افراطی نباشد، اما کسانی که صرفا به دلیل انگیزه های قوی با ملیت های غربی به سوریه رفته اند به آسانی می توانند با بازگشت به کشورهایشان عملیات تروریستی را به قلب کشورهای غربی بکشانند. این امکان وجود خواهد داشت که آن ها به دنبال استفاده از تجربه شان در سوریه، پس از بازگشت به اقدامات تروریستی در این کشورها(غربی) بپردازند. این امر در حالی است که پس از فروکش کردن بحران در سوریه و نوعی توافق امریکا و روسیه، افزایش فشارها برآنان افزایش یافته و احتمال بازگشت تندروها بالا رفته است. همین امر موجب شده در دو ماه گذشته اتحادیه اروپا و مقامهای گوناگون غربی، جدا از بررسی وضعیت موجود تندروهای سلفی در سوریه، خواستار همکاری دولت سوریه با آنها در تعیین حجم و شناسایی هویت این نیروها شوند. چنانچه اخیرا وزیر کشور بریتانیا هشدار داد شماری از افراط گرایان بریتانیایی با تفکرات جهادی، از جنگ داخلی سوریه به عنوان دوره آموزشی خود استفاده می کنند و سپس در قالب تروریست های تعلیم دیده به بریتانیا باز می گردند. هم چنین جدا از گزارش سالانه وزارت خارجه بریتانیا، اخیرا آندرس فوگ راسموسن اعلام کرد، ناتو از امکان نقل مکان افراط گرایان سوریه به اروپا نگران است. در کنار این نیز باید توجه داشت که مقامات امریکا (کمیته امنیت داخلی مجلس نمایندگان آمریکا و..) فعالیت های الشباب در سومالی را با فعالیت های جبهه النصره در سوریه مشابه دانسته و به خطر بازگشت توجه زیادی داشته اند. در بعد دیگری با توجه به نوع نگاه سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی در حمایت آغازین از حضور بیشتر تندروهای سلفی، اینک کشوهای عضو همسود و شانگهای این نگرانی را با خود به همراه دارند که غربیها با انتقال شبه نظامیان در سوریه آنها را به سوی روسیه و کشورهای همسود و عضو شانگهای هدایت کنند. چنان چه مقامات گوناگونی از کشورهای این منطقه بزرگترین خطر پیشرو را بازگشت تروریستهای حاضر در سوریه به میهن شان می دانند. این امر در حالی است که با توجه به دامنه تاثیر گذاری و سطح حضور تروریست هایی از این کشورها، خطر بازگشت تروریستها به غرب با روسیه و کشورهای پیرامونی آن یکسان نیست و حتی ممکن است برای کاهش ریسکهای امنیتی اسرائیل و سواحل اروپایی مدیترانه، بسیاری از شبه نظامیان تکفیری حاضر در سوریه را به سمت سایر اهداف منطقهای چون روسیه ، چین و... انتقال دهند و دامنه تهدید آنها را بر ضد غرب بکاهند. این امر تا حدی موجب نگرانی کشورهای همسود و عضو شانگهای شده است که حتی موضوع آموزش و اعزام جوانان به سوریه گاه در صحن پارلمان ها مطرح شده و سیاست ها و رویکردهایی برای مقاله با آن اندیشده شده است. چرا که حضور جریاناتی نظیر جندالخلیفه قزاقستان، حزبالتحریر ازبکستان و قرقیزستان و جماعت انصارالله تاجیکستان و... در تماس و تعامل با القاعده و مساله بازگشت تندروها سلفی می تواند تهدیدات امنیتی تراز اول کشورهای هدف را گسترش دهد و طیف گستردهای از معضلات سیاسی و اقتصادی و امنیتی را متوجه کشورهای منطقه نموده و بقای دولتهای مزبور را با تهدید جدی مواجه کند. چنان چه در ماه گذشته نیروهای امنیتی کشورهای منطقه همسود، اتباعی را دستگیر کرده اند که در سوریه عملیات تروریستی انجام میداده و اکنون با بازگشت قصد ناآرامی و خرابکاری و سازماندهی عملیات تروریستی دارند. در سطح دیگری هر چند در دوسال گذشته برخی کشورهای عربی از خروج نیروهای سلفی و تندرو خود از کشور و حضور آنها در سوریه و کشته شدن آنها خوشحال به نظر می رسیدند، اما اینک با کاهش فشار بر دولت اسد و ثبات بیشتر قدرت دولت سوریه، به نظر می رسد که نگرانی های دولت های عربی در مورد مساله بازگشت تندرو ها به کشورهای خود بیشتر شده است. چنان چه برخی مقامات چون رهبران تونس از بازگشت آنها به کشورهایشان اظهار نگرانی کرده اند. در همین راستا برخی گروه موسوم به "انصار الشریعه" در تونس را مرتبط با بازگشت تندروهای سلفی از سوریه می دانند. آنچه مشخص است این است که زمین تمرین سوریه برای تندروهای سلفی و جهادی می تواند بستر ساز بازی های بزرگ تر و منسجم تر آنها در غرب و کشورهای همسود و عربی گردد. در این حال اگر متغیرهای گوناگون کنونی به خروج بیشتر سلفی ها و تندروها از سوریه کمک کند باید پس از تمرین در سوریه، منتظر آینده نقش و تاثیر گذاری سلفی ها و تندروهای تکفیری در کشورهای بومی شان بود. *پژوهشگر و کارشناس مسائل منطقه منبع:فارس
دیدگاه تان را بنویسید