اخضر الابراهيمي؛ ديپلماتي که نابود مي‌کند

کد خبر: 218129

او مي خواست دامادش را به پادشاهي منطقه اي در عراق برساند و خودش پدر ملکه شود!!

ایران آباد: يک ماه پس از ناکامي و استعفاي کوفي عنان فرستاده سازمان ملل متحد در سوريه و استعفاي وي از اين عنوان، کشورهاي غربي در راستاي به دست آوردن زمام امور و رسيدن به اهداف خود در سوريه، اين‌بار سراغ ديپلماتي عرب رفته‌اند که سابقه درخشاني در پيش‌برد طرح‌هاي غربي در منقطقه داشته است. در حقيقت فرستاده جديد که الجزايري‌الاصل است، بيش از آنکه نگراني مردم و دولت سوريه و يا مخالفان مسلح را داشته باشد، ماموريت دارد تا مانند سه ماموريت پيشين خود، اهداف و منويات غرب را در سوريه اجرايي کند. ماموريتي که بدون شک از عهده ديپلمات کهنه‌کاري مانند الابراهيمي به سادگي بر مي‌آيد، به جز آنکه بخت يارش نباشد. پايگاه‌هاي مختلف خبري در طول يک هفته اخير به ابعاد گوناگون شخصيتي اخضر الابراهيمي و ماموريت‌هاي وي را منتشر کرده و به واکاوي آن پرداخته‌اند و بسياري به اين نتيجه رسيده‌اند که او، کسي نيست که بتواند بحران سوريه را پايان دهد، بلکه او سوريه را به سمتي خواهد برد که نه تنها براي سال‌ها، بلکه براي دهه‌ها نتواند به بازيابي قدرت منطقه‌اي خود بپردازد و اين همان چيزي است که غرب مي‌خواهد و در ماموريت‌هاي پيشين نيز به اين مهم دست يافته است. براي اين كه بدانيم انتخاب اخضر ابراهيمي با چه هدفي صورت گرفته و چه برنامه‌اي پشت اين انتخاب است، كافي است به "‌استعدادها و تخصص" هاي وي نگاهي داشته باشيم. " اخضر ابراهيمي" فرزند پدري است كه دست نشانده نيروهاي اشغالگر فرانسوي است که با فرانسوي‌ها همکاري بسياري داشت، او که از روستايي در جنوب الجزاير برخواسته است، همه پيشرفت‌هاي خود را مديون همکاري نزديک فرانسوي‌ها است. هر چند او سعي مي كند كه خود را يكي از قهرمانان انقلاب استقلال الجزاير جا بزند و براي اين كار از شباهت نام خود بهره مي‌كشد. اما واقعيت اين است كه او سعي مي‌كند خود را كشتي نجات "دخالت انسان دوستانه" جلوه دهد كه اين اصطلاح، دقيق‌ترين اصطلاح سياسي است كه استعمار نوين را معرفي مي‌كند. با اين حال نام او همواره بيش از هر چيز ديگري به گزارش كميته‌اي مربوط خواهد ماند كه وي رياست آن را به عهده داشت و به عمليات حفظ صلح مي‌پرداخت. وي هيچ گاه از خود نپرسيد چرا سازمان ملل به جاي اين كه براي اجراي توافقنامه‌هاي صلح كه طرف‌هاي درگير آن ها را امضا مي‌كنند، در عوض اقدام به ايجاد نيروهاي جدا كننده مي‌كند كه اين نيروها راه‌حلي‌هايي سياسي مغاير با نظرات طرف‌هاي درگير را بر آنها تحميل مي‌كنند. او به جاي اين كه اين سئوال را براي خود مطرح كند، از انديشه انتصاب دولتي جهاني تحت عنوان نظريه "دخالت" به همراه سازمان‌هاي اطلاعاتي فراملي حمايت كرد که نمونه آن را در بسياري از مناطق اين مشاهده کرده‌ايم. اين گونه بود كه واحد "پشتيباني از تصميمات" پايه‌ريزي شد آنگاه حتي بدون ابلاغ به شوراي امنيت، بان كي مون دبير كل سازمان ملل در 23 سپتامبر 2008 با همتاي خود در پيمان ناتو پروتكلي امضا كرد كه اين واحد تازه تاسيس را به پيمان آتلانتيك مرتبط مي ساخت و اين يكي از استعدادهاي ذاتي اوست. تجربه‌هايي به قيمت نابودي اما الابراهيمي در همين راستا تجربه‌هاي شگرفي هم دارد که هر يک از آنها سندي است تمام عيار بر وابستگي وي به جريان‌هاي قدرت جهاني، او مامور است تا مسايل را به گونه‌اي کنار هم بچيند که دوستانش بيشترين بهره را ببرند. درباره تجربه او بايد گفت: او در لبنان با تهيه توافقنامه طائف، نظامي طائفي لبنان را براي اين کشور اختراع كرد که تا همين زمان هم لبناني‌ها بيشترين رنج و زحمت را از آن برده و نمي‌توانند خود را از آن خلاص کنند. اما تجربه دوم و مهم او هنگام حضورش در افغانستان پس از حمله آمريکا و متحدانش به اين کشور صورت گرفت، او در حقيقت، بنيانگذار نظام مواد مخدر افغانستان (توافقنامه بن) است. او همچنين تلاش كرد در ماجراي بازسازي ساختار اقليمي عراق يا همان تلاش براي تقسيم آن سهيم باشد. بر پايه اين طرح، قرار بود عراق به كشورهايي كوچك و دچار اختلاف تقسيم مي‌شد كه يكي از اين كشورها سني بود و قرار بود در آن، بار ديگر نظام پادشاهي الهاشمي حاكم شود. او از آنجايي که با خانواده پادشاهي حاکم بر اردن نسبت خانوادگي دارد - دخترش زن برادر عبدالله شاه اردن است -، به شدت هواي آنها را دارد مبادا خانواده دخترش از اريکه قدرت به زير افتد و آنها مجبور شوند که راه کشورهاي ديگر را در پيش بگيرند. در همين راستا او سپس بهره‌كشي از امر مستحب را نيز در دستور كار خود قرار داد و دخترش ريم را كه در آن هنگام خبرنگار سي.ان.ان بود، به عقد شاهزاده علي- برادر عبدالله - در آورد تا اگر دامادش به پادشاهي عراق رسيد، او به صورت تضميني پدر ملكه باشد. اما جنون قدرت طلبي او با مقاومت شديد در عراق مواجه شد و آمريكا ناچار شد از طرح برقراري نظام پادشاهي در عراق منصرف شود. ماجراي بنام کودتا عليه دمکراسي در اين ميان، بخشي از رزومه اخضر ابراهيمي "دمکرات" عمدا به بوته فراموشي سپرده شده است تا كسي به ياد نياورد كه وي يكي از 10 عضو شوراي عالي امنيت الجزاير بود كه طرح كودتاي 1992 را ارائه كردند. اين كودتا نتايج انتخابات مجلس را که در آن جبهه نجات ملي به پيروزي رسيده بود، لغو كرد و بن جديد رئيس جمهور وقت الجزاير را وادار به استعفا كرد. اين شورا سپس يكي از ژنرال‌هاي دولت كودتا را بر سر كار آورد و همين مساله به بروز جنگي ويرانگر منجر شد و در حال حاضر آمريكا سعي دارد از اين الگو در سوريه استفاده كند. عباس مدني كه در حال حاضر در قطر پناهنده است، در آن زمان رهبران اسلام‌گرايان بود و برهان غليون را به عنوان مشاور خود تعيين كرد كه او بعد از آن به رياست شوراي ملي سوري رسيد!! در اين ميان گروه اسلام گراي مسلح كه در سال 2007 به نام سازمان القاعده در مغرب اسلامي شناخته شد به همراه گروه‌هاي اسلام گراي جنگجو در ليبي براي روز مبادا آموزش ديد، مساله قابل توجه در اين جا آن است كه اكثر جنگجويان آموزش ديده در آن گروه‌ها اكنون به صفوف ارتش آزاد سوريه پيوسته‌اند. از همين رو، "لوران فابيوس" وزير امور خارجه فرانسه با سفر به كشورهاي همسايه سوريه پايگاه‌هاي پشتيباني فرانسوي را كه در اين كشورها ايجاد شده بود، مورد تفقد و بازبيني قرار داد و هنگامي كه از اردن مي‌گذشت تصريح كرد: مي‌دانم آن چه خواهم گفت بر بسياري گران خواهد آمد. آقاي بشار اسد لياقت ماندن بر روي زمين را ندارد. به اين ترتيب به جاي اين كه بگويد اسد بايد برود از لفظ بشار اسد بايد بميرد استفاده كرد. با اين حال همه اينها در حد پيام غرب به پكن و مسكو است مبني بر اين كه در برابر وتوي اين دو كشور تسليم نخواهند شد و تا آخر و با هر وسيله ممكن پيش خواهند رفت و الاخضر الابراهيمي با تجربه ويرانگر خود مامور آنهاست تا نه تنها مسکو و پکن را به زانو در آورد، بلکه سوريه به نابودي کشيده و در سرزمين شام جايي براي براي پادشاهي دامادش پيدا کند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت