تسنیم: کارشناس این اندیشکده مؤسسه بروکینگز معتقد است که گردش خشونت در مصر پس از کودتا علیه یک حکومت قانونی و حمایت بخشی از جامعه از این کودتا باعث میشود که مصر به سمت آشتی ملی و مصالحه سیاسی پیش نرود. رویدادها در مصر بر اساس نقشی که هر یک از بازیگران در دوران پس از کودتا ایفا میکنند، در حال رخ دادن است. ارتش، اخوان المسلمین و تمام کسانی که از این گروه و محمد مرسی، رئیس جمهور مخلوع حمایت میکنند را متهم میکند. از سویی دیگر اخوانالمسلمین نتیجه اعتراضات ۳۰ ژوئن که منجر به برکناری محمد مرسی شد را نمیپذیرد و تمام کسانی که علیه رهبر آنها اقدام به راهپیمایی کردند را سرزنش میکند. شعار «ما در مقابل آنها» که از سوی هر دو طرف شرح و بسط داده میشود، وضعیتی را به وجود آورده که امکان تغییر در آن وجود ندارد و احتمال اینکه طرفین بعد از کودتا به توافقی حداقلی دست یابند را از بین برده است. این تفسیرهای متضاد موجب شده است تا حوادثی که از زمان سقوط حسنی مبارک در کشور رخ میدهد، تبدیل به بخش جدایی ناپذیر جامعه مصر شود. تا وقتی که هر دو گروه با چنین سرسختی بر خواستههایشان تأکید میکنند امکان دستیابی به مصالحه بین
آنها دور از ذهن به نظر میرسد. ارتش مصر از این شور ملی و هیجان ناسیونالیستی که تا دهههای اخیر نشانی از آن به چشم نمیخورد، بهره میبرد. از زمان کودتا، امواج رادیو و تلویزیون با شعارهایی بر ضد اخوانالمسلمین پر شده است.ارتش با نام حفظ یکپارچگی کشور قصد دارد خیابانها را از اخوانالمسلمین پاکسازی کند. اخوان المسلمین اکنون در افکار عمومی خطری بزرگ و تهدیدی برای امنیت داخلی محسوب میشود که توسط ترکیه، قطر و حتی آمریکا نیز تقویت میشود. تبلیغات این باور را در بین توده مردم ایجاد میکند که عامل مشکلات فلج کننده داخلی را در خارج جستجو کنند. متهم کردن اخوان المسلمین به عنوان تروریست در سراسر جامعه مصر مورد استقبال قرار گرفته است. قوه قضائیه تا کنون هیچ رابطه خصومت آمیزی با این گروه نداشته است و بنابراین از کودتا به عنوان فرصتی برای سرکوب قانونی اعضاء و حامیان آن استفاده میکند. این قوه در جهت همکاری با ارتش، مدارک ضعیفی را ارائه میدهد تا نشان دهد که اخوان المسلمین با نیروهای اسلامگرا در منطقه ناآرام شمال صحرای سینا مرتبط است. این تلاش دیگری است تا اخوانالمسلمین را به عنوان ستون پنجمی (جاسوس) نشان دهد که به
غیر ازشناسنامه٬ تعلق دیگری به مصر ندارند. از نظر اکثر مردم٬ بادیه نشینها هم به صورت ظاهری و هم به معنای واقعی مردمی جدا و متفاوت از مصریها محسوب میشوند. از سویی دیگر اخوان المسلمین نیز کسانی که از کودتا حمایت کردهاند را سرزنش میکند. اعضای این گروه و حامیانشان ادعا میکنند که روابط مالی مسیحیان قبطی با غرب در گرو از بین رفتن اخوانالمسلمین است. در نتیجه کلیساهای قبطی، خانهها و شرکتهای آنها، سوزانده شدند.ده درصد از جمعیت ۸۶ میلیونی مصر در حومههای روستایی یعنی جایی که در آن فقر، بیسوادی و نادانی غالب است، ساکناند. اینها همان مسیحیانی هستند که هدف حمله متعصبان کینه توز و هواداران اخوانالمسلمین قرار میگیرند. اخوانالمسلمین برای دنبال کردن ایدوئولوژیاش حاضر است خود را هم قربانی کند. ارتش با حمایت بسیاری از حامیان مصری که با خوشحالی سربازان را بر روی شانههایشان میگذارند در حال کشتن صدها نفر از حامیان اخوانالمسلمین است. این دو روایت هیچ راه میانهای را برای اعتدالگرایان یعنی کسانی که لیبرال و دموکرات هستند و به شدت با برقرای وضعیت اضطراری و خشونت نظامی مخالفند، باقی نمیگذارد. جای هیچ تعجبی
نیست که محمد البرادعی به عنوان معاون رئیس جمهور استعفا داد وهمصدا باجنبش انقلابی ۶ آوریل که از دل آن حوادث ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ بیرون آمد و منجر به سرنگونی استبداد حسنی مبارک شد، اقدامات سرکوبگرانه جدید را رد میکند. با وضعیت موجود، شمار کشته شدگان و مجروحان با گذر زمان افزایش خواهد یافت. مقررات حکومت نظامی توسط حامیان تندرو اخوان المسلمین نادیده گرفته و باعث درگیری آنان با نیروهای امنیتی خواهد شد و در نتیجه نفرت و رجزخوانی از سوی هر دو طرف به اوج خود خواهد رسید. شکستن تحصن اخوانالمسلمین آسانتر از التیام زخمهای جامعهای است که روز به روز دو قطبیتر میشود. در این ماجرا هیچ برندهای وجود نخواهد داشت و این مردم مصر هستند که دیر یا زود باید هزینه اتهامات مکرری که امروز اخوان المسلمین و ارتش به هم میزنند را پرداخت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید