روایت حکیمی پور از اتفاقات شورای اول شهر

کد خبر: 284038

شورای اول در شرایطی شکل گرفت پتانسیلی آزاد شده بود که مطالبات سیاسی بر سایر مطالبات می چربید.متعاقب آن ترور سعید حجاریان هم داستان را خیلی تند کرد. قبل از آن هم افرادی مثل آقای عبدالله نوری و خانم کدیور برای حضور در مجلس استعفا دادند و این مسائل هم شورای شهر را کمی حساس کرد.

شفاف: احمد حکیمی پور عضو شورای شهر تهران، سیاست‌مدار اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی است. وی سابقه‌ٔ نمایندگی زنجان در دورهٔ چهارم مجلس شورای اسلامی ( ۱۳۷۴-۱۳۷۰) ، عضویت دورهٔ اول شورای اسلامی شهر تهران ( ۱۳۸۱-۱۳۷۷) ،را دارد. او در گفتگویی با شماره 111 مجله همشهری ماه روایت هایی از اتفاقات شورای اول شهر تهران را مطرح کرد.

شورای شهر یک نهاد اجتماعی و سیاسی است و قطعا یکی از وجوه زندگی شهری هم سیاست است. از سیاستگریزی نیست، منتهی آنچه مهم است، اینکه سیاست بر وجوه دیگر غلبه نیابد. شاید نگرانی از این باشد که حضور چهره های سیاسی در شوراها باعث غالب شدن سیاست و به نوعی سیاست زدگی شود. آیا شما با این نظر موافق هستید؟

بله، احزاب سیاسی باید افرادی را معرفی کنند که بتوانند در این حوزه مفید باشند ولی اینکه فردی سیاسی است و در حزب فعالیت میکند، برای راه یافتن به شورای شهر نه تنها عیب نیست، بلکه حسن هم هست. عضو شورای شهری که عضو یک حزب سیاسی است، اتفاقا نقطه قوت اوست. در تمام دنیا همینطور است. به هرحال ما باید از الگوهای موفقی که در جهان هست استفاده کنیم و آنها را براساس ساختار سیاسی و قانونی کشور خودمان مورد بهرهبرداری قرار دهیم. گذشت زمانی که تحزب و عضو حزب بودن ضدارزش بود. افراد باید یاد بگیرند وقتی میخواهند وارد عرصه اجتماعی و سیاسی شوند، بهتر است که از کانال خاصی وارد شوند؛ یعنی تربیت سیاسی شوند. اصلا اگر احزاب در انتخابات نباشند کجا باشند؟ جای احزاب در انتخابات است. به نظر من این یک بحث انحرافی است که در مورد شوراها خیلی دارند داغش میکنند .

فکر میکنم شما بپذیرید جنس کاری که مثلا فعالان سیاسی و حزبی در مجلس شورای اسلامی انجام میدهند، با جنس کاری که قرار است در شورای شهر صورت گیرد متفاوت است. لذا میزان و نوع سیاستی که در شورای شهر هست نیز متفاوت از نهادی سیاسی مثل مجلس خواهد بود .

متفاوت است ولی به هرحال شورای شهر هم یک پارلمان محلی است و لذا جنس کار خیلی تفاوت نمیکند. در مجلس آنها که تخصص ‎ های مختلف دارند، به کمیسیون های تخصصی خود در مجلس میروند. خب در شوراها هم همین اتفاق میتواند بیفتد. منتهی بحث اصلی این است که جهتگیریهای سیاسی و مواضع سیاسی در تصمیمگیری ها اولویت نداشته باشد. یعنی منافع حزبی و جناحی مبنای تصمیم های شورای شهر نباشد. این البته در مجلس هم صادق است آنجا منافع ملی باید اولویت داشته باشد، اینجا منافع شهر. کار زمانی خراب میشود که صرفا بخواهیم جناحی و سیاسی تصمیم بگیریم. اصلاح طلبان به هیچوجه این کار را نمیکنند. شوراها یک قانون مشخص دارند که در صورت عمل به آن سیاسی نمیشوند. اما از آنجا که جامعه ما جامعهای سیاست زده است، شوراها هم تحت تاثیر قرار میگیرند. کفه سیاست متاسفانه در جامعه سنگین است و سیاست زدگی یکی از آسیب های جدی است که باید آسیب شناسی شود .

