شغل جهانی واشنگتن این است؛ «تجارت نابودی»!/ کلید خوردن پروژه تجزیه پاکستان و سوریه

کد خبر: 240684

نابودی سوریه و شبیه‌سازی وضعیت سومالی در آن، تعمدی است. این بخشی از برنامه‌ی پوششی امنیتی و نظامی امریکا است و هم‌اکنون این برنامه هدف‌های بیشتری را در خاورمیانه، آفریقا و آسیا دنبال می‌کند تا کشورهای بیشتری را داخل نمایه‌ی «دولت‌های شکست‌خورده» کند. آخر بازی دیگر «تغییر رژیم» نخواهد بود بلکه تفکیک و نابودی جغرافیایی سرزمین سوریه خواهد بود.

شغل جهانی واشنگتن این است؛ «تجارت نابودی»!/ کلید خوردن پروژه تجزیه پاکستان و سوریه
سرویس بین الملل«فردا»: «ایالات متحده‌ی امریکا، مستقیم یا غیرمستقیم از سال 1945 تاکنون به 44 کشور جهان دست به حمله‌ی نظامی زده است، به برخی از کشورها بارها یورش برده است. هدف اولیه‌ی چنین دخالت‌های نظامی، تلاش برای " تغییر رژیم حاکم " عنوان شده است. ماسک‌ها و شنل‌های " حقوق بشر " و " دموکراسی " مرتب برای توجیه این حملات استفاده شده است، حملاتی که درحقیقت بدون توجیه واقعی و حقوقی بودند.» (پرفسور اریک وادِل، ایالات متحده، جنگ نظامی جهانی (1945 - )، وب‌سایت گلوبال ریسرچ، فوریه‌ی 2007)

«برنامه‌ی پنتاگون می‌گوید چگونه در پنج سال آینده ما هفت کشور را فتح خواهیم کرد، این فرآیند با عراق شروع می‌شود، به سوریه، لیبی، سومالی، سودان و درنهایت به ایران ختم می‌شود. من پرسیدم: " این موضوع محرمانه است؟ " جواب داد: " بلی، آقا. " گفتم: " خب، پس آن را نشان من ندهید " . (ژنرال ویزلی کلارک، وب‌سایت دموکراسی الان!، 2 مارچ 2007)

* * *

امریکا مدت‌هاست در «تجارت پاکسازی کشورها از روی نقشه» فعال است. حالا، چه کسی کشورها را از روی نقشه محو می‌کند؟ امریکا یا ایران؟ شدر طول دورانی که به سخره «عصر پس از جنگ» خوانده می‌شد - دوره‌ی زمانی شامل از سال 1945 تاکنون - امریکا مستقیم یا غیرمستقیم به بیش از 40 کشور جهان یورش برده است. در زمانیکه سردم‌داران سیاست خارجی امریکا پیش‌بینی «گسترش دموکراسی» را دارند، دخالت‌های ایالات متحده - به‌وسیله‌ی ابزارهای نظامی یا عملیات‌های پوششی کودتا - در عمل نتیجه‌ای به جز ویرانی تمدن‌ها و تقسیم ملل دیگر، نداشته است.

نابودی کشورها، بخشی از برنامه‌ی امپریالیستی امریکا است، فرآیندی که با هدف تسلط بر سرتاسر جهان دنبال می‌شود. علاوه بر این، به گفته‌ی منابع منتهی به مقامات مسئول دولتی، امریکا در کشورهای خارجی در مجموع 737 پایگاه نظامی دارد. (برپایه‌ی اطلاعات منتشر شده در سال 2005 میلادی.)

موضوع «دولت‌های شکست‌خورده»

شورای اطلاعات و امنیت ملی ( NIC ) در واشنگتن، در گزارش رویدادها و گرایش‌های جهانی خود (دسامبر 2012) «پیش‌بینی» می‌کند که 15 کشور در افریقا، آسیا و خاورمیانه تا سال 2030، «دولت‌های شکست‌خورده» خواهند بود، چون «پتانسیل کافی برای درگیری و فضای بیمار درون جامعه‌ی سیاسی خود را دارند.»

فهرست این کشورها در گزارش 2012 شورای NIC شامل می‌شود بر افغانستان، پاکستان، بنگلادش، چاد، نیجر، نیجریه، مالی، کنیا، بروندی، اتیوپی، روآندا، سومالی، کونگو، مالاوی، هائیتی و یمن. (ص 39 گزارش)

در گزارش پیشین شورا در سال 2005 که در دومین دوران ریاست‌جمهوری بوش پسر منتشر شده بود، این شورا پیش‌بینی کرده بود که پاکستان تا سال 2015 «سقوط خواهد کرد و این سقوط تحت‌تاثیر جنگ داخلی خواهد بود، تسلط طالبان بر این کشور کامل خواهد شد و طالبان تلاش می‌کند بر سلاح‌های اتمی پاکستان دست پیدا کند.»

پاکستان در این گزارش با یوگوسلاوی مقایسه شده بود که به هفت دولت محلی تقسیم شد، بعد از یک دهه " جنگ داخلی " که هزینه‌هایش را ناتو پرداخت کرده بود.

شورای NIC پیش‌بینی کرده بود که پاکستان «سرنوشتی مشابه یوگوسلاوی» پیدا کرد، آن هم در کشوری که «درگیر جنگ داخلی، خون‌ریزی و شورش‌های محلی» شده است. در این گزارش قید شده دولت‌های شکست‌خورده، آشیان‌هایی امن برای «گروه‌های افراطی سیاسی و مذهبی» خواهند بود (ص 143)، هرچند این گزارش این حقیقت را تایید نمی‌کند که ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان امریکا از دهه‌ی 1970، در خفا از گروه‌ها و سازمان‌های افراطی مذهبی حمایت می‌کردند تا دولت‌های سکولار منطقه را سرنگون کنند. پاکستان و افغانستان هر دو در دهه‌ی 1970، دولت‌هایی سکولار داشتند.

سرنوشتی مشابه یوگوسلاوی یا سومالیِ «دولت‌های شکست‌خورده» در نتیجه‌ی جدایی‌های اجتماعی داخلی این کشورها نیست، بلکه این ابزار استراتژیک اِعمال شده بر این کشورها از طریق عملیات‌های پنهانی و دخالت‌های نظامی است.

بنیاد صلح مستقر در واشنگتن، هدف‌اش را ارتقاء «امنیت دست‌یافتنی از طریق تحقیق» اعلام کرده است و هر سال «نمایه‌ی کشورهای شکست‌خورده» را براساس موضوع ریسک (نقشه‌ی زیر این پاراگراف) منتشر می‌کند. سی و سه کشور (برپایه‌ی ریسک شدید یا محدود) در این نمایه شامل شده‌اند. به ‌گفته‌ی بنیاد صلح، این دولت‌ها «هدف سازمان‌های مرتبط با القاعده» قرار می‌گیرند.

هرچند در این گزارش اشاره‌ای به تاریخ گسترده‌ی ارتباط القاعده یا سازمان‌های امنیتی امریکا نمی‌شود، همچنین به نقش القاعده در تقسیم حقیقی و ناپایدار کردن دولت‌های خاورمیانه، آسیای مرکزی و بالای صحرا در افریقا نیز اشاره‌ای نمی‌شود. فعالیت‌های جهادیون القاعده در این بخش جهان ارتباطی مستقیم با برنامه‌های تبلیغاتی پوششی استعمار جهانی دارد.

«دولت‌های شکست‌خورده» و «ضعیف‌تر»: تهدیدی برای امریکا

در منطقی منحرف ، «دولت‌های ضعیفِ شکست‌خورده»، به گفته‌ی کنگره‌ی امریکا، تهدیدی جدی برای امنیت ایالات متحده‌ی امریکا هستند. در نامه‌ای از کنگره عنوان شده است، «تهدیدهای بسیاری از جانب دولت‌هایی علیه ما موجود است که می‌توان آن‌ها را ضعیف، شکننده، تغییرپذیر، شکست‌خورده، متزلزل، در حال سقوط، در بحران یا ویران شده خواند.»

بعد از آنکه جنگ سرد در اوایل دهه‌ی 1990 پایان گرفت، تحلیل‌گران به فضایی شکوفا در نظام امنیت جهان آگاه شدند، در این فضا دولت‌های ضعیف‌تر و شکننده تبدیل به ابزاری برای جنایت‌های گسترده و سازمان‌یافته شده بودند، راه برای دست‌یابی این سازمان‌ها به سلاح‌های اتمی را باز کرده بودند و نقاط شدیداً درگیر جنگ‌های داخلی و اورژانسی برای زندگی انسان، شکل گرفته بودند. نظام امنیتی امریکا رودررو با تهدید دولت‌های ضعیف و شکست‌خورده بود که از 11 سپتامبر توانسته بودند ارتباط خود با القاعده را نشان بدهند، به خاک امریکا حمله کنند و اسامه بن لادن را در پناهگاه امن افغانستان حفظ کنند.

رویدادهای 11 سپتامبر به رئیس‌جمهور بوش اجازه داد تا در سال 2002 استراتژی امنیت ملی امریکا را همراه با این عبارت عنوان کند: «دولت‌هایی ضعیف مانند افغانستان، می‌توانند خطری گسترده برای علایق امنیتی ما، دولت‌های قوی باشند.» (دولت‌های ضعیف و در حال سقوط: امنیت، تهدید و سیاست‌های امروز امریکا، گزارش CRS برای کنگره‌ی امریکا، واشنگتن، 2008 میلادی.)

البته در گزارش CRS قید نشده است که «نقاط شدیداً درگیر جنایت‌های سازمان‌یافته‌ی این سازمان‌ها و جنگ‌های داخلی» در نتیجه‌ی دخالت‌های مستقیم سازمان‌های اطلاعاتی امریکا، خلق شده‌اند.

سوریه: در مدخل «دولت‌های شکست‌خورده»

فجایع صورت گرفته علیه مردم سوریه توسط ارتش آزاد سوریه ( FSA ) که هزینه‌هایش را ناتو / امریکا پرداخت کرده شرایط کافی برای سودبردن فرقه‌های این کشور برای نابودی این سرزمین را آماده ساخته است.

افراطیون فرقه‌ای متمایل به درهم پاشیدن سوریه به عنوان یک دولت یکپارچه هستند و همچنین می‌خواهند دولت دمشق را نابود کنند.سیاست خارجی واشنگتن می‌خواهد سوریه را به چیزی تبدیل کند که شورای NIC «دولت شکست‌خورده» می‌نامد. تغییر رژیم در این نقطه به‌معنای حفظ دولتی مرکزی خواهد بود. هرچه لایه‌های پنهان بحران سوریه بازتر بشود، آخر بازی دیگر «تغییر رژیم» نخواهد بود بلکه تفکیک و نابودی جغرافیایی سرزمین سوریه خواهد بود.

استراتژی ناتو / امریکا / اسرائیل می‌خواهد کشور را به سه دولت ضعیف‌تر تقسیم کند. گزارش‌های اخیر رسانه‌ها می‌گوید اگر بشار اسد «از کناره‌گیری خودداری کند»، «راه برای تبدیل سوریه به دولتی شکست‌خورده مانند سومالی را باز می‌کند».یک «سناریوی احتمالی فروپاشی» توسط رسانه‌های اسرائیلی به این شکل گزارش شده است که دولت‌های جداگانه‌ و «مستقل» سنی، شیعه، کرد و دَروز در منطقه‌ی سوریه شکل بگیرد.

به‌گفته‌ی ژنرال ارشد اسرائیل یائیر گولان: «سوریه درگیر جنگ داخلی است، در حالیکه به‌سمت دولتی شکست‌خورده پیش می‌رود و تروریسم در خاک این دولت شکست‌خورده ریشه می‌دواند.» نیروهای دفاعی اسرائیل هم‌اکنون مشغول تحلیل این هستند که «سوریه چگونه درهم فرو خواهد پاشید». این مطلب را همین ژنرال ارتش اسرائیل باز می‌گوید.

در ماه نوامبر، نماینده‌ی حافظ صلح سازمان ملل، اخذر ابراهیمی تلویحاً گفت سوریه تبدیل به «یک سومالی جدید...» می‌شود و نسبت به «سنارویوئی هشدار می‌دهم که در آن اربابان جنگ و مقامات ارتش در دولتی ساقط شده، حکومت‌های محلی خود را برپا کرده‌اند.» (روئیترز، 22 نوامبر 2012)

وی در ادامه می‌گوید: «من بیشتر از وضعیتی بدتر از الان وحشت دارم... سقوط دولت و اینکه سوریه تبدیل به یک سومالی جدید بشود... من باور دارم که این موضوع را هم‌اکنون نمی‌توان بحث کرد، خط سومالی‌سازی وجود دارد و احتمال ضعیفی هم نیست: سقوط دارد و سپس ظهور گروه‌های حاکم شکل گرفته از اربابان جنگ، گروه‌های رزمنده و ارتشی.» (همان منبع)

البته نماینده‌ی سازمان ملل نمی‌گوید که نابودی سوریه و شبیه‌سازی وضعیت سومالی در آن، تعمدی است. این بخشی از برنامه‌ی پوششی امنیتی و نظامی امریکا است و هم‌اکنون این برنامه هدف‌های بیشتری را در خاورمیانه، آفریقا و آسیا دنبال می‌کند تا کشورهای بیشتری را داخل نمایه‌ی «دولت‌های شکست‌خورده» کند.

سوال اساسی هم‌اکنون این خواهد بود: چه‌کسی دولت‌های شکست‌خورده را ساقط می‌کند؟ چه‌کسی آن‌ها را «کنار می‌زند»؟

برنامه‌ی نابودی سوریه بخشی از سیاست یورشی است که شامل بر لبنان و پاکستان نیز خواهد شد. به‌گفته «پیش‌بینی»های شورای امنیت ملی، تفکیک پاکستان در سه سال آینده نهایی خواهد شد.

منبع: گلوبال ریسرچ

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت