سرويس سياسي «فردا»؛ مذاكرات هستهاي ايران در ژنو گذشته از يك ظاهر خارجي يك پوشش داخلي نيز دارد كه در آن گروههاي مختلف سياسي بر حسب منافع و مشي خود عمل مي كنند.
ليبرالهاي ايراني كه ديري است از قدرت فاصله گرفته اند و در دولت يازدهم مجالي هر چند نسبي براي بازگشت به قدرت پيدا كردهاند در اين روند دست به اقداماتي ميزنند تا آينده سياسي خود را تامين كنند و دوباره به قدرت باز گردند. موضوع هستهاي ايران نيز در اين زمينه به عنوان عاملي براي رسيدن به قدرت در آينده براي اصلاحطلبان تعريف ميشود. اصلاح طلبان در اين روند همواره پيامهايي را براي غربيها بويژه آمريكاييها ارسال ميكنند كه ارتباط مستقيمي به حيات سياسي آنها دارند. البته آمريكاييها نيز در اين زمينه اهداف مشتركي دارند؛ بنابر سياستي كه آمريكايِیها دارند در گام اول به طور كلي خواستار براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران و روي كار آمدن دولتي مانند دولت قبل از انقلاب هستند اما باتوجه به اينكه آمريكاييها اين مساله را دست نيافتني ميبينند، درجه اهداف خود را تخفيف
ويژه دادهاند و بر اين اساس برنامه حمايت از گروههاي هماهنگ با سياست غربي را در دستور كار خود قرار دادهاند. موضوع هستهاي ايران در اين زمينه به عنوان مساله هشداري آميزي از سوي اصلاح طلبان مطرح ميشود. اصلاحطلبان همواره به امريكاييها هشدار دادهاند كه فرصت حضور دولت نيمه اصلاحطلب را غنيمت بشمارند و مساله هستهاي ايران را حلوفصل كنند؛ چراكه ممكن است در آينده چنين فرصتي با حضور اصولگرايان به تهديد تبديل شود. البته مساله اصلاحطلبان در اين زمينه بيش از همه چيز بر حضور خود تاكيد دارند. آنها اينگونه مساله را براي آمريكاييها باز ميكنند كه اگر دولت روحاني در زمينه هستهاي موفق شود امكان روي كار آمدن دولت اصلاحات ديگري در آينده وجود دارد اما اگر دولت يازدهم و تيم مذاكره كننده ايراني در اين روند شكست بخورند آمريكاييها بايد خواب حضور گروههاي همسوي آنها در راس قدرت ايران را با كابوس حضور گروههاي تندرو در ساختار سياسي ايران عوض كنند. در اين راستا ابطحي در آخرين مطلب صفحه فيسبوك خود نوشت: «کاش رهبران اروپا و کنگره ومسولان آمریکا به یاد داشته باشند که وقتی بوش پسر، به سیاست تنش زدایی و صلح خواهی دولت آقای
خاتمی، با کلمه محور شرارت پاسخ داد، مورد ملامت فراوانی قرار گرفت.از این نظرگاه وی به عنوان اشتباه استراتژی بوش یاد کردند.خود آقای بوش هم فهمید و در خاطراتش تلاش فراوانی میکند که آن را توجیه کند. این موضع او باعث رشد موج جدیدی از افرطی گری در جهان و به خصوص ایران، در سطح عالی آن شد. الان هر نوع کارشکنی اروپایی و امریکایی در روند مذاکرات ایران و غرب، دقیقا مثل کار بوش در تاریخ است. اگر تن به وسواس های اسراییلی بدهند و باعث شکست آن شوند، بسیاری از گروههای سیاسی جهان می فهمند که راهی جز خشونت بین آنان و غرب وجود ندارد. این اشتباهی سنگین تر از اشتباه بوش خواهد بود و رهبران فعلی غرب و آمریکامسئول مستقیم موج جدید خشونت در جهان خواهند بود.» از سوي ديگر احمد شيرزاد، عضو جبهه مشاركت پيش از اين درباره فرصتي كه حضور اصلاحطلبان در ساختار سياسي قدرت براي ايجاد ارتباط با آمريكا بوجود آورده ميگويد و دولت روحاني را تماما به اصلاح طلبان منتسب و اظهار مي كند: «درست است که تحریم ها مشکلات جدی برای مردم ایران بوجود آورده است اما فراموش نکنیم که تغییر فضای سیاسی و روی کار آمدن آقای روحانی مساله شماره یک است. به عبارت دیگر،
