سرویس سیاسی «فردا»: رسانههای ضد انقلاب و افراد معلوم الحالی که مدتهاست ادبیات و نتوع نگرش و اندیشه آنها برای ملت ایران آشکار است، معمولاً هر چند وقت یک بار به مسألهای دست میآویزند و آن را به نفع خویش یا به ضرر مبانی اسلامی بازمرور مینمایند. این دستآویزها میتواند، ارکان و افراد نظام، مراجع، تصمیمات و سیاستها و یا هر چیز دیگری باشد که برای آنان بُرد رسانهای داشته باشد. از جمله این افراد، عبدالکریم سروش بوده است که اخیراً با قرائتهای شاذ و باطل از مبانی اسلامی به طور مکرر مردود و حاشیهنشین شده است. او به تازگی در مطلبی درباره اختلاف فتاوای مراجع با انتقاداتی به آیتالله مؤمن ـ عضو شورای نگهبان ـ وارد ساخته که از اساس بیبنیان است. او در این یادداشت آورده است که: «فقیهی چون آیت الله محمد مومن، عضو فقهای شورای نگهبان، صریحاً فتوا میدهد که جائز بل راجح است که به بد دینان و بدعت گذران تهمت زنا و لواط بزنیم تا از میدان به در روند و از شرّشان آسوده شویم.» وی در ادامه به حدیث ذیل این نظر اشاره میکند و میگوید: «آن هم به استناد و تمسّک به حدیثی که از پیامبر علیه السلام آورده اند که: "اذا رایتم اهل الریب
والبدع من بعدی فا ظهرو البرائة منهم ... و با هتوهم..." و آن را چنین ،معنا کرده اند که پس از من اگر اهل شبهه و بدعت را دیدید از آنان بیزاری بجویید و به آنان بهتان بزنید». سروش سپس با استناد به همین سخن خویش، شروع به فرافکنی درباره فقها و حکومت جمهوری اسلامی میکند و با اشاره به اینکه این امر اخلاق را زیر پا میگذارد، با عتاب فراوان میگوید: «دیگر چه کسی از نشستن با اینگونه مفتیان و اذناب و اصحاب شان احساس امنیت میکند؟ فقیهی که جان و مال و آبروی مردم را در قبضه تصمیم خود میبیند که اگر چپ بروند یا کج بیاندیشند حکم به کفرشان میدهد یا به فسقشان چه امنیتی و اهلیتی در او میتوان سراغ کرد؟ همهٔ فقاهت و شخصیتش تهدیدیست برای نام و نان و جان و آرامش و آسایش دیگران.». واقعیت چیست؟ واقعیت این است که عبدالکریم سروش این بار هم تند رفته است! اما این قدر تند که حتی صدای خارجنشین دیگری چون عطاءالله مهاجرانی هم در میآید. مهاجرانی در یادداشتی با عنوان «اندکی تامل در نوشته دکتر سروش» به آشکار کردن ماهیت واقعی این ادعا میپردازد.
مهاجرانی مینویسد: «به گمانم دکتر سروش متن نوشته آیه الله مومن را ندیده اند، و یا دقیق نخوانده اند و یا نسخه مورد استناد ایشان به کلی متفاوت از نسخه ای است که اینجانب دیده ام و گرنه ممکن نبود چنین نسبتی را به آیه الله مومن بدهند. اتفاقا برعکس نقل قول دکتر سروش، آیه الله مومن کوشیده اند برای واژه "باهتوهم" تفسیری ارایه کنند تا با خرد و عدالت و انصاف سازگار باشد». او سپس بخشی از نگاشته آیت الله مؤمن در صفحه ۴۵۱ جلد دوم کتاب مبانی تحریر الوسیله، موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت، در ذیل این حدیث را به عنوان شاهد مطلب میآورد: واژه «باهتوهم»، در صورتی که از آن مباهته ـ بهتان زدن ـ برداشت شود می تواند به معنای ترغیب در تهمت و دروغ مثل نسبت زنا و لواط، به کار رود. اما چنین برداشتی از باهتوهم مسلم نیست. احتمال دارد این واژه را چنین تعبیر کنیم: با دلایل روشن و قاطع آنان را نسبت به بطلان سخنشان مبهوت نماییم. چنان که سخن خداوند متعال در قرآن هم همین است: پس ان کس که کفر ورزیده بود، مبهوت ماند.( سوره بقره ایه ۲۵۸) مهاجرانی سپس در چهاربند به جمعبندی سخنان خود میپردازد: یکم : ایشان مطلقا فتوایی صادر نکرده
اند. دوم : تعبیر تا از میدان به در روند و از شرشان اسوده شویم ، در نوشته ایشان وجود ندارد. سوم : نوشته ایشان تدقیق در متن حدیث و تشکیک در برداشت کسانی است که می خواهند از واژه باهتوهم ،حدیث کافی را وسیله ای و مجوزی برای بهتان زدن تفسیر کنند. چهارم : آیة الله مومن قمی از زمره فقیهان آزاده و دقیق النظری هستند که همواره کوشیده اند در طرح نظر خود از معیارهای اصولی و ارزشی و فقهی فراتر نروند و سلیقه سیاسی مختار را بر نظر فقهی خویش حاکم نکنند. جالب اینجاست که برخی کاربران هم در ذیل این مطلب، غیر علمی بودن و ناصواب بودن مطلب سروش را یادآور شدهاند. فردی به نام «ناصر» عنوان کرده است: «اگر چنین باشد که دکتر مهاجرانی آورده اند؛ جناب دکتر سروش خود مصداق حدیث "باهتوهم" شده اند. بازی روزگار را ببین». همچنین فرد دیگری به نام «شاگرد» اشاره کرده است: «آقای سروش نوشته ی خود را غیر مستند و غیر علمی اورده اند وتنها به روایت خودشان از کتاب اقای مومن بسنده کرده اند. یعنی روشی "غیر علمی" همه اینها بهانه بود تا بگویم: روش سروش غیر علمی است. غیر علمی هم بوده است. روشی از جنس خطبه و موعظه». بهتر است آقای سروش قبل از اینکه شروع
به تهمت زدن به فقها کنند، قدری مطالعات خویش را عمیق تر نمایند تا حداقل دچار خودنقدی دوستان و رسانههای نزدیک به خود نشوند!! نکته این است که که افتراهای سروش به آیت الله مؤمن و به برداشت فقهای اسلامی از این حدیث آن قدر شور میشود که صدای مهاجرانی را در میآورد تا چنین پاسخی را به وی دهد. البته این نخستین بار نیست که عبدالکریم سروش دچار چنین خطاهای پرحجم و بزرگی میشود بلکه شاید بتوان گفت مدتهاست که بنیادهای فکری او دچار توهم و در هم گسیختگی است.
دیدگاه تان را بنویسید