ماجرای «قرار پنهانی صحرا» چه بود؟/ رسوایی تازه برای تونی بلر

کد خبر: 247986

پیش از این در سقوط تریپلی در سال 2011 اسنادی به‌دست روزنامه‌نگاران خارجی در کشور لیبی افتاده بود اما اسنادی که اخیراً آقای بِلحاجی منتشر کرده است حاوی نکات جزئی و اطلاعات کامل‌تری است و از درون ساختمان اطلاعات لیبی بیرون کشیده شده است.کی از کلیدی‌ترین مسائل این «قراردادهای چند جانبه» ماجرای دزدیده شدن آقای بِلحاجی است

ماجرای «قرار پنهانی صحرا» چه بود؟/ رسوایی تازه برای تونی بلر

سرویس بین الملل «فردا»: ده سال، سیاست‌مداران بلندپایه‌ی بریتانیا مانند جک استرا، گوردن براون و دیوید میلیبَند، با راحتی تمام هر گونه ارتباط و همدستیِ دولت بریتانیا با شکنجه‌های صورت گرفته در «جنگ علیه ترور» را انکار کرده‌اند اما واقعیت چیست؟ وب‌سایت صلح انگلستان در افشاگری بی سابقه ای از روابط انگلیس و قذافی می گوید.

****************************

سلول زندان او درحقیقت یک تابوت برای زندگی بود. دست‌هایش را از هم باز می‌کرد و انگشت‌هایش به دیوارهای دو طرف او می‌رسید. اگر چرخی می‌زد انگشت‌هایش به دو دیوار دیگر سلول زندان و در آهنی آن می‌رسید.

در اوج گرمای تابستان لیبی دیوارهای بتنی همانند یک حصار فلزی گرما را از خود بیرون می‌دادند، دما 130 درجه‌ِی فارنهایت بود و سلول هیچ‌گونه وسیله‌ای بر گردش و تهویه‌ی هوا در خود نداشت. در زمستان، دما به حد یخ‌بندان پایین می‌آمد، از سقف باز سلول زندان باران پایین می‌ریخت و دو پتوی کثیف افتاده بر روی تخت را مرطوب می‌ساخت. درنهایت، سکون و سکوت بود که در انزوای محض باقی می‌ماند.

عبدل حکیم بِلحاجی برای یک سال تمام در انزوای محض درون یک قفس تیره در اوج دوران معمر قذافی حبس شده بود، در زندان بدنام عبو سلیم. تنها ارتباط انسانی او دو مرتبه در روز، هنگامی بود که نگهبان‌ها برای آوردن غذا می‌آمدند.

رفتارهای خشن

هرچند بیرون این سلول، اوضاع بدتر از قبل شد. بِلحاجی می‌گوید: «وقتی برای بازجویی مرا می‌بردند، با خشونت تمام با من رفتار می‌شد. چشم‌بند می‌خوردم و دست‌هایم را از پشت دست بند می‌زدند. اغلب توی راهروهای تنگ و باریک زندان، کتک می‌خوردم و به جلو رانده می‌شدم. بستگی داشت شیفت کدام نگهبان‌ها باشد تا چقدر کتک بخورم.

بعضی از نگهبان‌ها از بدرفتاری با ماها لذت می‌بردند و یا اگر می‌توانستند ما را متقاعد کنند تا حرفی که می‌خواهند را بگوییم، از شعف پر می‌شدند. بعضی‌وقت‌ها مرا مجبور می‌کردند زیر آفتاب سوزان ساعت‌ها ایستاده باقی بمانم و بعد فقط مرا به سلول خودم باز می‌گرداندند، هرچند خودشان خوب می‌دانستند چنین وضعیتی چقدر سخت و دردناک است. این وضعیت برای من عادی شده بود.

در سلول زندان من ساعت‌ها فقط قرآن می‌خواندم و منتظر باقی می‌ماندم، منتظر که امیدی بیایید که زیاد هم دور نبود، خداوندگار متعال این رنج‌ها را از ما گرفت. از خدا ممنونم که نجاتم داد و مرا به آزادی‌ام بازگرداند.»

جرم این زندانی واضح بود. او رهبر شاخه‌ی نظامی گروه رزمندگان اسلام لیبی ( LIFG ) بود و او دشمن قسم‌خورده‌ی دیکتاتور لیبی معمر قذافی محسوب می‌شد. بِلحاجی تا سر حدِ مرگ شکنجه شده بود. او را مرتب کتک زده بودند، شکنجه کرده بودند و با خشونت تمام بازجویی کرده بودند و این روند در پنج سال زندان او امتداد داشته است، همچنین او را رسماً در یک دادگاه 15 دقیقه‌ای به مرگ محکوم کرده بودند.

تحویل برای شکنجه

هرچند آنچه در اینجا گنگ باقی مانده است، نقش MI6 و دولت تونی بلر در این میان است؛ این دولت با همکاری سازمان سیا کمک کرده بود تا آقای بِلحاجی ربوده بشود و سپس او را در مارس 2004 همراه با همسر حامله‌اش از مالزی خارج کرده بودند و سپس به‌دست شکنجه‌گران دولت قذافی تحویل داده بودند.

حالا آقای بِلحاجی از طریق شرکت حقوقی «لیگ دی اند کامپانی» وزیر امور خارجه‌ی سابق بریتانیا جک استرا را به دادگاه دعوت کرده است، همچنین رئیس MI6 سر مارک آلن، خود سازمان‌های MI6 و MI5 ، دفتر امور خارجه‌ی بریتانیا و دفتر وزارت کشور بریتانیا را نیز به‌خاطر همراهی‌شان در این سال‌های شکنجه، به دادگاه خوانده است.

ده سال است که سیاست‌مداران بلندپایه‌ی بریتانیا مانند جک استرا، گوردن براون و دیوید میلیبَند، با راحتی تمام هر گونه ارتباط و همدستیِ دولت بریتانیا با شکنجه‌های صورت گرفته در «جنگ علیه ترور» را انکار کرده‌اند اما حالا آقای بِلحاجی با پرونده‌ی خودش قویاً این ادعاها را زیر سوال برده است.

آقای بِلحاجی در یکی از دفترهای مجلل قدافی به شبکه‌ی 4 بریتانیا کپه‌ای از کپی‌های اسناد محرمانه‌ی MI6 را نشان می‌دهد که حاوی شماره‌های تماس، شماره‌های پاسپورت و کد پستی مخالفان لیبیایی دولت قذافی است که در شهر منچستر زندگی می‌کردند و این‌ها را نشانه‌ای از همکاری عمیق بین MI6 و رژیم قذافی معرفی می‌کند. مدارک دیگر شامل فهرستی از نام‌ها و آدرس پناهندگان لیبی در کشور ایران است و نشان می‌دهد که اطلاعات MI6 از طریق دولت لیبی شامل کشور ایران هم می‌شده است.

خلاصه‌ی جلسه

مهم‌تر از تمامی این‌ها، اسنادی که آقای بِلحاجی رو می‌کند حاوی خلاصه‌ای از یک جلسه است به تاریخ اکتبر 2002 میلادی و در آن شرح دو روز جلسه‌های برگزار شده در لیبی بین آژانس اطلاعات و امنیت کشور لیبی و دو عضو بلندپایه‌ی سامزان MI6 و MI5 آمده است و در این جلسه‌ها برنامه‌های مشترک طرح‌ریزی شده است تا «اطلاعات بین دو کشور جابه‌جا بشود، تروریسم‌های داخلی بین کشورها منتقل بشوند و برنامه‌های مشترک طرح‌ریزی و اجرایی بشوند». اخبار شبکه‌ی 4 بریتانیا نامی از مقامات بریتانیایی حاضر در جلسه نمی‌برد هرچند نام آن‌ها در این سندِ مکتوب آمده است.

پیش از این در سقوط طرابلس در سال 2011 اسنادی به‌دست روزنامه‌نگاران خارجی در کشور لیبی افتاده بود اما اسنادی که اخیراً آقای بِلحاجی منتشر کرده است حاوی نکات جزئی و اطلاعات کامل‌تری است و از درون ساختمان اطلاعات لیبی بیرون کشیده شده است.

یکی از کلیدی‌ترین مسائل این «قراردادهای چند جانبه»، ماجرای دزدیده شدن آقای بِلحجای است و اینکه ایشان شکنجه شده و در این میان توسط مامورهای MI6 نیز بازجویی شده است.

آقای بِلحاجی حالا دولت بریتانیا را به دادگاه خواهد کشاند، او ادعا می‌کند که سرقت او و برده شدن او به لیبی و شکنجه‌های بعدی بخشی از قراردادی است که هم‌اکنون نام «قرار پنهانی صحرا» را به خود گرفته است و در مارس 2004 بین تونی بلر و سرهنگ قذافی امضا شده است.

البته بِلحاجی دو هفته قبل از امضای این قرارداد، در 8 مارس 2004 تحویل دولت لیبی شده است.

استینافِ لاکِربی

البته نامه‌های غیررسمی اکتبر 2002 بین MI6 و سازمان امنیت و اطلاعات لیبی نیز عمیقاً شگفت‌آور هستند. درست چند ماه زودتر از این نامه‌ها، در مارس 2002 یک مامور سازمان امنیت و اطلاعات لیبی، عبدل باسِت علی المِغراهی، استیناف خود برای بمب‌گذاری لاکِربی را در دادگاه رد شده یافت. لاکِربی بدترین قتل‌عام در تاریخ جنایات انگلستان محسوب می‌شود.

دولت بریتانیا سعی دارد پرونده‌ی آقای بِلحاجی را از دادگاه خارج کند و می‌گوید جنایت‌های صورت گرفته علیه او خارج از مرزهای بریتانیا رخ داده و در نتیجه دادگاه‌های بریتانیایی صلاحت بررسی آن را ندارد. همچنین دولت بریتانیا می‌گوید چون آژانس‌های امنیتی درگیر این ماجرا شده‌اند، بیشتر اطلاعات دفاعی دولت براساس قانون منع انتشار اسرار دولتی را نمی‌توان در دادگاه ارائه داد.

خوشبختانه دادگاه حرف‌های دولت را رد کرده است.

نگاهی به نظام

قذافی یک مستبد بود و همیشه به‌طرز حیرت‌انگیزی پیش‌بینی‌ناپذیر رفتار می‌کرد. هرچند وقتی موضوع به دنبال کردن دشمنان‌اش می‌رسید، به نحوی شگفت‌انگیز براساس متدها و برنامه‌های منظم کاری، رفتار می‌کرد. درون دولت او چهارچوب اداری شبیه به دولت آلمان شرقی سابق، شکل گرفته بود.

در کنار دنباله کردن دشمنان خویش، سازمان امنیت و اطلاعات دولت قذافی نام تمام مامورهای MI6 و MI5 را ثبت کرده است و همچنین نام تمام سیاست‌مداران بریتانیایی درون این دولت ثبت شده است که با رژیم قذافی تعامل و همکاری داشته‌اند. تمام ارتباط‌ها و جلسات ثبت شده است و تمامی اسناد طبقه‌بندی شده‌ی MI6 و سازمان سیا، به عربی ترجمه شده و موجود هستند. اگر محتوای این آرشیو سازمان امنیت لیبی یک روز علناً منتشر شود،‌ عواقب آن عمیقاً ویرانگر خواهد بود.

براساس مدارکی که آقای بِلحاجی به اخبار شبکه‌ی 4 بریتانیا نشان داده است، او که خود هم‌اکنون یک عضو بلندپایه‌ی دولت لیبی است می‌تواند این اسناد را در دادگاه با جزئیات خود منتشر کند.

آقای بِلحاجی می‌گوید دادخواهی خود را تا رسیدن به عذرخواهی بریتانیا دنبال خواهد کرد. «من به عدالت دادگاه‌های بریتانیا اعتقاد دادم. وقتی تونی بلر در چادر قذافی نشسته بود ما را در زندان‌های پنهان تحت انواع شکنجه‌های جسمی و روحی قرار داده‌اند و اثر این شکنجه‌ها تا امروز بر زندگی خود ما و خانواده‌هایمان باقی مانده است. می‌خواهم دولت بریتانیا به اشتباه خودش اعتراف کند. عذرخواهی در چنین شرایطی عملی متهورانه بیشتر نیست.»

در ماه آوریل قرار است دادگاه عالی بریتانیا اولین جلسه‌ی بررسی پرونده‌ی آقای بِلحاجی را برگزار کند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت