ایران تحریمها را بیاعتبار کرده است/ تجار ایرانی عادت دارند بجنگند
انقلاب اسلامی ایران تقریباً از همان ابتدا و از سال 1979 با گونههای مختلفی از تحریمها دست به گریبان بوده است. قطعات هواپیماهای مسافربری قدیمی ایران از بازار سیاه تهیه میشوند. بخشی از محصولات تحریمی ایران، از مواد شیمیایی صنعتی گرفته تا قطعات موشکهای ضد هواپیما، از کشور چین وارد میشوند. تقریباً هر کالای خوبی را میتوان امروزه در ایران یافت، هرچند باید بهای آن را هم پرداخت.
******************************
مدیر یک شرکت کشتیرانی ایرانی میگوید: «موضوع فقط مسالهی مدارک است. ایران حالا فقط موضوع تجارت را روی برگهها دنبال میکند.» او اطلاعات بیشتری در اختیار خبرنگار ما قرار نمیدهد که چگونه شرکتهای ایرانی این روزها میتوانند تحت فشار تحریمها راه حرکت برای خود باز کنند.گویا عراق متخصص این شده است که نفت ایران را به اسم نفت کشور خود به فروش برساند. ایرانیها به راحتی میتوانند اسناد عراقی را کپی کنند و از این طریق راه حرکت خود را باز نگهدارند.
در پانزده ماه گذشته شرایط تجاری برای بازرگانهای ایرانی خوب نبوده است و آنها برای تجارت با دنیای بیرون، با مشکلات فراوانی روبهرو بودهاند. امریکا تحریمها علیه نظام اقتصادی ایران را سختتر کرده است؛ اتحادیهی اروپا خرید نفت را تحریم کرده است؛ اما تجار ایرانی عادت دارند برای نجات پیدا کردن خود، بجنگند. انقلاب اسلامی ایران تقریباً از همان ابتدا و از سال 1979 با گونههای مختلفی از تحریمها دست به گریبان بوده است. قطعات هواپیماهای مسافربری قدیمی ایران از بازار سیاه تهیه میشوند. بخشی از محصولات تحریمی ایران، از مواد شیمیایی صنعتی گرفته تا قطعات موشکهای ضد هواپیما، از کشور چین وارد میشوند. تقریباً هر کالای خوبی را میتوان امروزه در ایران یافت، هرچند باید بهای آن را هم پرداخت.
یک مدیر تجارت معدن میگوید که او مرتب با فروشندگان قطعات مورد نیاز خود از کشورهای بریتانیا و آلمان در کشور ترکیه دیدار میکند، تا بتواند جدیدترین تجهیزات را وارد ایران کند، کشوری که معادن بسیار غنی دارد. او به خبرنگار ما میگوید: «شرکتهای خارجی همیشه وحشتزده هستند کاری غیرقانونی انجام داده باشند اما درنهایت آنها هم بازرگان هستند. اروپاییها، کالاهای مورد نیاز ما را به دبی میفرستند و آنجا را مقصد نهایی کالای خود اعلام میکنند. ما از آنجا کالا را خودمان وارد ایران میکنیم.» امیر از دلالهای خلیج فارس استفاده میکند تا اسناد مورد نیاز او را آماده کنند و 3 تا 5 درصد ارزش محموله را به آنها پرداخت میکند، قبل از اینکه کالاها به بندر عباس، بزرگترین بندر ایران برسند، پول دلالها کامل پرداخت میشود.
چون تنها چند بانک بینالمللی با موسسههای دست به گریبان تحریم در ایران کار میکنند، وارد کنندههای ایرانی باید راههایی موازی برای پرداختها و دریافتهای خود پیدا کنند. امیر از شبکهای از ایرانیهای واسطه استفاده میکند که شرکتهای خود را در مالزی و آفریقای جنوبی دارند و پرداختهای او را به بانکهای غربی انجام میدهند. امیر میگوید 30 درصد هزینههای جاری او، هزینههای دور زدن تحریمها است - البته اگر نخواهید مسالهی زمان از دست رفته در این میان را محاسبه کنید.
تحریمها بیشتر از همه، به صنعت نفت ایران یورش بردهاند. دولت ایران برای بیشتر از نیمی از هزینههای بودجههای سالانهی خود، به فروش نفت وابسته است اما تجارت کاهش یافته است. تولید نفت کل کشور کمی کمتر از 3 میلیون و 600 بشکه در روز است، این کمتر از رقمی است که در سال 2011 در ایران نفت تولید شده بود.
یک راه فروش نفت ایران، فروش آن در ظاهر نفت کشور عراق است. یک حلقهی دیگر فروش نفت ایران در دریاهای آزاد به فروشندههای دست به نقد است. فقط بر روی کشتی، کارگرها و خدمه تغییر میکنند، این روش فروش غیر قابل ردگیری است. البته نفت را باید با تخفیف فروخت. فجیرا در امارات متحدهی عربی، یکی از بزرگترین بازارها برای نفت ایران است. سجاد میگوید سطح تجارت کاهش یافته است اما شرکتهای اروپایی هنوز با ایران معامله میکنند، آنها از رابطهای مستقر در سوییس استفاده میکنند تا قرارهای مرتبط به ایرانیها را ببندند و از یک کشور سوم برای حفظ ظاهر کل ماجرا، استفاده میکنند.
تحریمها توانسته است بر روابط مالی موسسههای تاثیر بگذارد که به خرید و فروش پول ایران دست میزنند. یک بانک خارجی 5 درصد پول نقد را برای خروج و ورود پول به ایران، دریافت میکند، این را یک ایرانی صاحب یک شرکت کشتیرانی میگوید. در تجارت معمول بازار جهان، چنین انتقالی هزینههای بسیار پایینی دارد اما شرکتهای ایرانی، انتخاب چندانی ندارند.
بعضی وقتها وحشت از تحریمها، موثرتر از خود تحریمها عمل میکند. یک مشتری در امارات به شرکت کشتیرانی سجاد، 1 میلیون و 300 هزار دلار بدهکار است اما قسطبندی شده این رقم را به او پرداخت میکند و هزینههای فراوانی خرج جابهجایی پول میشود. سجاد مجبور شد خود به دبی برود تا پول را نقداً تحویل بگیرد. او میگوید: «نگران بودم چه به این مشتری خواهم گفت، نگران بودم اگر چمدانم را چک کنند، چه میتوانم بگویم. به این نتیجه رسیدم حقیقت را بگویم. من مجرم نیستم.» البته، او مجرم نیست.
دیدگاه تان را بنویسید