ایرانیها حق دارند به ما بدبین باشند
وزیر خارجه اسبق انگلیس نوشته است كه غرب باید به دنبال عادیسازی روابط با ایران باشد، چراكه این كشور ظرفیت بالایی در تغییر اوضاع منطقه دارد.
فارس: «جك استراو» در یادداشتی كه امروز در روزنامه «دیلیتلگراف» منتشر شد با بیان اینكه ایرانیها حق دارند به ما بدبین باشند به دخالتهای انگلیس در امور ایران اعتراف كرده و نوشته است:عبارت «كار كار انگلیسیهاست» اكنون به مثالی رایج بین ایرانیها تبدیل شده. افراد بسیار كمی در انگلیس هستند كه اكنون از نقش فعال انگلیس در قرن نوزدهم در تحولات سیاسی ایران اطلاعات زیادی داشته باشند، اما ایرانیها میتوانند جزئیات آن را هم برای شما بگویند. وزیر خارجه اسبق انگلیس همچنین، نوشته است كه غرب باید به دنبال عادیسازی روابط با ایران باشد، چراكه این كشور ظرفیت بالایی در تغییر اوضاع منطقه دارد. استراو در این یادداشت آورده است: «تمام گزینهها روی میز است» اكنون به جملهای معروف بدل شده. این جمله كد رمزی است به این معنی كه غرب هنوز هم گزینه استفاده از نیروی نظامی برای متوقف كردن برنامه هستهای ایران را جزو گزینههای خود نگاه داشته است. ما این هفته هم كه مذاكرات میان ایران و 1+5 در قزاقستان آغاز میشود، این جمله را به كرات خواهیم شنید. من خودم هم قبلا این عبارت را به كار بردهام. اما هرچه بیشتر به آن فكر كردم، فهمیدم كه این عبارت بیشتر از آنكه به مذاكرات كمك كند، مزاحم پیشرفت گفتوگوها است. وی یاد آورشد: اگر ایران بخواهد به اسرائیل یا هریك از همسایههای عرب خود حمله كند، قوانین بینالمللی كاملا مشخص است: كشوری كه مورد حمله قرار گرفته، حق خواهد داشت تا تلافی كند. اما وقوع چنین حملهای از سوی ایران بسیار بعید به نظر میرسد. بر اساس ماده 42 منشور سازمان ملل، شورای امنیت هم میتواند در صورتی كه موضوعی «امنیت و صلح بینالمللی» را در معرض تهدید قرار دهد، میتواند مجوز اقدام نظامی را صادر كند. همین قطعنامهها بود كه مجوز قانونی حمله نظامی به عراق در سالهای 1991 و 2003 و همچنین حمله به لیبی در سال 2011 را ایجاد كرد. اما چنین قطعنامهای كه منطبق با ماده 42 باشد، علیه ایران وجود ندارد، و وجود هم نخواهد داشت. وزیر خارجه اسبق انگلیس در این یاد داشت نوشته است:برای برونرفت از بنبست كنونی، لازم است تا دو طرف سیاست بیشتری به خرج دهند. طرف غربی باید درك بیشتری از روحیات ایرانیها داشته باشد. تمام ایرانیها، فراتر از دستهبندیهای سیاسی كه به آن تعلق دارند، وابستگی عمیق و مشتركی به هویت ملی خود دارند. آنها بعد از آنكه برای چند دهه (با توجیهاتی درست) احساس كردهاند كه حداقل از سوی انگلیس مورد تحقیر واقع شدهاند، حالا میخواهند كه با احترام با آنها برخورد شود. جك استراو می افزاید: عبارت «كار كار انگلیسیهاست» اكنون به مثالی رایج بین ایرانیها تبدیل شده. افراد بسیار كمی در انگلیس هستند كه اكنون از نقش فعال انگلیس در قرن نوزدهم در تحولات سیاسی ایران اطلاعات زیادی داشته باشند، اما ایرانیها میتوانند جزئیات آن را هم برای شما بگویند. از گرفتن حق امتیاز انحصاری تنباكو در دهه 1890، تا استخراج نفت ایران توسط شركت «د آركی پترولیوم» (كه بعدها به «بریتیش پترولیوم» تبدیل شد)، تا روی كار آوردن رضا شاه، تا اشغال خاك ایران به همراه شوروی از سال 1941 تا 9146، و سازماندهی كودتای بركناری نخستوزیر مصدق در سال 1953 (كه با همراهی سازمان سیا) انجام شد، و سپس همراهی و حمایت از رژیم بیرحم شاه تا زمان سقوطش در سال 1979، ما هیچ وقت نقش خوبی نداشتهایم. فكر كنید اگر ما جای آنها بودیم و كسی این كارها را به ما میكرد، چه احساسی داشتیم. بلافاصله پس از حادثه یازده سپتامبر، «محمد خاتمی» رئیسجمهور سابق ایران قول داد كه با حركت آمریكا در مبارزه با القاعده و طالبان همكاری فعالانه داشته باشد، و در چند ماه اول هم به این وعده عمل كرد. اما «پاداش» وی این بود كه چند ماه بعد «جورج بوش» رئیسجمهور وقت آمریكا، در ژانویه 2002 ایران را در كنار عراق و كره شمالی در «محور شرارت» قرار داد. این اقدام، اشتباهی جدی بود كه میانهروها در ایران را تضعیف كرد. وزیر خارجه اسبق انگلیس می نویسد: ایران در این مذاكرات به دنبال دو موضوع است. اولا یكی اینكه «حق كامل» این كشور بر اساس مقررات معاهده منع گسترش برای استفادههای صلحآمیز به رسمیت شناخته شود. این در حالی است كه اسرائیل، هند و پاكستان كه همگی به سلاح هستهای مجهزند، هیچگاه امضای معاهده منع گسترش را نپذیرفتند و كره شمالی هم كه اكنون به دنبال افزایش توان اتمیاش است، در سال 2003 از این معاهده خارج شد. دوم اینكه ایران به دنبال آن است تا از انزوای جهانی خارج شود، و جایگاهی كه در منطقه دارد به خصوص از سوی آمریكا به رسمیت شناخته شود.
دیدگاه تان را بنویسید