حتی اگر مشکل تحریم را نداشتیم و مثلا در سال 84 یک رئیس جمهوری مانند آقای روحانی انتخاب شده بود موضوع به همین سمت می رفت. بنابراین آنچه مهم است. تغییر فضای سیاسی در ایران و قدرت گرفتن مجدد اصلاح طلبان در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور است. مسئله ای که آقای روحانی مدام بر روی آن تاکید می کند که فرصت ها ابدی نیست دقیقا اشاره بر همین تغییر فضای سیاسی در ایران است. متاسفانه برخی جناحها در کنگره آمریکا و تندروهای جمهوری خواه تصورشان این است که فشارها و تحریم هایی که بر ضد مردم ایران وضع کرده اند باعث ایجاد انعطاف شده، پس با افزایش فشارها می توان امتیاز بیشتری گرفت. اما آنها باید مطمئن باشند که اگر فشارها را افزایش دهند، تمام رشته ها گسیخته خواهد شد.» وي در يادداشت جديد خود قبل از مذاكرات سرنوشت ساز ژنو كه قرار است پايان هفته جاري برگزار شود نيز با تاكيد بر اين مطلب بيان ميكند: «آمریکاییها، فرانسویها، انگلیسیها، عربها و همهوهمه باید قدر موقعیت جدیدی که با رویکارآمدن دولت روحانی در ایران پدید آمده است را بدانند. آنها باید یاد بگیرند که مسیر نگاهشان به ایران را از زاویه دید چهارنفر ناراضی فسیلشده که در ایران
40سال پیش منجمد شدهاند و هیچ درکی از سختیهای ملت ایران ندارند، تغییر دهند. آنها باید دریابند که آنچه در 24 خرداد 92 رخ داد یک معجزه سیاسی بود که در پی چهار سال و به تعبیری هشت سال سپری کردن شرایط دشوار توسط ملت بزرگ ایران رخ داد. پاسخ ملت ایران تحقیر نیست. پاسخ حسننیت ملت ایران که در اقدامات میانهروانه و منطقی دولت روحانی و در دیپلماسی شفاف و سازنده ظریف تجلی یافته است، کوبیدن بر طبل تحریمها و افزایش فشار بر ایران برای گرفتن امتیاز بهنفع اسراییلیهای سرکوبگر نیست. بر این اساس و بدون آنکه از سر احساسات بگویم یا بنویسم و برمبنای محاسبه نسبت به شرایط خاص دیپلماتیک ایران در صحنه مذاکرات ژنو، بر این گمان هستم که طرف مقابل در شرایطی نیست که برای جلبنظر اسراییلیها و به قصد اعمال فشارهایی که در کوتاهمدت چندان چیزی را عوض نمیکند، بهراحتی به برهمخوردن بساط مذاکرات تن دهد. بر این مبنا پیشنهاد میکنم ایران به صراحت و شفافیت، خواه علنی و خواه مخفیانه به طرفهای مقابل اعلام کند که «در صورت وضع هرگونه تحریم جدید، ایران تا مدت نامعلومی صحنه مذاکرات را ترک خواهد کرد.» بدين جهت اصلاحطلبان با مساله هستهاي نه
تنها به عنوان يك مساله ملي برخورد می کنند بلکه آن را به عنوان موضوعي كه با حيات سياسي آنها پيوند جدي دارد، دنبال ميكنند و از اين نظر با ارسال پيامهاي گوناگون نسبت به آينده و عدم حضورشان در قدرت سياسي ايران به آمريكاييها هشدار جدي ميدهند.
دیدگاه تان را بنویسید