رفراندوم بی‌حاصل فتنه، بعد از رفراندوم بدفرجام هسته‌ای/ تعطیلات اصولگریان کی تمام می‌شود؟!

کد خبر: 280632

طیف تندرو در مجلس بی توجه به اینکه روحانی توانسته یک قطب افراط را تعیین کرده و خود را در مقابل آن نماد عقلانیت و مدارا معرفی کند با برجسته کردن مساله فتنه باعث شدند موارد و نقدهای علمی و مدیریتی بر کابینه دکتر روحانی مورد غفلت قرار گیرد تا همه چیز به داستان فتنه ختم شود و عیار مدیریتی کابینه ای که میل به گذشته دارد کمتر مورد کنکاش قرار گیرد.

رفراندوم بی‌حاصل فتنه، بعد از رفراندوم بدفرجام هسته‌ای/ تعطیلات اصولگریان کی تمام می‌شود؟!
سرویس سیاسی«فردا» : آنچه در جریان رای اعتماد مجلس به کابینه روحانی روی داد واجد خصایص سیاسی مهمی است. فارغ از نوع نطق ها که بعضا اعتراضاتی را برانگیخت و دفاعیات افراطی برخی نمایندگان که یادآور منش وکیل الدوله های 8 سال گذشته است، مجلس نشان دادکه بر سبیل افراطی جماعتی اندک طی طریق نمی کند. این امر نشان می دهد که باید منتظر روزگار سیاسی جدیدی باشیم که در آن نیاز به منتقدان مصلح و انقلابیون عاقلی که به نقد دولت بپردازند بیش از پیش حس می شود.

برخی از مباحث جلسات رای اعتماد را در واقع می توان پاس گل دوم افراطیون جریان اصولگرا به دکتر روحانی دانست. این جماعت متکی به رانت سیاسی- منزلتی این در انتخابات ریاست جمهوری هم دوگانه «سازش- مقاومت» و رفراندوم هسته ای را بدون توجه به غیر واقعی بودن و تبعات بعدی آن راه انداختند و با فرستادن اشبه الناس به احمدی نژاد به میدان، مردم را به گرانی و افراط گرایی و تحریم بیشتر ارجاع دادند ، نتیجه آن شد که روحانی بر هراس مردم از این طیف طی طریق کرد و با افزوده ای از اشتباهات خاص در مناظرات پیروز شد.

همین طیف تندرو در مجلس بی توجه به اینکه روحانی توانسته یک قطب افراط را تعیین کرده و خود را در مقابل آن نماد عقلانیت و مدارا معرفی کند با برجسته کردن مساله فتنه باعث شدند موارد و نقدهای علمی و مدیریتی بر کابینه دکتر روحانی مورد غفلت قرار گیرد تا همه چیز به داستان فتنه ختم شود و عیار مدیریتی کابینه ای که میل به گذشته دارد کمتر مورد کنکاش قرار گیرد.

«فردا» دو روز پیش از جلسه پایانی رای اعتماد در مطلبی عواقب این امر را هشدار داده بود و نوشته بود: « برخی نمایندگان در جلسات رای اعتماد به گونه ای سخن گفتند و از روحانی گلایه‌مند بودند که گویی هم پیمان او بوده و بیانیه رسمی در حمایت از کاندیداتوری روحانی داده بودند و حال روحانی خلف وعده کرده و در تعیین کابینه خود نظرات آنها را لحاظ نکرده است! گویا اینان فراموش کرده اند که یک «ساکت فتنه»! رای آورده است و بر اثر ندانم کاری اصولگرایان آنها انتخابات را به خود باخته اند . علی رغم همه تبلیغات افراطیون طی چهار سال گذشته، اکنون فردی رای آورده است که با هیچ متر و معیار این حضرات نمی خواند. طبق استاندارد های برخی او ساکت فتنه محسوب می شود !. از سوی دیگر خاتمی که از او به عنوان یکی از سران فتنه یاد می شود از وی حمایت می کند. بنابراین مشخص است که بر اثر عملکرد ابلهانه برخی افراطیون مبحث فتنه حساسیت اجتماعی عامی را به وجود نیاورده است. اگر این حساسیت وجود داشت به محض حمایت خاتمی از روحانی او او باید از حیز انتفاع ساقط می شد که نشد و در عوض رشد رای هم داشت! بنابراین مشخص است که منطق افراطیون چگونه می تواند که موضوع مهم امنیت ملی را در افکار عمومی به حاشیه براند.البته منطق افراطی چنین قضاوت های واقع گرایانه ای را بر نمی تابد و بر اساس منش فرقه ای و تکفیری خود - نه فهم عقلانی و دینی از این امر - مدام «فتنه -فتنه» می کنند و در حقیقت پاس گلی تاریخی به جناح مقابل می دهند و هم حساسیت اجتماعی را بر خود افزایش می دهند و هم بر استحکام تشکیلاتی روحانی و اصلاح طلبان کمک می کنند . »

چنین اتفاقی در کمال تاسف رخ داد و عیان شد که دوگانه های« ضد فتنه- ساکت فتنه» و «مقاومت- سازش» نه در عرصه مدنی و نه در عرصه حکومتی هیچ طرفداری ندارند. از همین روست که باید در بی حاصل بودن «رفراندوم فتنه» در مجلس و تبعات مهلک آن در افکار عمومی برای اصولگرایان سخن گفت.

در بی حاصل بودن این رفراندوم فتنه همین بس که علی ربیعی به عنوان استراتژیست و تئوریسین جریان لیبرال از مجلس رای اعتماد بالا می گیرد و دکتر نجفی که نقش پر رنگ! او در فتنه فقط دو بیانیه و چند سرکشی به منازل آسیب دیدگان حوادث 88 است با اختلاف یک رای به وزارت نمی رسد. این اختلاف یک رای نشان می دهد که این جماعت پرمدعای تندرو تا چه حد از عقلانیت مکتبی و سیاسی بی بهره اند. اگر مجلس نجفی را موثر در فتنه می دانست بلاشک باید با اختلاف حداکثری- مانند میلی منفرد- رای نمی آورد نه آنکه اینچنین میلی متری از ورود به کابینه باز می ماند. در ثانی چگونه مغز متفکر یک جریان خطرناک به قول آقایان، رای بالا می آورد و یک فعال میانی آن خیر؟! در اینجا احتمالا باب نقد تکفیرگونه مجلس از سوی برخی باز خواهد بی آنکه همین افراد به یاد آورند که پیروز انتخابات نهم مجلس اصولگرایان بوده اند!

دکتر نجفی دارای کارنامه ای مشخص در آموزش و پرورش بود. اشکالات بسیاری که در سامان دهی به نظام آموزشی،تدوین کتب درسی،ضعف بنیادی در ایجاد مراکز آموزشی و از همه مهمتر دوری از مدیریت کلان آموزشی طی سالیان گذشته از سوی برخی فراموش شد فقط با «فتنه- فتنه» کردن عیار مدیریتی او مورد سنجش قرار گرفت و اینگونه، عیان شد که مرز تبری از فتنه و عاملیت به آن فقط یک رای است!!

نتیجه فتنه گر خواندن آخوندی!

در مورد دکتر آخوندی نیز می توان چنین قضاوت کرد . او از شهیر ترین حامیان موسوی بود، نطق زارعی در مجلس نیز- فارغ از مطالب خاص و بلاوجه- تا حدی مستدل بود. اما از این استدلال های بی موقع چه نتیجهای حاصل شد؟ او با اختلاف بالایی رای آورد تا ادعاهایی خاص باطل پذیر جلوه گر شوند( البته در این گونه مواقع آقایان برای توجیه معمولا دست به دامان گزاره ای به نام «تکلیف» می شوند!) در مقابل نطق نوباوه نمونه ای از یک رویکرد متین و راهبردی بود . او از کارنامه مدیریتی آخوندی سخن گفت و موارد بسیاری را مطرح کرد که اگر این رویکرد مستدل و منطقی از سوی ناطقان دیگر هم پیگیری می شد چه در صورت رای اعتماد و چه در صورت عدم رای اعتماد به آخوندی نتیجه نشان دادن یک رویکرد منطقی و عالمانه از سوی اصولگرایان بود. اما اکنون چه شده؟ با مدنظر قرار دادن نطق بلند بالای دکتر زارعی - فارغ از صحیح بودن یا صحیح نبودن مطلب- اکنون کسی وزیر مسکن است که اولین بار او به موسوی گفته تقلب شده است! چنین رخدادی جای تبریک به لیبرال ها ندارد؟!

مورد شگفت انگیز ظریف!

یا در مورد دکتر ظریف، وی با رای اعتمادی بسیار بالا از سوی مجلس مواجه شد. وزیر خارجه جدید در میان برخی اصولگرایان هم هوادار داشت و چنین امری دور از ذهن نبود. اما فضای رسانه ای منتسب به بخشی از اصولگرایان چه بود؟ برخی سایت های وابسته به محافل خاص و برخوردار از رانت از او چهره یک «سازشکار» که دارای روابط حسنه با غرب است و «باند نیویورکی ها» را در دستگاه دیپلماسی راهبری می کند ساختند. نتیجه چه شد؟ ظریف در مجلس فقط36 رای مخالف داشت و 232 رای مثبت را کسب کرد! بنابراین باید گفت تهمت زنی کسانی که خود دبیرکل گرین کارتی دارند به ظریف سر افکندگی ای را به بار آورد که متاسفانه تبعات آن متوجه کل جریان اصولگرا است. در مجلس به جای آنکه به عقد برخی از قرارداهای خاص امضا شده از سوی وزارت خارجه و ناکارآمدی مطلق دیپلماسی ایران در دهه 70 تکیه شود که ظریف به هر حال در آن بی نقش نبوده است، افرادی بی بهره از اخلاق دینی و عقلانیت سیاسی به طرح مسائلی پرداختند که مطلقا نه از لحاظ اخلاقی و نه از حیث سیاسی هیچ آورده ای را نداشت.

نیاز به راه و رسم جدید

اصولگرایان باید پوست بیاندازند و اسم و رسم جدید را عرضه کنند پویای حیات سیاسی کشور و انسجام نیروهایی که گفتمان کلان انقلاب را سرلوحه قرار داده اند مستلزم تشکیل یک اپوزیسیون عاقل و با اخلاق و کاردان در برابر جریان حاکم است. با این روشهای غیر عقلانی و غیر اخلاقی چنین امری سامان نخواهد گرفت و عرصه مدنی و عرصه رسمی دربست به جریان حاکم سپرده خواهد شد. دو قطبی اصولگرا و اصلاح طلب رنگ باخته و باید در برابر «اعتدال کلاسیکی که رو به گذشته دارد» ،« نوگرایی دینی معطوف به آینده» شکل گیرد. این امر مستلزم بازآرایی و پاکسازی اصولگرایان است . حضور کسانی در میان اصولگرایان، که منش شان تکفیری و چهره های عبوسشان آدمی را به یاد چهره و منش خوارج سریال امام علی (ع) می اندازد، فقط باعث از کف رفتن عرصه مدنی و عرصه رسمی می شود. اصولگرایان باید از تعطیلات عمیق بیرون بیایند و به جای تشکیل فراکسیون با افراطیون طرح جدیدی را سامان دهند...

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت