سرویس بین الملل«فردا»: «عبدالباري عطوان» از نویسندگان و روزنامه نگاران شهیر جهان عرب است
که شهره به اتخاذ مواضعی ضد اسرائیلی و ضد غربی است. او در مطلبی خواندنی در روزنامه اش «القدس العربی» به تحلیل آینده مصر جدید و رفتار سیاسی مرسی پرداخته است و روند را به سمت همگرایی مصر با محور مقاومت و نزدیکی با ایران ارزیابی می کند.
**********************
در حالی که عربها سرگرم تحولات اوضاع میدانی در سوریه هستند، اسرائیلیان و سرپرستان امریکایی آنها به دیدار تاریخی که رئیس جمهور مصر، محمد مرسی، از تهران داشت سرگرم شدهاند. رئیس جمهور مصر نخست در یک دیدار رسمی به چین خواهد رفت و سپس، در راه بازگشت به کشورش، در پایتخت ایران توقفی داشت. او بیگمان با این اقدام میخواست پیامی آشکار و تند به امريكا و اسرائیل بدهد، بدین مضمون که مصر روند بیرون رفتن از زیر سلطه امریکا-اسرائیل را آغاز کرده است و دیگر با برخی کشورهای خلیج فارس همچنین و به طور خاص، عربستان سعودی، که با هر گونه نزدیک شدن مصر به ایران مخالفت میکرد، تعارف ندارد. سوال این اس که چرا مصر از ایران دور باشد؟ مصری که در فرمان جماعت اخوان المسملین است که با [هیأت حاکمه] ایرانیان، هنگامی که در صفوف مخالفان بودند، و همچنین با همپیمان آنها، حزب الله در جنوب لبنان، روابط خوبی داشت؟ مغازله سیاسی میان دو کشور هنگام روبوسی گرم رئیس جمهور مرسی و همتای ایرانیاش، در خلال دیدارشان در حاشیه نشست فوق العاده سران کشورهای اسلامی در مکه به روشنترین شکلی آشکار شد. ناظران از روبوسی گرم دو مرد بدین نتیجه رسیدند که
ازسرگیری روابط میان دو کشور دیگر تنها در گرو زمان است و نه بیش. آن چه این برداشت را استوارتر میکرد این بود که رئیس جمهور مرسی پیشنهاد داد گروه ارتباطی منطقهای برای تعامل با بحران سوریه، دربرگیرنده ایران و ترکیه و عربستان سعودی، افزون بر مصر، تشکیل شود؛ پیشنهادی که بسیاری را در عربستان سعودی و بسیاری از حکومتهای غربی را، که هر گونه مشارکتی ایرانی در [حل] این بحران را وتو کرده بودند، غافلگیر کرد.
بعید نمیدانیم که رئیس جمهور مرسی ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور و بازگشایی سفارت مصر در تهران، پس از سی و دو سال تعطیلی را هم از تهران اعلام کند و این به دو دلیل حرکتی منطقی است: نخست این که بزرگترین سفارتهای موجود در تهران خود سفارتهای [کشورهای عرب کرانه] خلیج فارس هستند. یک هفته پیش نیز پادشاهی بحرین سفیر خود را که در اعتراض به به اصطلاح خود دخالت ایران در امور داخلیاش از تهران فراخوانده بود، به تهران باز گرداند. دوم این که منطقی نیست که مصر با اسرائیل رابطه دیپلماتیک داشته باشد، و در تل آویو سفارت داشته باشد، در حالی که سفارت آن در تهران تعطیل باشد. رئیس جمهور حسنی مبارک تنها در اجرای فرمانهای اسرائیل و امریکا و همچنین برای مراعات کشورهای خلیج فارس با ازسرگیری روابط [مصر و ایران] مخالفت میکرد، بهانه وی در این کار این بود که مقامات ایران نام خالد الاسلامبولی را، که عملیات ترور رئیس جمهور محمد انور السادات را فرماندهی کرده بود، بر یکی از مهمترین خیابانهای تهران نهاده بودند؛ ولی اکنون مبارک و نظام و شورای نظامیاش برای همیشه رفتهاند، و همراه با او همه دلایل یا بهانههای قطع روابط
