سرویس سیاسی «فردا» :
روز شنبه و پس از بازگشت رییس جمهور از سفر به نیویورک، برخی مخالفان مواضع و مذاکرات روحانی، با حضور در فرودگاه مهرآباد مانع حرکت خودروی حامل وی شده و برخی نیز به سمت خودروی او کفش پرانی کردند. بعد از این رخداد که البته عقبه ای مشخص دارد مباحث مختلفی طرح شد اما عمدتا از یک موضوع غفلت شد و آن ضرورت حمایت از مذاکره کننده ای است که به نمایندگی از حکومت و ملت به پای میز مذاکره می رود. برای فهم دقیق تر این موضع ذکر یک مثال ملموس مشخص است.
جلیلی که در مهرماه ۱۳۸۶و در دولت احمدینژاد جایگزین علی لاریجانی شد در مدت پنج سالی که دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان بود چندین بار با 5 قدرت جهانی و طرف غربی برای دست یابی به یک راه حل منطقی به مذاکره پرداخت ولی ماحصل مذاکرات وی تنها خوشبینی به آینده ادامه مذاکرات با وجود بی نتیجه بودن آن، طولانی شدن مذاکرات به نفع طرف غربی، بیان حرفهای کلیشه ای، بسنده کردن به تعیین وقت برای دور بعدی مذاکرات، سخنوریهای طولانی و تاکتیکهای سرگردان کننده بود.
جلیلی پس از پایان هر دور از مذاکره در کنفرانس مطبوعاتی از طرف غربی می خواست دچار اشتباه محاسباتی نشود. او در حالی که طرف آمریکایی راهبرد فشار اقتصادی و اعمال تحریم را به اجرا می گذاشت، تنها به گفتن اینکه اعمال تحریمها برای غرب نتیجه عکس دارد، بسنده می کرد! منتقدان جلیلی بر این باورند شرکت جلیلی در مذاکرات مختلف نه تنها منطبق بر روشهای درست نبود بلکه اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران را نیز تسهیل کرد. اما هنگامی که او به عنوان مذاکره کننده ارشد تیم هسته ای ایران و
نماینده ملت و نظام در مذاکرات حضور می یافت اکثر جریانهای سیاسی با وجود انتقاد به وی، به جهت حفظ منافع ملی نه تنها در فضای علنی به او اعتراضی نکرده، بلکه از وی حمایت نیز می کردند تا دشمنان شاهد چند صدایی از داخل کشور نبوده و تصور نکنند تیم هسته ای کشورمان در گفتگوها تنهاست. حال باید دید چه شده که طرفداران جلیلی که روزی شاهد حمایت همه جانبه از تیم هسته ای کشورمان بوده اند، امروز به خود اجازه می دهند، شدیدترین تخریب ها را به تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان وارد کنند؟ بدیهی است به برخی عملکردهای فعلی نقد وارداست. اما سوال این است که جایگاه منافع ملی کجاست؟ آیا باید به طرف خارجی پالس بفرستیم که تیم مذاکره کننده تنها و بی پشتوانه داخلی است. بنابراین سوال مشخص این است که چگونه برخی فکر مصالح ملی نبوده و نقد خود را با عربده کشی انجام می دهند؟ چه کسی مجوز کفش پراکنی به این گروه را داده است؟ اگر در دوران مسوولیت جلیلی، افرادی که منتقد جلیلی بودند به وی در بازگشت حمله می کردند، با آنها چه رفتاری می شد؟! آیا در شاخصهای مصالح ملی کشورمان تغییری حاصل شده است؟ زیر سؤال بردن تام و تمام سفربه نیویورک و اقدامات تیم هسته
ای ایران امروز نیز بدون شک سبب تضعیف نظام خواهد شد و قطعا هر حرکتی که نشاندهنده دو صدایی دراین قضیه باشد به زیان مصالح ملت بوده و محکوم است. چنین حرکاتی زیبنده کسانی نیست که ادعای دفاع از چارچوب فکری نظام دارند. اگر نقدی هم وجود دارد، باید عالمانه مطرح شود نه خودسرانه. مگر اینکه تعریف «منافع ملی» بعد از نه بزرگ مردم به افراطیون تغییر کرده باشد!
دیدگاه تان را بنویسید