آیا اخراج از «اصلاح طلبی» ادامه دارد؟!

کد خبر: 286858

خانجانی با بیان اینکه خطای استراتژیک اصلاح طلبان در لیست بندی و پیغام و پسغامهای مختلف سران اصلاح اصلاح طلبان از نارضایتی از کاندیداتوری مهندس محسن هاشمی را نباید نادیده گرفت، عنوان داشت: فراموش نکنیم که یکسال دیگر باید مجدداً برای ریاست شورا و چند وقت دیگر برای شورای عالی استانها رای گیری کنیم و هم به رای راستگو و چند نفر دیگر احتیاج داریم.

آیا اخراج از «اصلاح طلبی» ادامه دارد؟!
سرویس سیاسی «فردا» : کمتر از یک هفته از رای الهه راستگو به قالیباف می گذرد. رایی که سبب هجمه سنگین اصلاح‌طلبان و در پی آن اخراج وی از «حزب اسلامی کار» و «مجمع بانوان اصلاح طلب» شد. پس از مخالفت خانم راستگو با دستورالعمل دیکته شده ، مخالفت‌های علنی و توأم با اهانت و ناسزاگویی به ایشان آغاز شد و این مخالفت‌ها و اهانت‌های هماهنگ شده به سرعت به تمامی روزنامه‌های ، سردمداران جبهه اصلاحات و حتی گروه‌ها و جریانات اپوزیسیون خارج‌نشین نیز کشیده شد. این گروه تلاش کردند در پی ناکامی خود در به دست آوردن کرسی شهرداری تهران شدید‌ترین تخریب‌ها را روانه الهه راستگو ـ نماینده شورای شهر تهران ـ نمایند تا از این طریق وجهه نماینده‌ای که خواسته مردم را بر تمایلات گروهی و جناحی خویش ترجیح داده را مخدوش نمایند. حجم این تخریبها به گونه ای بود که برخی از اصلاح طلبان، راستگو را صرفا به این خاطر که قالیباف را شایسته‌تر از محسن هاشمی برای شهرداری تشخیص داده «جاسوس»، «دورو»، «بی‌صداقت» و«منافق» خواندند و مدعی شوند الهه راستگو در جلسات اصلاح‌طلبان نقش جاسوس را داشته و خود را به پول فروخته است! اما این توهین ها و تخریب ها به یک رأی مدنی و قانونی و برخورد سلبی با راستگو نه تنها داد فعالان سیاسی و احزاب و جریانات دیگر را در آورد بلکه سبب واکنش منفی برخی از اصلاح طلبان نیز شد. تا جایی که برخی از فعالان اصلاح طلب در صفحه فیس بوک خود طرد راستگو را تقبیح کرده و بر رای نداشتن محسن هاشمی در مقابل قالیباف تاکید می کنند. جهانبخش خانجانی یکی ازاین فعالان اصلاح طلب است که با گذاشتن پستی در صفحه فیسبوک خود با اشاره به اینکه نباید انشقاق بیشتری بین اعضا اصلاح طلب شورا بوجود آید، نوشته است: «رای راستگو به قالیباف نه تنها نباید سبب انشقاق اصلاح طلبان شود بلکه حتی نسبت به جذب مجدد خانم راستگو و بقیه اعضا نیز باید اقدام کرد.» وی با بیان اینکه خطای استراتژیک اصلاح طلبان در لیست بندی و پیغام و پسغامهای مختلف سران اصلاح اصلاح طلبان از نارضایتی از کاندیداتوری مهندس محسن هاشمی را نباید نادیده گرفت، عنوان داشت: «فراموش نکنیم که یکسال دیگر باید مجدداً برای ریاست شورا و چند وقت دیگر برای شورای عالی استانها رای گیری کنیم و هم به رای راستگو و چند نفر دیگر احتیاج داریم.» «جواد امام» نیز به مطلب خانجانی واکنش داده و در زیر پست او نوشته است: جناب آقای خانجانی قطعاانشقاق به نفع اصلاح طلبان نمیباشد ولیست اصلاح طلبان هم دارای انتقادداتی میباشد بجای برخوردوتوهین به خانم راستگو حتما هستندافرادی که رفتارهای پنهانی داشته وهنوزبرملا نشده است ومیبایست سایرین هم اشتباهات خودرابپذیرند وبه دنبال برطرف کردن آنهاباشندتااین گونه رفتاردرجاهای دیگری تکرارنشودواینقدرهم تندرفتن که باعث سایه انداختن برکل شورا وتمام اصلاحات بشوددرست نیست ضمن اینکه باکلیت بحث شماموافق میباشم ولیکن مطلب درصفحه خودنوشته ام که درذیل مجدداموردتوجه قرارمیدهم. آیا اصلاح طلبان برای صدرات شهرداری تهران ازآقای محسن هاشمی دعوت بعمل آورده وایشان درپاسخ به این اجماع لبیک گفته ؟ یاایشان ازابتداوبدون هماهنگی بااصلاح طلبان خودراشایسته این سمت فرض نموده وپیشقدم شده وخودراعرضه وانتظارحمایت واخذآرای بی چون چرای اصلاح طلبان را نموده است؟ واقعااصلاح طلبان هیچ گزینه دیگری به جزمحسن هاشمی برای عرضه نداشتند که باعث اجماع ورای آوری بیشتری بشوند وبه دنبال آن حاشیه جدیدی درست نمی شد وشاهدیاوه گوئیهای ... نباشیم ! واین ناکامی به قیمت شکست آیت ا.. هاشمی رفسنجانی رقم بخورد وبه پای اصلاحات نوشته شود؟ واقعااگربه دنبال شایسته سالاری باشیم به نظر میرسدفارغ ازاین مسیر وملاحظات اشخاص ولو شخصیتهای ذینفوظ میبایست حرکت نمائیم تااین گونه دچارخسارت نشویم واقعا آقایان مهندس بیطرف ،خرم ،صفائی فراهانی و....گزینه های بهتروکم حاشیه تری نبودند ؟ چرااعضای شورای شهروبزرگان اصلاحات تلاش نکردند سایران مدیران موفق وصاحب نام درعرصه عمرانی ومدیریت دراین امرمشارکت داده شوند وشاهداین ناکامی نباشیم؟ اعضای شورای شهر میبایست پاسخگوی این محدویت ایجادشده باشند ویاافرادی که بواسطه تحت فشارقرادان اعضای شورا وحتی سایرکاندیداها وخارج کردن سایرگزینه ها واجازه ندادن برای طرح سایر گزینه های مناسب برای شهردارشدن را به مردم معرفی کنند دم ازاصلاحات ودموکراسی میزنیم ولیکن بجای نظام شایسته سالاری ازنظام ملوک الطوائفی تبعیت میکنیم به طرف مقلبل ایرادمیکنیم ولی خودمان تن به ملاحظات پدرخوانده ها باید بدهیم !
احمد پورنجاتی نیز یکی دیگر از اعضای اصلاح طلب است که در فیسبوک خود به علل رای نیاوردن محسن هاشمی اشاره و می نویسد: بنده به عنوان یك شهروند تهرانی و البته اندكی هم فضول ! هم به برخی اعضای بخش به اصطلاح اصلاح طلب "شورای شهر " و هم به برخی بزگتر های اصلاحات عرض كرده ام كه : پافشاری بر معرفی محسن هاشمی برای شهرداری تهران هم به لحاظ سیاسی و هم از موضع نتیجه بخشی ، تصمیمی نادرست و آسیب پذیر است . پیامد های سیاسی آن را برای جریان اصلاح طلب مثبت ارزیابی نمی كنم . البته در باره ی سناریوی جایگزین ، نظرم را در جلسه ی شورای مشورتی مطرح كرده ام. برخی دیگر از اصلاح طلبان نیز در صفحه های شخصی خود به مناسب نبودن محسن هاشمی برای شهرداری تهران اشاره و خواهان پایان هجمه به الهه راستگو شده اند. نکته جالب اینکه بازدید کنندگان این پستها نیز اکثراً با حرکت رادیکال گونه حزب کار و شورای بانوان اصلاح طلب مخالفت کرده و این گونه حرکات را سنگ بنای شکست اصلاحات قبل از پیروزی دانسته اند. این افراد با بیان اینکه باز هم بوی اختلافات درون گروهی و انشقاق می آید، نوشته اند: اخراج راستگو پیامی جز وجود اختلاف میان اعضای اصلاح طلب شورای شهر ندارد. اما با وجود مخالفتهای پر سر و صدایی که از سوی برخی اصلاح طلبان به هجمه و توهین به الهه راستگو شده، هنوز کسی از فعالین این جناح حاضر به حمایت از رایی که نشان از آزادی اندیشه و استقلال نظر دارد، نشده است. برخی تندروها که در شعارهای خود دم از «زنده باد مخالف من» ، «آزادی عقیده» و « رای هر کس متعلق به خود اوست می زدند» در چرخشی آشکار انواع توهینها را نثار یک رای قانونی کردند تا نشان دهند که بر خلاف ظاهر آنچنان هم موافق چند صدایی و آزادی اندیشه نیستند و حتی یک رای مخالف خود را نیز بر نمی تابند. این سنخ موضع گیری ها قطعاً در افکار عمومی بازخوردی منفی داشته و بیش از آنکه رفتار حزبی نظام‌مندی را به نمایش بگذارد بوی قبیله‌گرایی سیاسی می‌دهد. این در حالی است که لزوم دموکراسی احترام به رای مخالف است نه توهین و تحقیر. پیش از این نیز بوده اند افرادی که به رغم فعال بودن در یک جناح به نقد درون گفتمانی پرداخته اند، افرادی مانند علی مطهری و یا عماد افروغ، اما نه تنها از سوی کلیت جریان اصولگرایی طرد نشده اند بلکه از سوی فعالان منتثد و مستقل حاضر در جناح خود حمایت نیز شده اند. فلسفه وجودی تشکیل احزاب و جناح های سیاسی پرهیز از رواج فردگرایی و دیکتاتوری است لذا کسانی که با شکل گیری احزاب مخالفت می کنند همان هایی هستند که قدرت شخصی خود را بر قدرت مردم ترجیح می دهند، پس افراد حاضر در یک جناح سیاسی خود نباید رواج دهنده فرهنگ دیکتاتوری و استبداد باشند که اگر اینگونه باشد رای خود را بر حق مردم ترجیح داده اند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت