هاشمی به دنبال توسعه غربی است/ حسن روحانی رأی نمی‌آورد/ اتهامات علیه اصلاح‌طلبان ثابت نشده است!

کد خبر: 257040

یکی از مشکلات اساسی جامعه ما که اقتصاد فاسد و دولتی است و از باب اختلافاتی که آقای هاشمی با این وضع دارند قطعاً یک اصلاح‌طلب به حساب می‌آیند. آقای هاشمی با این وجود به دنبال ویران کردن اقتصاد فاسد دولتی ایران است و جایگزین کردن آن با یک مدل اقتصادی توسعه غربی می‌باشد از این جهت است که می‌گویم آقای هاشمی جزو اصلاح‌طلبان به حساب می‌آید.

هاشمی به دنبال توسعه غربی است/ حسن روحانی رأی نمی‌آورد/ اتهامات علیه اصلاح‌طلبان ثابت نشده است!
سرویس سیاسی «فردا» از ماه‌ها پیش، گمانه‌زنی‌های گوناگونی درباره کاندیداتوری افراد مختلف در انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده است و در این بین افرادی نیز با قطعیت اعلام کرده‌اند که داوطلب هستند، اما همچنان دقیقاً مشخص نیست که چه کسانی برای ثبت نام به وزارت کشور خواهند رفت. در این بین اصلاح طلبان تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا بتوانند در انتخابات آتی پیروز میدان باشند. این در حالی است که همچنان بین سران این جریان سیاسی کشور اختلاف وجود دارد و بر سر گزینه مطلوب ابهام است. این سردرگمی اصلاح‌طلبان سبب شد تا سراغ یکی از فعالان سیاسی اصلاح طلب رفته و از وی در خصوص آخرین تحرکات انتخاباتی جریان اصلاحات سوالاتی کنیم. صادق زیباکلام در گفتگو با سایت پیشرفت تاکید کرد اصلاح طلبان باید با تمام توان پشت سر هاشمی قرار بگیرند و نگذارند داستان عملکرد اسف‌بار اصلاح طلبان در سال 84 یکبار دیگر تکرار شود.
- آقای زیبا کلام؛ طی روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر اجماع اصلاح طلبان بر سر کاندیدای واحد و عدم حضور آقایان خاتمی و هاشمی در انتخابات آتی مطرح شده است. ارزیابی شما از مهندسی انتخابات در اردوگاه اصلاح طلبان چیست؟ مشکل اصلاح‌طلبان مشکل رسیدن به اجماع نیست و این‌طور نیست که اصلاح‌طلبان دچار اختلاف نظر شده باشند. مسئله چیز دیگری است. سوال اساسی این است که آیا اساساً اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت می‌کنند یا خیر؟ تا به اینجا که کمتر از دو ماه به انتخابات مانده هیچ علامت جدی و قرص و محکمی مبنی بر اینکه اصلاح طلبان در انتخابات شرکت خواهند کرد وجود ندارد. اصلاح‌طلبانی که بنده می‌گویم منظور آن دسته از اصلاح‌طلبانی است که جامعه و مردم آنها را به رسمیت می‌شناسند. جریاناتی مثل آقای کواکبیان و ... جزو اصلاح طلبان محسوب نمی‌شوند. این آقایان اصلاح‌طلبانی هستند که بیشتر اصولگرایان تمایل به اصلاح‌طلب نشان دادن آنها دارند که بگویند انتخابات آزاد است. - پس از نظر شما چه کسانی اصلاح‌طلب هستند؟ خیلی ساده. آقای خاتمی. خیلی ساده آقای هاشمی رفسنجانی. آقای خاتمی جزو اصلاح‌طلبانی است که نه خودش تمایل به حضور در انتخابات دارد و نه اصولگرایان طبق اعلام خودشان اجازه حضور وی در انتخابات را می‌دهند. - شما آقای هاشمی رفسنجانی را اصلاح‌طلب می‌دانید؟ من آقای هاشمی را اصلاح‌طلب می‌دانم
- پس یعنی آقای خاتمی و آقای هاشمی در یک خط فکری قرار دارند؟ خیر. البته این دو تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند اما در شرایط فعلی من هردوی آنها را جزو طیف اصلاح‌طلب می‌دانم. البته در این انتخابات نه اصول‌گرایان خواهند گذاشت که اصلاح‌طلبان شرکت کنند و نه اصلاح‌طلبان تمایلی برای شرکت در انتخابات دارند. - شما آقای هاشمی را یک اصلاح‌طلب معرفی می‌کنید در صورتی که در گذشته همین آقای هاشمی جزو افرادی محسوب می‌شد که نقطه مقابل اصلاح‌طلبان بوده است. این نشان دهنده تناقض نیست؟ ببینید اصلاح‌طلبان به دنبال توسعه سیاسی و آزادی بیان، آزادی مطبوعات، دموکراسی، جامعه مدنی هستند. درعین حال یکی از مشکلات اساسی جامعه ما که اقتصاد فاسد و دولتی است و از باب اختلافاتی که ایشان با این وضع دارند قطعاً یک اصلاح‌طلب به حساب می‌آیند. آقای هاشمی با این وجود به دنبال ویران کردن اقتصاد فاسد دولتی ایران است و جایگزین کردن آن با یک مدل اقتصادی توسعه غربی می‌باشد از این جهت است که می‌گویم آقای هاشمی جزو اصلاح‌طلبان به حساب می‌آید. - حسن روحانی طی روزهای گذشته کاندیداتوری خود را رسماً اعلام کرده. آیا اصلاح‌طلبان بر سر وی به اجماع می‌رسند؟ من آقای حسن روحانی را اصلاح‌طلب نمی‌دانم و میزان پای‌بندی ایشان را به مفاهیمی چون آزادی، دموکراسی، انتخابات آزاد، اقتصاد باز نمی‌دانم به چه میزان است؛ اما مهمتر از همه اینها این جامعه رأی دهندگان هستند که به یک فرد برچسب اصلاح‌طلب بودن یا نبودن می‌دهند. بنابراین شما اگر می‌خواهید بدانید چرا جامعه و رأی‌دهندگان بالقوه اصلاح‌طلب آقای حسن روحانی را به عنوان یک اصلاح‌طلب نمی‌شناسند. لاجرم باید یک تحقیق جامعه شناختی و علوم سیاسی انجام داد. ولی خلاصه موضوع این است که جامعه آقای خاتمی را به عنوان یک اصلاح‌طلب می‌شناسد ولی آقای حسن روحانی را به عنوان یک اصلاح‌طلب نمی‌شناسد. - شما می‌گویید آقای هاشمی یک اصلاح‌طلب است ولی آقای حسن روحانی اصلاح‌طلب نیست. چطور می‌شود که آقای هاشمی اصلاح‌طلب البته از نظر شما، از یک فرد غیراصلاح‌طلب باز هم از نظر شما، حمایت می‌کند؟ اگر رهبری دسته جمعی اصلاح‌طلبان نه فقط شخص آقای هاشمی یعنی جدای آقای هاشمی و افزون بر آقای هاشمی، آقای خاتمی و رهبران جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب و دفتر تحکیم وحدت ـ علی‌رغم اینکه غیرقانونی اعلام شده اند ـ همه اینها آقای حسن روحانی را به عنوان نامزد اصلاح‌طلب به رسمیت بشناسند و از رأی‌دهندگان بالقوه اصلاح‌طلبان بخواهند که به پای صندوق‌های رأی رفته و به آقای حسن روحانی رأی بدهند، آن وقت ایشان شانس خوبی برای رأی آوردن پیدا می‌کند. ولی تا به الآن چنین اتفاقی نیفتاده که رهبری اصلاح‌طلبان به صورت دسته‌جمعی و نه فقط فرد آقای هاشمی از آقای حسن روحانی حمایت کرده‌ باشند. - حالا اگر این جریان ‌های غیرقانونی‌ و خارج از نظامی که از آنها نام بردید از حسن روحانی حمایت کنند به نظر شما برای کاندیداتوری وی مشکل ایجاد نمی‌کند؟ کجای این جریا‌ن‌ها خارج از نظام است؟ - خوب وقتی غیرقانونی اعلام می‌شود به دلیل اقدامات خارج از نظام آنهاست. آیا غیر از این است؟ من تا آنجایی که می‌دانم نه حزب مشارکت، نه سازمان مجاهدین انقلاب و نه دفتر تحکیم وحدت در هیچ دادگاهی محکوم نشده‌اند که چگونه این جریانات خارج از نظام محسوب می‌شوند. برای احراز یک جرم سیاسی باید دادگاه علنی تشکیل شده و حکم صادر شود و تاجایی که من می‌دانم هیچ دادگاه علنی‌ای برای رسیدگی به وضعیت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب یا دفتر تحکیم وحدت تشکیل نشده است. - از نظر شما اجماع اصلاح‌طلبان با‌ آقای هاشمی و گرایش این طیف به سمت وی کار درستی است؟ درمیان خود اصلاح‌طلبان هم یک تفکر منسجم و مشخص و یکدست وجود ندارد چون اصلاح‌طلبی یک حزب و یک تشکل سیاسی نیست. اصلاح‌طلبی بیشتر یک جریان و گفتمان سیاسی بوده و آرمان این جریان به طور خلاصه دموکراسی خواهی است. بنابراین میزان اینکه آقای هاشمی رفسنجانی یا دیگران چقدر به اصول دموکراسی پای‌بند هستند یقیناً متفاوت است. بنده معتقدم آقای خاتمی به دموکراسی خیلی پای‌بندتر است تا آقای هاشمی. درمقابل آقای هاشمی نیز در مقایسه با خیلی از اصولگرایان قطعاً به دموکراسی پای‌بندی بیشتری دارد. - انتخابات آتی ریاست جمهوری از نظر شما انتخابات آزادی نیست؟ من از شما می‌پرسم انتخاباتی که بخش گسترده‌ای از جریان سیاسی کشور در آن شرکت نداشته باشد آیا می‌تواند انتخاباتی با دموکراسی مطرح شود؟ - خوب رهبری در رهنمودهای ابتدای سال در مشهد مقدس اعلام کردند که همه سلایق می‌توانند در انتخابات شرکت داشته باشند. ولی فردای سخنرانی رهبری در نماز جمعه تهران گفته شد که اینگونه نیست که همه بتوانند در انتخابات شرکت کنند و یک روز بعد فلان کس گفت سخنان رهبری بدین معنا نیست که جریان فتنه می‌تواند در انتخابات شرکت کند. - اما رهبری هم در سخنانشان به این نکته اشاره داشتند که سلایقی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند که نظام را قبول داشته باشند. در این بین کارنامه جریان فتنه کاملاً مشخص و بیانگر همه چیز است. من معتقدم تمام جریاناتی را که به نام فتنه و انحراف می‌خواهند رد صلاحیت کنند همه درون نظام قرار دارند. من معتقدم جبهه مشارکت درون نظام است، سازمان مجاهدین انقلاب درون نظام است، دفتر تحکیم وحدت درون نظام است. هیچ یک از این جریاناتی که غیرقانونی اعلام شده‌اند خارج از نظام قرار ندارند؛ یعنی خواهان براندازی نظام نیستند. - یعنی می‌گویید افراد و جریاناتی که سابقه فتنه‌گری و اقدام علیه نظام داشته‌ و بعضاً ارتباطشان با کشورهای غربی و منافقین ثابت شده صلاحیت شرکت در انتخابات را دارا هستند؟ چه چیزی ثابت شده؟ کدام تحقیق مستقل؟ کدام دادگاه بررسی کننده آمده و گفته که رهبران اصلاح‌طلب با منافقین در تماس و ارتباط بوده‌اند اینها همه اتهاماتی است از سوی اصولگرایان وارد شده بدون اینکه ذره‌ای سندی برای آن داشته باشند و بدون اینکه این اتهامات در هیچ دادگاه صالحه‌ای ثابت شده باشد. این‌ها اتهاماتی است که اصولگرایان که از قدرت نیز برخوردارند با دارا بودن تریبون‌ها به مخالفین سیاسی خود وارد می‌کنند. اما هر اتهامی که اصولگرایان به مخالفین سیاسی خود وارد می‌کنند بنا نیست که درست باشد. - به عنوان مثال وقتی جریان انحرافی و عوامل آن بحث مکتب ایرانی را مطرح می‌کنند و آن را در مقابل کلمه جمهوری اسلامی قرار می‌دهند شما این را مخالفت با آرمان‌های نظام محسوب نمی‌کنید؟ مکتب ایرانی یعنی چه؟ شما چرا از آقای رحیم مشایی نمی‌پرسید که منظورش چیست؟ چرا یک شب او را دعوت نمی‌کنید به تلویزیون جمهوری اسلامی که آقای رحیم مشایی شما بیایید و درباره این مکتب ایرانی‌ای که از آن حرف می‌زنید توضیح دهید؟ چرا تریبون در اختیار رحیم مشایی قرار نمی‌دهید تا وی بیاید و به سوالات شما پاسخ دهد؟ چرا نمی‌پرسید که آیا واقعاً می‌خواهند در مقابل مکتب اسلام قرار دهند؟ شما از قول مشایی مطالبی را می‌گویید در حالی که بالاترین متهمین هم تریبونی دارند و به وسیله آن از خود دفاع می‌کنند. - مگر خود مشایی نبود که اعلام کرد دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده. اسلام هست و اسلام‌گرایی به پایان رسیده. شما هم با ایشان هم عقیده‌اید که دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده است؟ شما از روی یک لغت و یک جمله نمی‌توانید رأی صادر کنید. شما که این همه تریبون دستتان است یک ربع یا نیم ساعت وی را به شبکه‌ای دعوت کنید و تمام این سوالات را در مقابل ایشان مطرح کنید. بگویید که مقصود شما از اتمام دوره اسلام‌گرایی چیست؟ بپرسید مقصودش از اسلام‌گرایی چیست؟ بپرسید حدفش از اینکه می‌گوید کوروش آدم بزرگی بوده چیست؟ بپرسید مقصودش از دوستی با یهودی‌ها چیست؟ نه اینکه برداشت‌های خودتان را از آنچه وی گفته انجام دهید و هرآنچه دلتان می‌خواهد به وی نسبت دهید. - فردی که در جلسات دادگاه اختلاس سه هزار میلیاردی بارها از سوی متهمان نامش مطرح شد، کسی که از سوی دولت برای کاندیداتوری انتخابات حمایت می‌شود دولتی که با برگزاری همایش‌های میلیاردی و صرف هزینه‌های بیت‌المال به مردم ضربه می‌زند؛ به نظر شما آیا این چنین فردی صلاحیت اینکه تریبون عمومی در اختیارش قرار گیرد را دارد؟ هر عملی که خلاف قانون کشور است، مدعی‌العموم دارد و باید علیه هر کسی که این کار را انجام داده اعلام جرم شود. هم در برابر کسانی که تهمت می‌زنند باید اعلام جرم شود و هم کسانی که از بیت‌المال برای مقاصد سیاسی خود سوء استفاده می کنند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت