فرقی بین مشایی و احمدینژاد نیست
«مشایی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشایی. این دو با هم یکی هستند.»
خبرآنلاین: لحنش نگران است؛ نگران از اقداماتی که در روزهای مانده به انتخابات، ممکن است فضای سیاسی را درگیر خود کند. حرفهایی می زند که شاید بعضی ها بگویند می تواند تهمت باشد، اما خودش می گوید تشخیص اش را بیان می کند و اصلا قصدش تخریب کسی نیست. حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی روحانی اخلاقی تهران که حالا 5 سالی است که عرصه مجلس را ترک کرده هنوز برای استنادات تحلیل هایش از مجلس هفتم بهره می گیرد. به حامیان دولت انتقاد می کند؛ می گوید باید بگویند که اشتباه کردند و این بیان کردن، معنی اش نفی حمایت رهبر انقلاب از دولت نیست. معتقد است مرد مورد اعتماد رئیس جمهور ، منتخب دولت آینده نیست. حرفهای دیگری هم در خصوص رابطه مریدی و مرادی رئیس جمهور و اسفندیار رحیم مشایی می زند که در بازبینی متن حذفش می کند تا بخش جذاب مصاحبه ما بماند تا شاید وقتی دیگر علنا بیان شود. همچنان از خاتمی دفاع می کند. انتقادات کاربران خبرآنلاین درباره اظهارنظر کردنش درباره امور سیاسی را قبول ندارد و می گوید اگر تشخیص دهم حرفی درست است بیان می کنم. بیانش درباره «اکنون» نگران کننده است ولی برای آینده امید می دهد و از مردم می خواهد با هم مهربانتر باشند. گفت وگو با حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی پیش روی شماست: *** دولت و نحوه ورودش به انتخابات ریاست جمهوری یکی از موضوعاتی است که در ایام مانده به انتخابات اضلاع مختلف انتخابات را در گیر خود کرده است.، پیش بینی تان از رفتار دولت در انتخابات چیست؟ آنچه امروز می گویم چیزی است که پیش از این در آقای احمدی نژاد دیدم. بسیاری می گفتند ایشان را مشایی تحت تاثیر قرارمی دهد. بنده می گفتم نه! این طور نیست. یک عکس معروف است که آقای مشایی پشت سر آقای احمدی نژاد در حال نجوا با ایشان است. همان زمان یکی از آقایان که تئوریسین هم بود و هست و من احساس می کنم مدل تفکر و قلم ایشان این بحران ها را در کشور تشدید کرده است گفت: «باید احمدی نژاد را از مشایی جدا کنیم.» من فورا مخالفت کردم و گفتم: «مشایی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشایی. این دو با هم یکی هستند.» این عکس را پیش من آوردند و گفتند: مشایی تحریک کننده آقای احمدی نژاد است. اگر این دو را از هم جدا کنیم مشکلات حل می شود. خیلی ها به بنده گفتند باید احمدی نژاد را از مشایی جدا کنیم، به آن دوستان گفتم این، خود گول زدن است، چون این دو نفر وقتی می خواهند کاری بکنند با هم تبادل نظر می کنند. احمدی نژاد روشی دارد و آن روش امروز بروز کرده است و آقایانی که در آن روزها بنده به آنها تذکر می دادم امروز با این ترفند روبرو شدند که احمدی نژاد می خواهد ملت را در مقابل حاکمان قرار دهد و خود را طرفدار مردم و آن وقت مجلس و قوه قضائیه و ... را متهم کند که اجازه ندادند من کار کنم. یعنی معتقدید آقای احمدی نژاد می خواهد آقای مشایی را رئیس جمهور کند؟ برای ایشان تفکر و تبعت از تفکر مشایی مهم تر از این است که حتما خود آقای مشایی باشد. گفتید آقای احمدی نژاد می خواهد خودش را طرف مردم قرار دهد و از نظام جدا کند؟ این تهمت سیاسی نیست؟ این تهمت نیست. این تشخیص من از عملکرد آقای احمدی نژاد است. بنده وظیفه ام هشدار دادن است. به شما عرض می کنم که آقای احمدی نژاد برنامه های زیادی دارد. یکی اینکه درصدد است ملت را از حکومت جدا کند و خود را طرف مردم قرار دهد تا اگر روزی خواست کنار برود به شکل یک قهرمان عرصه را ترک کند و به ملت بگوید نگذاشتند کار کنم! یعنی شبیه مصدق؟ تقریبا؛منتها آقای احمدی نژاد دقیقا کار مصدق را نمی تواند انجام دهد ولی از همان تکنیک ها استفاده می کند. آقای احمدی نژاد در عین حال برخی از اظهار نظرهایش متاثر از تفکرات دکتر شریعتی است و کلمات او را به کار می برد. اما تجربه 9 دی نشان داد مردم از اساس ولایت فقیه دفاع می کنند و در مواقع حساس طرف رهبری را می گیرند نه شخص رئیس جمهور حتی آقای احمدی نژاد. این بحث دیگری است؛ برای آن هم مقدمات دیگری برنامه ریزی شده است. برنامه این است که یک عده با اسم حمایت از رهبری با تحریکاتی که از سوی خود همین افراد می شود، به حدی حمایت از آقای احمدی نژاد را جلو ببرند تا رهبری را کم رنگ کنند. در جنگ صفین، کسی خیلی از امیرالمومین(ع) پیش دیگری تعریف می کرد؛ حضرت او را از این کار منع کرد. امروز هم برخی از حمایت ها از رهبری، در اثر سستی اش موقعیت رهبر انقلاب را پائین می آورد، ولو اینکه به اسم دفاع از رهبری و ولایت باشد؛ اگر یادتان باشد، یک دورانی موضوع ذوب در ولایت مطرح بود و خود حضرت آقا خیلی سریع جلوی این تعابیر را گرفت. من از این هوشمندی رهبری، خیلی خوشحال شدم. ایشان در یک جلسه ای فرمودند که «ذوب در رهبری یعنی چه؟ ما باید در اسلام ذوب شویم.» بعدها در دولت نهم، آقای رئیس جمهور فرمودند:«من سیبل می شوم تا تیرها به رهبری نخورد.» این حرف، خیلی هم مورد توجه قرار گرفت. بنده همان زمان به این حرف اعتراض کردم و گفتم که ایشان قصد دیگری دارد. چه قصدی؟ ایشان می خواهد جوری صحبت کند که کار را پیش ببرد و رهبری انقلاب را آرام نگه دارد. اما امروز می بینیم که تیرهایی که به احمدی نژاد پرتاب می شود به رهبری می خورد. این یک نکته را هم عرض کنم که انتقادها به حامیان احمدی نژاد، متوجه رهبری نیست. آقایان نترسند! برخی از احمدی نژاد انتقاد نمی کنند چون فکر می کنند این کار معنی اش انتقاد از رهبری است؛ این تصور درست نیست. رهبری از دولت آقای احمدی نژاد حمایت پدرانه کرد چون باید نظام را حفظ کنیم. این روش رهبری در همه دوره ها بوده است که از رئیس جمهور وقت حمایت کند. هر کس باید به وظیفه خود عمل کند. پس پیش بینی تان این است که آقای رئیس جمهور به سوی گرفتن تائید صلاحیت مشایی می رود؟ اصولا موضوع تائید صلاحیت ها در کشور بسیار پیچیده شده و شورای نگهبان اگر با دقت عمل نکند، شاید درگیر بحران هایی شود. الان اوضاع بسیار پیچیده است. امسال آنچه می توان گفت این است که این دوره شورای نگهبان محل درگیری های جدی خواهد بود و موضوع کاندیدای مورد حمایت دولت می تواند محل اصلی این مناقشات باشد. خوب وقتی رئیس جمهور نتواند نامزد مورد حمایت دولت را از فیلتر شورای نگهبان رد کند، فعالیت انتخاباتی فایده ای دارد؟! این آقایان نشان دادند معمولا مشکلات را به هر نحوی شده، پشت سر می گذارند و از روش های گوناگونی استفاده کنند. آنها آدم های مختلف هم برای این موضوع دارند. چه کسانی؟ کسانی که شم سیاسی دارند به راحتی می توانند گمانه زنی هایی کنند که دور از واقعیت هم نباشد، اما اصرار نداشته باشید که اسم بیاورم. در گفت و گوی قبلی با شما، از خاتمی دفاع کردید. این اظهار نظر شما با واکنش متفاوت در میان مخاطبان خبرآنلاین مواجه شد. برخی با این نظر سیاسی شما مخالف بودند و برخی هم قاعدتا موافق اظهارات شما بودند. پاسختان به مخالفانتان چیست؟ در درجه اول باید بگویم، شان آدم را خودش باید تشخیص دهد. نمی خواهم بگویم جامعه هیچ است ولی از جامعه و اظهارنظرهای مخالف نباید ترسید. سیاست شرایط خاص خود را دارد. ما یک دسته رجال سیاسی داریم که حتما باید درباره آنها صحبت بشود چون این کار مقدمه ای برای آینده است. بنده اگر اظهارنظرهایم در این جهت باشد، صحبت می کنم و از گفتنش هم هیچ ابایی ندارم. اما اگر نتیجه اش مشوش کردن ذهنیت جامعه باشد،حتما نخواهم گفت و آن را حرام می دانم. دهها بار گفتم عمر من تمام است و بارها از خدا خواسته ام جوری از دنیا بروم که که مرگم خدمت به اسلام باشد. بار قبل که با شما گفت وگو کردیم حاضر نشدید درباره جزئیات دیدارتان با خاتمی حرفی بزنید. فکر می کنم الان بتوان گفت در آن دیدار چه گذشت. در دیداری که با آقای خاتمی داشتم مطالب مهمی گفته شد که در وقتش بیان می کنم. ولی چند نکته را اینجا می گویم اول آنکه آنچه در برخی از رسانه ها درباره آقای خاتمی گفته می شود در مورد ایشان درست نیست و دور از شان ایشان است. در آن جلسه به نظر من نیامد که ایشان مخالف یا معاند نظام باشد و نظرات بسیار مثبتی داشت. دوم اینکه آنچه درباره فتنه به ایشان منتسب می شود در کلامشان ندیدم. سوم اینکه در آن جلسه چهار اصل مطرح کردم که مورد نظر ایشان، موسوی لاری و مجید انصاری بود. عرض کردم که اصلاح طلبان باید 4 اصل را حفظ کنند: نظام، رهبری، دستاوردهای انقلاب و حرمت افراد را. پاسخ خاتمی چه بود؟ آقای خاتمی گفت:«ما با این امور موافقیم ولی مساله این است که برخی از اصولگراها حرمت می شکنند.» ایشان می گفت:«ما هم حفظ رهبری را قبول داریم ولی آیا این روش هایی که درباره دفاع از رهبری به کاربرده می شود، حفظ رهبری است؟» و ایشان به طور قطع این موضوع را قبول داشت و بیان می کرد که «رهبری و جایگاهش باید حفظ شود». در ضمن شما بدانید ارتباط بنده با آقای خاتمی محدود به این سال نیست و بنده از قدیم الایام با ایشان ارتباط داشتم. موضوع دیگری که مطرح شد درباره اخلاق بود؟ وقتی ایشان رئیس جمهور بود نامه ای به او نوشتم و در آن تاکید کردم:حلقه مفقوده انقلاب، اخلاق است. سال 84احساس کردم فرهنگ جامعه دارد عوض می شود و اخلاق از دست مردم گرفته می شود. شاید چندین جلسه در دیدار با بزرگان گفتم که اخلاق در کشور در حال از بین رفتن است. امروز هم رنج من این است که مردم اهم و مهم را نشناسند. مثلا ما حتما انرژی صلح آمیز هسته ای می خواهیم، خوب در این امر، شکی نیست اما اینکه ما قدرت نمایی کنیم و بگوییم من این کار را کردم یا دیگری، این مشکل ما است. امروز مشکل خودنمایی در عرصه های مختلف برنامه ها و سیاست ها را دچار چالش کرده است. گویی مشکلات جامعه جایگاهی شده برای خودنمایی افراد و همه دم از حل آن می زنند. بدون اینکه به این نکته توجه کنند که خودشان این مشکلات را ایجاد کرده اند. متاسفانه کشور دارد به این سمت کشیده می شود که من مهم باشم تا مردم بگویند فلانی این کار را کرد. کسی شک ندارد که اشتغال مشکل امروز کشور است. همه هم این مساله را لمس می کنند، اما برخی از بزرگان وقتشان را روی چیزهای دیگر تلف می کنند. آن موضوعات هم مهم است اما، اهم نیست. باید فکر کنیم چرا این قدر گرانی در جامعه وجود دارد. نباید بگوییم هیچی نیست! گرانی امروز یعنی فنا، بیماری، یعنی تباهی جوانان، یعنی بد اخلاقی؛ نتیجه گرانی هم دو امر است: دروغ و خیانت. این عین عبارت امیرالمومنین علی(ع) است. این را چه کسی باید درست کند؟ وظیفه مسئولان برنامه ریزی برای حل این مساله است. گرانی امروز قدرت تمرکز مردم را گرفته و مسئولین امر هم اشتباهات خود را به گردن نمی گیرند. قطعنامه ای که کاغذ پاره بود امروز بهانه گرانی ها است. توصیه من به مردم این است که هوشیار باشند. بیشتر دقت کنند و به همدیگر محبت کنند و با آرامش تصمیم بگیرند. در این صورت مسائل را درست می توانند ببینند. در کنار هم باشند. ما وقتی می توانیم از خطرات پیش رو کم کنیم که با هم باشیم و به هم دیگر محبت کنیم. زمانی در دور اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به ایشان درباره گرانی خوراک طیور تذکر دادم. ایشان گفت: «هیچ طوری نمی شود.» شما سال 91 دیدید که وضعیت چه شد. اصلا رئیس جمهور کارش این است که بدانید که چه چیزی در چه حدی لازم است. ماجرای میوه همین است. اینکه در نزدیک عید مساله جامعه قیمت پسته بود، این توهین به مردم است. یعنی کل گرانی دست یک عده خاص در یک صنف است؟ این چه دولتی است که اقتصاد کشورش دست یک تعداد آدم خاص است و کاری هم نمی تواند بکند. یکی از مشکلات جامعه این است که افرادی که کار را نمی شناختند، کار را در دست گرفتند. دیگران هم تمجید کردند و آنها مغرور شدند. غرور آنها باعث شده غباری از قدرت در کشور شکل بگیرد که شکستن آن کار مشکلی شده است. خود آقای جنتی خیلی آدم دوست داشتنی است. ایشان باید قبول کنند که اشتباه کردند که یک روزی گفتند نامه رئیس جمهور به بوش باید در کتابهای درسی باشد. بگویند اشتباه کردم. اما خیلی جالب است که الان هم همه مذمت می کنند و حرف از اخلاق می زنند. سوال من این است این دوستان بزرگوار چرا سال 84 این حرفها را نزدند؟ آن سال سر واردات، صادارت حرف زدم و تذکر دادم ولی انجام نشد. امروز مسئولین کشور نیازمند دریافت اطلاعات درست و واقعی برای برنامه ریزی هستند. چه در بخش اقتصاد و چه در بخش سیاست داخلی و خارجی. بسیاری از اطلاعات موجود که ارائه شده بیشتر جنبه حفظ افکار عمومی دارد و این برای تصمیم گیری درست بسیار خطرناک است.
دیدگاه تان را بنویسید