سرويس سياسي «فردا»؛ 13 آبان بر حسب اتقافات و وقايعي كه در اين روز افتاده است، روز خاصي براي ايرانيهاست تا جايي كه آن را يوم الله مينامند. در اين زمينه هر سال بر اساس وعده هر ساله تظاهراتي عليه ظلم و ستم و استبدادي كه بر ملت ايران توسط كشورهاي قدرتمند بخصوص آمريكا روا داشته شده، برگزار ميشود. اما امسال با توجه به مساله احياي ارتباط ايران با آمريكا كه در سطح اوليه انجام شده است، به نظر ميرسد كه بايد تفاوتهايي در برگزاري يومالله 13 آبان امسال با سالهاي گذشته باشد. اين موضوع فتح بابي شد تا خبرنگار « فردا » به سراغ عماد افروغ، چهره شناخته شده و كارشناس سياسي و اجتماعي برود تا در خصو
ص اين تفاوتها به به گفتوگو و طرح مساله بپردازد.
با توجه به مساله احياي رابطه ايران و آمريكا كه در سطوح اوليه نيز اقداماتي در اين جهت انجام شده است، به نظر شما آيا سالروز 13 آبان امسال بايد با گذشته تفاوت داشته باشيد يا خير و اگر تفاوت وجود دارد، اين تغيير از چه منظر قابل بحث است؟ بله. اين تفاوت ميتواند هم در عمق باشد و هم در گستره آن. در گستره آن به نظر ميرسد كه امسال حضور فراگيرتري را ما در روز 13 آبان شاهد باشيم. شايد در سالهاي گذشته بنا به دلايل و شرايطي خيليها به اين سبب كه فكر ميكردند اين موضوع يك مساله كاملا جا افتاده است، انگيز كمتري براي شركت در راهپيمايي داشتند اما باتوجه به اتفاقاتي كه رخ داده است، نه اينكه ما اين اتفاقات را صرفا در حد يك ديپلماسي ببينم؛ بلكه حواشي مربوط به ديپلماسي اين روز اهميت پيدا مي كند. اين مساله چه بعد از موضعي كه برخي از صاحبان قدرت در امريكا نسبت به ايران برخلاف شرايط معمول يك گفتوگوي سازنده داشتند و چه پس از توهين به ملت شريف ايران و چه اينكه تاكيد كرده اند كه گزينه نظامي كماكان روي ميز هست و يا اينكه تحريم ها اثر كرده است و ... قابل توجه است زيرا اين نوع برخورد با آن چيزي كه گفته ميشود و علي القاعده مربوط
به يك گفتوگوي سازنده است، مغايرت دارد. از سوي ديگر در مواضعي كه بعضا ما در داخل شاهد بوديم اين مساله قابل بررسي است. اين مواضع حكايت از اين نمي كرد كه صرفا يك ديپلماسي قهرمانه با تغيير تاكتيكهاي حكيمانه اي پيش برود و ما حجت را بر خيلي از افكار عمومي تمام بكنيم و بگوييم كه اين ما هستيم كه پا پيش گذاشتهايم و ميخواهيم يك مذاكره سالمي را به رخ بكشيم. برخي ذوقزدگيها ممكن بود ايران را به دادگاه محاكمه آمريكاييها بكشاند مواضع داخلي بعضا حكايت از اين ميكرد كه مساله احياي رابطه با امريكا به سمت و سوي خاصي مي رفت كه بوي ذوق زدگي و نوعي انفعال به مشام مي رسيد. پنداري اين ما هستيم كه دشمني مي كنيم. اين موضوع در افعال و رفتار اين افراد مشهود بود. گويي اين ما هستيم كه خطا كرديم و نبايد مرگ بر آمريكا ميگفتيم. اين ما هستيم كه به آمريكا ظلم كرديم. اينطوري كه پيش مي رفت و الحمد الله كمي تعديل شد احساس مي كردم شرايط را به گونهاي در داخل رقم ميزنيم كه چند صباح ديگري يك دادگاهي در آمريكا تشكيل بشود و كاخ سفيد بابت مرگ بر آمريكا از ما تقاضاي غرامت بكند. تا اين مقدار بعضيها در داخل ذوق زده شدند و واقعا نيات باطني
خودشان را رو كردند. درحالي كه اين اصلا در هيچ جاي دنيا و در هيچ شرايط سياسي بين المللي قابل قبول نيست كه به كشوري اينقدر ظلم و احجاف كنند وهويت ملياش را خرد كنند و به جاي اينكه يك واكنش طبيعي از خودش نشان بدهد وادادگي را از خود بروز دهد. واقعا اين مايه خجالت و ننگ كساني است كه يك چنين مواضعي را در چند مدت گذشته مطرح كردند. متاسفانه طوري مسائل را مي چيدند كه گويي امام (ره) هم مخالف مرگ بر امريكا بودند و يا خواهان اين بودند كه اين شعار برداشته شود. حتي من در يك مصاحبهاي كه با يكي از اين روزنامهها داشتم و خوب چاپ هم نكردند، مخالفت امام با كاپيتولاسيون را نيز زير سئوال بردند با اين توجيه كه قانون آمريكا به طور مثال مترقيتر بوده؛ اين درحالي است كه در تمام دنيا هر كسي در هر جايي خطا كند، طبق قانون همان كشور بايد مجازات شود. واقعا ديگر بي توجهي به عزت و آن غرور ملي تا كجا! خوب احساس مي كرديم كه يك دستهاي در كار است و صرفا اين موضوع نميتواند تصادفي باشد. چون كاملا برنامه ريزي شده بود و من مي ديدم كه به صورت هماهنگ عمل مي كردند. متاسفانه اين را به پاي حمايت از دولت نيز مي نوشتند. درحالي كه من تا كنون قرائن
و شواهدي ندارم كه بگويم كه دولت با اين افراد هم نوا بوده است. يعني كماكان من موضع آقاي روحاني و آقاي ظريف را موضعي مي دانم كه از سر عزت است و اطلاعاتي در غير از اين زمينه تاكنون به دستم نرسيده است. عدهاي به نام حمايت از ديپلماسي مواضع منفعلانه اتخاذ ميكردند اما آنچه براي من عيان و آشكار است اين است كه عدهاي به نام حمايت از ديپلماسي، مواضعي را از خودشان نشان ميدهند كه نه سازگاري با يك ديپلماسي سازنده دارد و نه با مواضع گذشته ما و با آن ظلمهايي كه آمريكا پي در پي در حق ملت ايران روا داشته، سازگار است. ما حتي اگر از آن سابقه گذشت كنيم و جنگ تحميلي، كودتا و تحريمها را ناديده بگيري م، وقتي دو كشور در صدد مذاكره با يكديگر هستند به هر حال بايد يك شرايط اوليه و منصفانهاي ميان طرفين وجود داشته باشد. ما امروز مي بينيم كه يك طرف شرايط را به سمت نابرابري سوق مي دهد و از سوي ديگر عدهاي هم در كشور به نفع اين برخورد غير منصفانه و به ضرر كشور خودشان موضع مي گيرند. اين موضوع در هيچ جاي دنيا قابل قبول نيست و به طور كل واقعا اين موضوع يك حركت زشت و زنندهاي است كه ما در اين مدت شاهد آن بوديم. عطف به اين مسائلي كه
عرض كرديم. يعني آن مواضع پس از گفتوگوي تلفني و اين مذاكره اوليهاي كه از سوي مقامات ايراني و آمريكايي انجام شد،مواضع برخي از افراد در داخل كشور باعث شده است كه ما اين توقع به حق و به جا را داشته باشيم كه امسال 13 ابان باشكوهي داشته باشيم. حساب دستگاه ديپلماسي از برخي سرسپردگان جداست در خصوص عمق قضايا چه؟ اما در خصوص عمق قضايا هم من فكر مي كنم آنچه كماكان مشاهده ميشود، جرايد و مراكز علمي و پژوهشي مختلف شروع كردند به تبيين رابطه ما با آمريكا و مواضع آمريكا نسبت به كشور ما و امروزه در اين زمينه كارهاي مستندي در حال انجام شدن است تا نسل جوان ما هم متوجه شود كه اين مرگ بر آمريكاي ما در گذشته بر خواسته از يك واقعيت و يك وجوب شرعي بوده است كه وقتي كشوري به كشور ديگر ظلم ميكند و حق عمومي و ديني آن را پايمال ميكند اين حق ديني و الهي آن ملت مظلوم است كه فرياد بزند و نفرين بكند و در قالب يك شعار خاصي كه ما در ارتباط با آمريكا داريم و همان «مرگ بر آمريكا» است، نفرت خود را نشان بدهد.امسال به نظر ميرسد كه خيلي از سايتها و خبرگزاريها مستند كار مي كنند و اسناد را منتشر مي كنند و اين حكايت از عمق قضايا دارد.
البته يك جنبه اي از عمق نيز اين است كه ما چون يك مذاكره هستهاي داريم بايد سره از ناسره را جدا كنيم؛ يعني درواقع اگر ما عدهاي را محكوم مي كنيم كه چرا موضع عزتمداري را اتخاذ نميكنند اين موضعمان را به طور مستقيم به كساني كه در حال مذاكره هستند، تعميم ندادهايم و با احتياط برخورد كرديم. به غير از اقليتي كه مواضع روشني هميشه داشتند من نديديم كساني كه با آمريكا مخالفت ميكنند و مدافع شعار مرگ بر آمريكا هستند، بدون ادله خاصي در اين زمينه سخن بگويند و اين موضوع را با مساله هستهاي تفكيك نكرده باشند..حداقل آن كساني را كه ما محكوم ميكنيم كه موضع عزتمدار و عزتمندانه نميگيرند آنها را اطلاق نكرديم به كساني كه در دستگاه ديپلماسي كشور مشغول مذاكره هستهاي هستند. اين نشان ميدهد كه رعايت احتياط در اين زمينه انجام ميشود. اين هم ميتواند تفسيري از عمق و نوع مواجهه ما با امريكا در شرايط كنوني باشد. كمي هم شعار « مرگ بر آمريكا»را كالبد شكافي نماييد. چرا مردم به اين شعار روي آوردند و اكنون اين شعار چه پيامي دارد؟ اين يك شعار عمومي و جهاني است؛ يعني هر كشوري كه توسط كشور ديگري مورد ظلم واقع ميشود طي تظاهراتي كه
انجام ميشود آن كشور و يا اقشاري از آن كشور نفرت خود را نسبت به اين ظلم و ستم نشان ميدهند. معمولا اين نفرت با يك «DOWN WITH» همراه است و شما اين DOWN WITH يا مرگ بر را در كشورهاي مختلف جهان ميشنويد و اين شعار يك شعار بين الملي است كه معمولا اقشار مظلوم عليه اقشار ظالم خارجي سر ميدهند. وقتي كه كشور ميخواهد آزاد و مستقل بشود و اظهار انزجار كند اين شعار « مرگ بر» را سر ميدهد. حالا در برخي از اين موارد اين شعار مربوط به يك ظلم داخلي است و در برخي از مواقع نيز مربوط به يك ظلم خارجي ميشود. اين يك مقوله عمومي است. نسبت دادن شعار مرگ بر آمريكا به ملت آمريكا عوامفريبياست بعضي ها رندانه و عوام فريبانه بيان ميكنند كه مرگ بر آمريكا به معناي مرگ بر مردم آمريكاست. به هيچ وجه اينطور نيست. اصلا اين يك مغلطه است زيرا آزاديخواهاني در خود آمريكا هستند كه مي دانند كه اين شعار مربوط به مردم آمريكا نيست و حتي كساني كه در داخل ايران نيز اين شعار را سر دادهاند بارها تاكيد كرده اند كه اين شعار عليه مردم آمريكا نيست. من يك سئوال بسيار روشن مطرح ميكنم. زماني مردم ما مرگ بر شوروي ميگفتند، بعد از اينكه شوروي ابرقدرتي
خود را از دست داد و دست از تجاوزاتش كشيد، مردم ديگر مرگ بر شوروي نگفتند. اگر منظور از مردم ايران، مرگ بر مردم شوروي بود چرا كماكان اين شعار پايدار نماند؟! اين واقعا حرف پوچي است كه قصد آن عوامفريبي است و فقط براي فريب است وگرنه نخبگان و خواص متوجه اين معاني هستند. پس اين موضوع يك تجربه جهاني است. در ايران نيز شما جاي پاي آمريكا را از زمان 28 مرداد مشاهده مي كنيد و اين كودتايي است كه خود آمريكاييها به اعمال خصمانه عليه ملت ايران معترف هستند. انواع و اقسام سنگ اندازيها را آمريكاييها عليه ملت ايران داشتند وا صلا اين سنگ اندازي ها از كودتاي 1299 شروع ميشود. هر چند كه اين كودتا مربوط به انگليس است اما انگليس و آمريكا را ما در اينجا ذيل نظام سرمايهداري ميبينيم و آنها ميخواستند نظام اجتماعي ما را در سطوح مختلف از جمله حوزههاي اقتصادي ،سياسي و فرهنگي ما را وابسته كنند كه الحمدالله مقاومت فرهنگي و نرم ما سبب شد تا ما از عمق جانمان و در سطح فرماسيون اجتماعي از وقوع اين وابستگي جلوگيري كنيم. اين قدرت نرم يكي از تجلياتش در ارتباط با ظلم خارجي يا وابستگي به خارج شعار مرگ بر آمريكا بود. در داخل شعار مرگ بر
شاه بود. يعني «مرگ بر شاه»تجلي آزاديخواهي مردم و « مرگ بر آمريكا» تجلي نفرت از وابستگي به آمريكا بود. اين مساله را اگر از كودتاي 28 مرداد تا كنون بررسي كنيم، رد پاي آمريكا را در ايران ميبينيم. مرگ بر آمريكا تجلي ظلم و ستم غرب است اگر ما تنها به تحريمهاي آمريكا عليه ايران نگاه كنيم به ظالمانه بودن اقدامات آمريكا عليه ملت ايران پي مي بريم. يك بحثي در عدالت به نام عدالت كيفري داريم كه بر اساس آن همه در برابر قانون يكسان هستند. ما قانون ان پي تي را امضا كرديم اما اسرائيل اين كار را نكرده است و سلاحهاي هستهاي نيز دارد اما لابيها به نفع آن انجام ميشود، يعني انگار نه انگار كه به قانون بينالمللي همه به صورت يكسان بايد تمكين بكنند. اين درحالي است كه ما به قانون تمكين كرديم و خواهان حق خود هستيم اما در سر رسيدن ايران به انرژي سالم هستهاي مانع تراشي مي كنند. خوب آيا اين موضوع ظلم نيست و نبايد يك نفرين و آه و فريادي در برابر اين موضوع سر داد. خوب اين فرياد و نفرين در همان شعار « مرگ بر آمريكا» متجلي شده است. مخالفان شعار مرگ بر آمريكا افراد استبدادستيزي نيستند هم زمان عده اي در كشور ميگويند كه اين
شعار را ندهيد اما در خارج طرف غربي ببيند كه چطور عمل ميكند. آمريكاييها انوع و اقسام فعاليتهاي رسانهاي و نرم و سخت را عليه ما به كار مي گيرد، آيا اين يك نفرين و آه در مقابل ندارد؟! اگر شما مختار نباشيد كه يك نفرين و آهي نسبت به ابرقدرت ظالم بكشيد، بدانيد كه در داخل هم نمي توانيد آه بكشيد زيرا اين دو با هم هستند. آن كسي كه ميگويد مرگ بر آمريكا نگوييد مطمئن باشيد كه آدم استبداد ستيز و ظلم ستيزي نيست. فرقي نميكند چه ظلم داخلي باشد و چه ظلم خارج، هر دو را نكوهش مي كنيم و برآنها مرگ و نفرين مي فرستيم. ضمن اينكه ما يادمان نمي رود كه استبداد پهلوي از جنس استبداد وابسته بود. يعني هم استبداد بود و هم وابستگي بنابراين هم مرگ شاه توجيه داشت و هم مرگ بر آمريكا. پيام مرگ بر آمريكا امسال چه معنايي دارد؟ پيام مرگ بر آمريكاي امسال اين است كه تا مادامي كه طرف مقابل برخورد غير منصفانه و شرايط را نابرابر مي كند و قاعده بازي مذاكره را رعايت نميكند و تا مادمي كه موافقتها را به هم مي زند و از ابزار سركوب عليه ملت ايران استفاده مي كند و از قطع مذاكره دم مي زند اين شعار ما ادامه دارد. اين پيام به امريكا مي گويد كه تا
مادامي كه تحريمها را اعمال مي كنيد و يا تحريمها را بيشتر مي كنيد، برحسب حقي كه بر اساس قانون بين الملي داريم اين شعار ادامه دارد. آمريكاييها بايد بدانند كه اين شعار ميتواند عطف به رفتارهاي گذشته نيز باشد اما علاوه بر اينكه رفتارهاي گذشته را اصلاح نكرديد كماكان داريد در قالب ظلمهاي جديد ظلمي را به يك ملت روا مي داريد؛ بنابراين در كنار اينكه ما به صورتي محتاط به ديپلماسي خودمان نگاه ميكنيم اما به صورتي آشكار شعار ميدهيم. فرياد مرگ بر آمريكاي ما محتاطانه نيست زيرا كماكان ظلم آمريكا عيان است. ما نسبت به مذاكرات حساس هستيم تا ببينم در آينده چه اتفاقي ميافتد. حساسيت ما به اين سبب كه آمريكا خداي نكرده ما را فريب ندهد و براي اينكه از آن فريب جلوگيري كنيم و آگاهی خودمان را به رخ بكشيم و آمريكا بداند كه با يك ملت بزرگ روبرو است، مرگ بر آمريكا را ادامه ميدهيم. هر گاه ديديم كه آمريكا به واقع سر عقل آمد و دست از ظلمش بر ملت ايران كشيد و مطابق قواعد و قوانين بين الملل عمل كرد ما ديگر ادعايي نداريم كه اين شعار را بدهيم. امام فرمودندكه تا مادامي كه رابطه گرگ و ميش باشد ما رابطه برقرار نميكنيم. آمريكا دست از
گرگ بودنش بردارد ما رابطه هم برقرار ميكنيم. ضمنا ما قطع رابطه نكردهايم كه بخواهيم رابطه برقرار كنيم. آمريكا شرایط عدم رابطه را ایجاد كرده است و بنابراين خود آمريكاييها شرايط لازم را فراهم بكنند تا ما نيز در اين زمينه اقدام لازم را ا نجام دهيم.
دیدگاه تان را بنویسید