بایدها و نبایدهای سفر احمدی نژاد به باکو

کد خبر: 225999

کمتر از یک ماه پس از اجتناب نمایشی الهام علی‌اف رئیس جمهور آذربایجان از شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران، قبل از تمامی دعوت شدگان به اجلاس سازمان اکو در باکو دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران، سفر خود به باکو برای شرکت در اجلاس اکو را اعلام کرده است.

مهر: ظاهرا یکی از اهداف جنبی و البته مهم ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران و دستگاه سیاست خارجی کشور از تدارک سفر دکتر احمدی نژاد به باکو تلاش مضاعف برای اعتماد سازی در باکو در خصوص جمهوری اسلامی ایران است! اعتماد سازی نیز موضوعی نیست که صرفا با یک سفر سیاسی و رسمی و شرکت در یک اجلاس یا چند نشست به حقیقت بپیوندد. اعتمادسازی در مناسبات با کشورهای مختلف صرف نظر از بزرگ یا کوچک، قوی یا ضعیف بودن آنها، از اصول اساسی مناسبات خارجی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران است و جمهوری آذربایجان نیز در این خصوص به علت همسایگی و پیوند تاریخی و فرهنگی که با ایران دارد، از جایگاه خاصی برخوردار است. اما ، آیا در اعتمادسازی و رابطه با دولت باکو، دستگاه سیاست خارجی کشور، توانسته است اصول عزت، حکمت و مصلحت را که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای مناسبات خارجی کشور تبیین فرموده اند، به خوبی رعایت کند. بارها در فرمایشات و توصیه های حکیمانه حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای بر ضرورت حفظ عزت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تاکید و تصریح شده است. علی القاعده تمامی اجزای نظام جمهوری اسلامی باید مطیع این اصل تعیین شده اسلامی باشند. حفظ عزت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی در مقابل قدرتهای سلطه گر نظیر آمریکا و انگلیس و نز جریان خطرناک صهیونیسم بین الملل و رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی کاملا روشن است و دوست و دشمن مجبور به اعتراف به این اقتدار و عزت نظام اسلامی شده اند. اما، گاه دیده می شود در همین وضعیت رفتارها و سیاستهایی از ناحیه برخی وزارتخانه ها و سیاستمداران در قبال نوکران منطقه ای استکبار و صهیونیسم در پیش گرفته می شود که اساسا هیچ سنخیتی با اصل عزت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد و هیچ گونه توجیهی از قبیل اصل مصلحت نیز نمی تواند آن را تبیین نماید. از آن جمله می توان به رفتارها و سیاستهای دستگاه سیاست خارجی کشورمان در قبال جمهوری آذربایجان اشاره کرد. در این شکی نیست که مبنای روابط جمهوری اسلامی ایران به کشور برادر و دوست جمهوری آذربایجان ، حسن همجواری و برادری و همکاری و ارتباط تنگاتنگ فرهنگی ، دینی، سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی است. اما، آیا می توان منافع ملی و اسلامی نظام اسلامی و ملت مسلمان را فدای ارتباط سیاسی با دولت جمهوری آذربایجان کرد. دولتی که اگر در مورد نوکری آن برای رژیم صهیونیستی اتفاق نظر وجود نداشته باشد و دیپلماتها و بوروکراتهای وزارت امورخارجه کشورمان رابطه نوکر و اربابی میان باکو و تل آویو را قبول نداشته باشند، دستکم معترفند که در سالهای اخیر یکی از تنگاتنگ ترین رابطه های رژیم صهیونیستی با باکو برقرار بوده است. هیچ کس نیز نمی تواند این حقیقت را منکر شود که رژیم صهیونیستی از رابطه اش با باکو علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده می کند که تردد عوامل شبکه های تروریستی رژیم صهیونیستی برای به شهادت رساندن دانشمندان هسته ای ایران تنها یکی از نمونه های فاش و اثبات شده این روابط بوده است. اما، نگاهی فقط به چند نمونه از عملکردهای مهمی که دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال باکو طی سالهای اخیر داشته استت، نشان می دهد که در قبال این همکار نزدیک رژیم صهیونیستی نه تنها سیاست تساهل و تسامح در پیش گرفته شده است، بلکه اگر خوش بینانه نگاه کنیم با مماشات با باکو رفتار شده و اگر واقع بینانه نگاه کنیم موضع ضعف و عجز در قبال باکو در پیش گرفته شده است. هیچ اداره و نمایندگی ایرانی در باکو باقی نمانده است که باکو فعالیت آن را به حداقل ممکن نرسانده باشد. طی ماههای اخیر تجاسر باکو به حدی رسید که با تدارک و برنامه ریزی شخص علی حسن اف مدیر شعبه اجتماعی - سیاسی ریاست جمهوری آذربایجان تجمع گروهی هتاک و پرده در باکو در مقابل سفارت ایران انجام شد که در آن به مقدسات و رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران اهانت شد و سفارت کشورمان در باکو و دستگاه سیاست خارجی نیز سعی کردند با سکوت از کنار این هتاکی باکو بگذرند و تنها پس از اطلاع رسانی رسانه ها و بعداز گذشت چند روز از پرده دری باکو سفیر جمهوری آذربایجان در تهران برای رعایت آداب دیپلماتیک به وزارت امورخارجه ایران احضار شد و باکو یک بار دیگر به عینه شاهد کوتاه آمدن دستگاه سیاست خارجی ایران دستکم در حوزه مرتبط با جمهوری آذربایجان شد. به گونه ای که در این برهه باکو بیش از پیش دیپلماتهای ایرانی را به بازی گرفت. مقامات باکو در مقابل دعوت طرف ایرانی برای حضور الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان در نشست خبری سران جنبش عدم تعهد در تهران گاه از بررسی پذیرش این دعوت خبر دادند و گاه ابراز کردند که الهام علی اف به خاطر انتقاداتی که علمای ایرانی و سایرین از تدارک برگزاری رژه همجنس بازان در باکو کرده اند، از تهران دلگیر است. نهایتا هم الهام علی اف که مدتها دیپلماتهای دستگاه سیاست خارجی کشورمان را در خصوص حضور در اجلاس تهران معطل نگه داشته بود، در تبعیت از توصیه مقامات واشنگتن و تل آویو از شرکت در نشست سران عدم تعهد در تهران خودداری کرد و رسانه های باکو نیز به طور گسترده در این خصوص تحلل و مصاحبه پخش کردند و عدم شرکت الهام علی اف در اجلاس تهران را به رخ کشیدند. باکو پاسخ این تجاسر آشکار خود را با تساهل غیر قابل توجیه دستگاه سیاست خارجی کشورمان و شخص رئیس جمهوری دریافت می کند و طبیعی است که زیاده خواهی باکو در چنین وضعیتی دو چندان می شود. اظهارات و عملکرد دیپلماتهای کشورمان نیز در خصوص جمهوری آذربایجان به گونه ای است که گویی که در ایجاد بی اعتمادی میان تهران و باکو این فقط طرف ایرانی بوده است که به این بی اعتمادی دامن زده است و حتی تبلیغات ضد ایرانی در کتب درسی جمهوری آذربایجان، فعالیت گروهکی تجزیه طلب و معاند ضد ایرانی در باکو، کاربرد نامها و اصطلاحهای جعلی در خصوص مناطق آذری نشین ایران توسط دولت و مقامات جمهوری آذربایجان، استفاده سازمان تروریستی موساد رژیم صهیونیستی از اراضی جمهوری آذربایجان برای انتقال تروریست هایش به داخل ایران و سایر توطئه های باکو علیه ایران هیچ نقشی در این بی اعتمادی نداشته است. عطش مسئولان ایرانی برای رفع "بی اعتمادی باکو به ایران" در حدی بوده است که در مدت کمتر از یک ماه از عدم حضور نمایشی الهام علی اف در نشست سران جنبش عدم تعهد در تهران، اعلام سفر دکتر احمدی نژاد به باکو حتی تعجب مقامات و رسانه های جمهوری آذربایجان را نیز در پی داشته است و رسانه های باکو در تحلیل های خود نوشته اند که مقامات باکو باید از فرصت این سفر برای طرح مطالبات خود از تهران استفاده کنند! مطالباتی که تمامی ندارد و انعکاس دهنده منویات آمریکا و رژیم صهیونیستی است. اکنون که با تلاشهای وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران برای "رفع بی اعتمادی و جلب اعتماد" باکو به تهران قرار است دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران به باکو سفر کند، پسندیده است که ایشان در مذاکرات با الهام علی اف رئیس جمهوری آذربایجان، به طرف آذری تفهیم کند منطق حکم می کند که اعتمادسازی دوجانبه باشد. زیرا لفظ اعتماد نیز به خودی خود واجد این مفهوم است که دو طرف به همدیگر اطمینان داشته باشند و اگر یک طرف دائم به فکر اعتمادسازی باشد و دیگری هیچ اهمیتی برای اعتمادسازی قائل نباشد، اعتمادی برقرار نخواهد شد. دولت ایران از زمان حاکمیت حیدرعلی اف در جمهوری آذربایجان تلاشهای بی وقفه اش را برای اعتمادسازی در طرف آذری شروع کرده است. به خواسته حیدرعلی اف، معدود چهره های مخالفان سیاسی دولت جمهوری آذربایجان از جمله ماهر جوادوف را محترمانه از ایران اخراج کرد. اما، پاسخی که تهران از طرف باکو دریافت کرد، تداوم و گسترش فعالیتهای گروهکهای معاند و تبلیغات ضد ایرانی در باکو ، افزایش کتب درسی و منابع و مراجع رسمی دولتی جمهوری آذربایجان که ادعاهای ارضی علیه ایران مطرح می کنند از جمله چاپ اطلس ها و نقشه های جعلی، نزدیکی هر چه بیشتر با رژیم صهیونیستی و ارتقای این مناسبات به سطح روابط نظامی و اعقاد قرارداد تسلیحاتی با این رژیم برای خرید سلاحهایی که صرفا علیه ایران می توانند کاربرد داشته باشند و دهها اقدام دیگر از این نوع بوده است. در چنین شرایطی سیاست اعتمادسازی یک سویه در مقابل باکو، مقامات و رسانه های این کشور را دچار این توهم نموده است که تهران به علت تحت فشار بودن به خاطر تحریمهای آمریکا و غرب ناگزیر است که به هر امتیاز دلخواه باکو تن در دهد!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت