پیش بینی هاشمی از آینده نظام
از زمان تشکیل مجمع تا امروز افراطی ها هرگز تصور مثبتی نسبت به جایگاه آن نداشته و ندارند .چرا که اصولا در دایره خارج از اعتدال اسلامی و اسلام واقع گرا، " تشخیص مصلحت " محلی از اعراب ندارد.
از نگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در 25 سال اول انقلاب حرکت تکاملی داشتهایم و در 25 سال دوم با وجود نوسانات بیاعتدالی، معتدلتر خواهیم شد. پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ گفتار منتشر نشدهاي از آيتالله هاشمي رفسنجاني در سال 1382 درباره آینده نظام اسلامی را منتشر کرده که گزيده آن بدين قرار است: * درمورد آينده نظر من اين است كه جامعه به طرف اعتدال ميرود. كارهاي شعاري از نوع اين كه انبوه تودهها را براي يك هدف خاص به صورت موجي بسيج كنند، سخت ميشود. * از طرفي اسلامشناسها، حوزهها و حتي افراد حزباللهي و مقدسها كمكم احساس ميكنند بعضي سختگيريها جواب نميدهد و ممكن است فقط عدهاي بمانند. عده ای به اشتباه این مسیر را با سکولاریزه شده اشتباه می گیرند، این حرکت به به سمت اسلامي شدن منطقي است. این یعنی واقعگرايي اسلامي. يعني نه ما اسلام را فراموش ميكنيم و نه آرمان هایمان را . در این مسیر آرمانهاي ما هم اسلاميتر و هم واقعبينانهتر ميشود. تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی امام گام بسیار مهم و تاریخی در این همین مسیر بود. تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نشانه بارز عینیت واقع گرایی اسلامی در تفکر فقهی بدیع و نوآورانه امام راحل(ره) بود. یعنی ریل گذاری برای حرکت لازم در مسیر واقع گرایی اسلامی. * از زمان تشکیل مجمع تا امروز افراطی ها هرگز تصور مثبتی نسبت به جایگاه آن نداشته و ندارند .چرا که اصولا در دایره خارج از اعتدال اسلامی و اسلام واقع گرا، " تشخیص مصلحت " محلی از اعراب ندارد. * وقتي كه مفسده و مصلحت در مقابل هم ميآيند، ما بايد مصلحت را بگيريم. اين حكم اسلامي است. حكم من درآوردي نيست. مجمع تشخيص مصلحت كه امام تاسيس كردند، يك كار اسلامي درست است. وظيفه حكومت اسلامي است كه جايي داشته باشد تا مصلحت را تشخيص بدهد. ممكن است مسئلهاي تا پارسال خلاف شرع حساب ميشد و الان كه مصالح جامعه ايجاب ميكند، ميتوانيم بپذيريم كه به مصلحت و شرعي است. در قديميترين متون فقهي بحث «تزاحم مصالح يا تزاحم مفسده و مصلحت يا مصلحت اقوي يا مصلحت ضعيف» مطرح است و ضوابط محكمي در آن فتاوا دارند و ما از همانها در مجمع تشخيص مصلحت استفاده ميكنيم. * اصل اسلام واقعگراست. اين واقعيت براي من خيلي روشن است. در بحثهاي قبلي كه سر مسايل اقتصادي و معيشتي داشتيم، گفتيم كه اسلام واقعگرا است و نميخواهد آنچه را كه خداوند در فطرت انسان گذاشته، نديده بگيرد. معناي دين فطري اين است. * هرچه پيش ميرويم، به طرف شناخت بهتر است. با منطبق كردن اسلام با شرايط روز و براساس اعتدال پيش ميرويم. افراد افراطي از هر دو طرف هميشه خواهند بود. بعضيها به اين مقدار اعتدال قانع نميشوند اما مزاج جامعه به طرف اعتدال ميرود. * 25 سال اول انقلاب، حركت تكاملي داشتيم و با افت و خيز به اينجا رسيديم و پیش بینی من از آینده این است که 25 سال دوم هم اين سير تكاملي ادامه خواهد داشت _ احتمالا با نوساناتی_ منتها به طرف اعتدال و واقعگرايي بيشتر و حتي بازبيني در مسايل ديني، آن هم مبنايي نه با سليقه اشخاص. * من اطمینان دارم دولتی که بخواهد در جمهوری اسلامی بجای روحانیت به آمریکا متكي شود.مثل شاه ميشود. آنها هم اگر ببينند دين و مصالح جامعه در خطر است، صبر نميكنند. اول انتقاد و بعد تهاجم ميكنند.عراق را بينيد. آيتا... سيستاني يك حرف ميزند و آمريكا مستأصل ميشود. يعني همه راههاي آمريكا را ميبندد. با اينكه مردم عراق در اين ميدان تازهكار هستند. * روحانيت و نيروهاي مذهبي، اصيلترين قشر جامعه هستند. زماني حرفي زدم كه بعضيها خيال كردند شعاري است. من ميگويم صدهزار مسجد و حسينيه وجود دارد و در اطراف اينها بخش زيادي از انسانهاي خوب هستند و رهبري هم با روحانيت است. چون الان مسئول هستيم، مساجد بايد به مخالفين جوابگو باشند. اگر روزي دولتي بيايد كه با اين جريان مخالف باشد و اينها در موقعيت اپوزيسيون قرار بگيرند، پدر آن دولت را درميآورند. در زمان شاه زبانهاي ما بسته و مساجد ما تعطيل بود. وعاظ جرأت حرف زدن و نوشتن نداشتند. ولي ديگر دنيا به آن سمت برنميگردد. يعني با فرض اينكه ميخواهيم آزادي باشد كه اين حالت اتفاق بيفتد، اگر آزادي باشد، اصيلترين بخش جامعه در مساجد و حسينيهها، يعني در اطراف اسلام هستند.
دیدگاه تان را بنویسید