با ایران. اخوان المسلمین دیگر بر نام خالد الاسلامبولی و خیابانش اعتراضی ندارند، که شاید خود از بزرگ کردن نام وی، حتی نهادن آن بر مهمترین خیابان تهران، برای بزرگداشت وی، استقبال کنند. ایران در اعتراض به توافقنامه کمپ دیوید و پیمان صلح با اسرائیل بود که روابط خود را با مصر قطع کرد، و جنبش اخوانالمسلمین نیز درست به علت مخالفت با همین توافقنامه بود که در طول سالهای گذشته دچار بازداشت و شکنجه شد؛ و همه نشانهها گویای آن هستند که این جنبش نه تنها خواستار بازنگری در این معاهده است، که در عمل در راه تعدیل و الغای برخی نمودهای امنیتی آن تلاش میکند. مصر نوین جنایت کشته شدن شانزده سرباز مصری در نزدیکی گذرگاه رفح در سینا را بهانه کرد تا، بی آن که با اسرائیل رایزنی کند، هزاران سرباز و نیروی زرهی را به سینا گسیل کند تا آن را به گستره حاکمیت مصر باز گرداند و حالت آشوب را در آن به پایان برساند، همچنان که با همه درخواستهای اسرائیل در باره واپس نشاندن این نیروها، پس از به انجام رسیدن مأموریتشان، مخالفت کرد (مصر طبق معاهده کمپ دیوید باید نیروی بسیار محدودی در سینا داشته باشد). و اگر این خبر درست باشد که مصر، بدون
موافقت اسرائیل سکوهای موشک ضد هوایی و ضد زره را در سینا برپاکرده است، این خبر بهآان معنی است که روند الغاء این توافقنامهها، یا، درست تر، تهی کردن آنها از مضمونهای امنیتی و نظامیشان، به آرامی و با اطمینان کامل آغاز شده و در کار است؛ زیرا گروههای جهادگر تندرو در سینا نه هواپیما دارند و نه تانک، تا مقامات مصری سکوهای موشکی علیه آنها در سینا برپا کنند. این موشکها بیگمان به سوی اسرائیل روی دارند، تا بتوان در صورت هر گونه تعدی اسرائیل علیه حاکمیت مصر در سینا، آنها را به کار گرفت. پیش از این گفتیم و باز تکرار میکنیم و در آینده، باز و با خط درشت خواهیم گفت: مصر در حال تغییر است، و آنهم در جهتی درست. در جهت بازیافت حاکمیت و احترام و قدرت تصمیم گیری مستقل، و تن زدن از فرمانهای امریکا و اسرائیل. تصادفی نیست که نخستین دو دیدار رئیس جمهور مصر به خارج از منطقه عربی، یکی از چین و دیگری از ایران باشد. مبالغهای نکردهایم اگر بگوییم که از هنگامی که رئیس جمهور مرسی برجستهترین همپیمانان اسرائیل در دو نهاد امنیتی و نظامی را از میان برداشت، و به توهم و مفهوم دولت دارای دو سر، که امریکاییها و اسرائیلیها و برخی
عربهای مخالفت انقلاب مصر بدان دلگرم بودند، پایان داد، اسرائیل در حال افسردگی دائم به سر میبرد؛ و باز مبالغه نکردهایم اگر بگوییم که اسرائیل پس از گشوده شدن مصر (مصر مردمی و مصر رسمی) به سوی کشورهایی که پیوند با آنها در روزگار رئیس جمهور مخلوع جزو محرمات بود، از ترس بر خود میلرزد. مصر از قفس خواری و بردگی غرب بیرون رفت و روند بازیافت بزرگی و عزت و آزادی خود را نیرومندانه آغاز کرده است. منتظر بیانیهای از تهران، در تأیید سخنان ما باشید... و بگذار امریکاییها و اسرائیلیها برگزاری مجالس سوگواری خود را آغاز کنند. ولی ما تسلیت گویان نخواهیم بود.
دیدگاه تان را بنویسید