اگر بخواهیم نقبی بزنیم به شورای اول تهران، آیا شما قبول دارید که در آن شورا همان اتفاقی که نباید میافتاد، یعنی غالب شدن سیاست بر وجوه دیگر، اتفاق افتاد؟

در مورد شورای اول بحث های ناقصی انجام میشود و به نظر من باور غلطی در جامعه شکل گرفته و مدام به آن دامن زده میشود که شورای اول شورای سیاسی بود و عامل شکست اصلاح طلبان در انتخابات بعدی عملکرد شورای شهر تهران بود. عامل اول این باور غلط هم خود اصلاح طلبان هستند. دوستان ما برای اینکه از تیغ نقد همه جانبه دور بمانند، سریع میگویند شورای اول باعث شکست های بعدی آنها شد. این البته روزی روشن میشود و مشخص خواهد شد که باوری غلط بوده است. اصلا داستان شورای اول این نیست که گفته میشود. شورای اول در شرایطی شکل گرفت که جامعه سیاست زده بود. پتانسیلی آزاد شده بود که مطالبات سیاسی بر سایر مطالبات می چربید.

متعاقب آن ترور سعید حجاریان هم داستان را خیلی تند کرد. قبل از آن هم افرادی مثل آقای عبدالله نوری و غرضی و خانم کدیور برای حضور در مجلس استعفا دادند و این مسائل هم شورای شهر را کمی حساس کرد. شورای اول تهران در واقع به حاشیه ها برده شد، خودش بی تقصیر نبود اما از بیرون به حاشیه ها دامن زده میشد. علتش هم به نظر من این بود که بیش از اندازه شفاف عمل میکرد و مسائل را در ملاءعام و رسانه ها دنبال میکرد. حاشیه ها باعث شد که عملکرد و کارکرد اصلی شورا مغفول واقع شود. از همه مهمتر این بود که بالاخره دولت اصلاحات متاسفانه 2ماه مانده به پایان دوره، شورا را منحل کرد. این را باید برجسته کرد که چطور شورا را که دستاورد بزرگ اصلاحات بود، به جای اینکه مشکلش را حل کنند، منحلش کردند. مشکل چی بود فکر میکنید، مشکل سیاسی بود؟

آنگونه که مسوولان دولتی از جمله خانم اشرف بروجردی معاون شوراهای وزارت کشور وقت گفته، مشکل عدم تشکیل جلسه بوده و براساس قانون اگر شورا 3ماه نتواند جلسه تشکیل دهد، خودبهخود منحل میشود. شما باید بفرمایید که چرا نمیتوانستید جلسه تشکیل بدهید؟

نه اینطوری نبود که قانونا باید منحل میشد. انحلال مراحلی دارد. باید هیات حل اختلاف تشکیل میشد و مراحلی طی میشد که هیچکدام طی نشد. م ن الآن نمیخواهم آن پرونده را باز کنم اما داستان این بود که در شهرداری تخلف شده بود و بدون اجازه و اطلاع شورا، نرخ تراکم را افزایش داده بودند. ما عید در تعطیلات بودیم ولی متوجه شدیم که در بنگاه های تهران تراکم به شدت خریدوفروش میشود. آیا شورا باید این تصمیم را میپذیرفت تا بگویند بهبه چه شورای آرام و خوبی داریم! بحث سیاسی نبود، بلکه منافع اقتصادی بود که در غالب فساد و رانت اطلاعاتی نصیب عدهای میشد. ما که عضو شورا بودیم اطلاع نداشتیم اما خیلیها میدانستند که خریدوفروش میشود. اینجا یک عده ای از رانت اطلاعاتی استفاده کرده و کلی خرید کرده بودند. شورای شهر مصمم ایستاد که از شهردار سوال کند چرا این کار را کرده است، اما عدهای از دوستان نمیآمدند تا جلسه به حد نصاب برسد و موضوع را بررسی و پیگیری کنیم. خب این به نظر شما کار سیاسی است؟

شاید همان دستهبندیهای سیاسی بیرون از شورا، خود را بر اعضای شورا تحمیل میکرد؟

نه سیاسی نبود، اینجا اقتصاد و منافع اقتصادی بود که ریشهاش خارج از شورا بود. استاندار و فرماندار وقت تهران در جریان هستند. به هرحال داستان را کش دادند و برخی اعضا حاضر نشدند تشکیل جلسه بدهند. آخر هم آقایانی که عضو هیات حل اختلاف یا مسوول بودند، به ما گفتند چون بودجه شهرداری مهمتر است، دستور جلسه را عوض کنید و موضوع اصلی و محل اختلاف را اولویت دوم کنید. ما هم حرف آنها را گوش کردیم و بودجه شهرداری را تصویب کردیم اما آنها بلافاصله شورا را منحل کردند و در حقیقت فرصت بررسی داستان اصلی یعنی تخلف مربوط به تراکم فراهم نشد .

یعنی دوستان شما در شورا از خود دولت رودست خوردند؟

نه. بحث بین دولت و شورا نبود بلکه بحث منافع افرادی خاص بود و این مسأله به هیچوجه سیاسی نبود. این را حتما از طرف من بنویسید که شورا سیاسی نبود، بلکه با شورا برخورد سیاسی شد. البته همین دوستانی که آبستراکسیون میکردند و در جلسات حاضر نمیشدند هم بعدا فهمیدند چه کلاهی سرشان رفته است. با این حال برخی میگویند شورای شهر باعث شکست اصلاحطلبان شد. در صورتی که مردم از ما سوال میکردند وقتی رأی ما اعتبار ندارد و شورا را الکی منحل میکنند، از کجا معلوم که دوباره شرکت کنیم در انتخابات و باز شورا را منحل نکنند. مردم از انحلال شورا ناراحت بودند، نه از خود شورا. چون ما هم قدرت رسانهای نداشتیم، آن دوستان نظر خودشان را جا انداختند که شورای اول بد عمل کرد و عامل شکست اصلاحطلبان شد .

برآیندی که در افواه عمومی و رسانهها از شورا مطرح بود، نهاد پرسروصدایی بود که اعضا با هم درگیر هستند و بین دولت و مدیریت شهری رابطه خوبی نیست. شورا از شهردار شکایت میکند، مدت طولانی صرف میشود تا شهردار انتخاب شود، مصاحبه آتشین علیه یکدیگر صورت میگیرد و در کل مصداق همان چیزی میشود که ما گفتیم؛ سیاست وجه غالب آن میشود. به نظر میرسد مردم از کلیت عملکرد شورا ناراضی بودند و این نارضایتی را در کاهش مشارکت در انتخابات نشان دادند؟

این را باید تحلیل کرد. نه در تهران که در کل کشور افت مشارکت داشتیم. اگر مشکل فقط شورای شهر تهران بود، نباید شاهد افت مشارکت در کل کشور باشیم. به نظر من در آن مقطع یک سرخوردگی از اوضاع بهوجود آمده بود .

سرخوردگی از چی؟

از خیلی چیزها؛ مثلا لوایح دوقلوی آقای خاتمی به سرانجام نرسیده بود چون توقعات از اصلاحطلبان را خیلی بالا برده بودند، نوعی سرخوردگی هم بهدنبال آن پدید آمد .

اعضای شورای شهر اصلاحطلب بودند. اینکه رابطه خوبی با همدیگر نداشتند و با دولت تعامل مناسبی برقرار نبود که دیگر ربطی به نهادهای دیگر نداشت .

میخواهم بگویم افت رأی فقط به خاطر عملکرد شوراها نبود و در شهرهای دیگر هم افت رأی داشتیم. یکسال بعد در انتخابات مجلس هم افت رأی داشتیم. اینکه از میان علت های مختلف فقط روی شورا تمرکز کنیم که امکان دفاع از خود را هم ندارد، درست نیست .

شما معتقدید مشکلات بیشتر از بیرون شورا تزریق میشد به داخل؟

بله، شورا سیاسی نبود. من معتقدم شهرداری سیاسی بود. شهرداری رفت با بیرون زدوبند کرد و همینطور با تعدادی از دوستان شورا که همسو بودند. به هرحال ما قصد متهم کردن کسی را نداریم. نقد گذشته آنقدر اهمیت دارد که به درد آینده بخورد. من رد نمیکنم برخی تندرویها و اختلافات را که البته طبیعت دوره تاسیس است. ضعف و اشکالاتی را که داشتیم هم نادیده نمیگیرم اما همه داستان شورای شهر همینی نیست که رایج شده و بهگونهای ترسیم میکنند که دوره اصلاحات همه چیزش خوب بود، به جز شورای شهر تهران. این ساده انگاری یا ساده سازی و بازی با افکار عمومی است .

آقای حکیمی پور، چه نکاتی را به همکاران خود از تجربیات شورای اول منتقل خواهد کرد؟

این که تلاش کنیم شورا به عنوان یک مجموعه واحد هویت پیدا کند؛ یعنی ۳۱ نفر فارغ از اینکه در چه لیستی بودند و از کدام جناح هستند، یک مجموعه واحد بشوند. شورا خودش را دریابد و مسائلش را درون خودش حل کند. اجازه ندهد شورا به حاشیه برود چون همه حاشیه ها از بیرون میآید .

توصیه دوم اینکه در چارچوب قانون اختیارات شوراها برنام های مدون تعریف کنیم که به عنوان یک پروتکل باشد برای ۴سال. ما در شورای اول به این نرسیدیم. از بس سرعت تحولات زیاد بود. دیگر اینکه شورا با شهرداری باید قبل از اینکه رأی بدهد، در خصوص نحوه تعامل و ارتباطات به یک توافق مدون برسند که در طول ۴ سال به مشکل نخورند. در حقیقت یک برنامه مدونی باشد که هم شهردار و هم شورا آن را امضا کنند و براساس آن رفتار همدیگر را بسنجیم. این را هم در شورای اول داشتیم ولی متاسفانه مکتوب نشد. نکته آخر اینکه شورا را تبدیل به اقلیت و اکثریت نکنیم. همه اعضا باید حضور داشته باشند و هیچکس نباید احساس انزوا کند. همه باید احساس کنند که عضوی موثر در شورا هستند

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت