هنوز در سایه‌ هیروشیما زندگی می‌کنیم/ اقدامات سایبری و اقتصادی علیه ایران «تروریستی» است

کد خبر: 215214

یک راه معقول برای پرهیز از ریختن خون، دنباله‌روی این هدف ساده است: خاورمیانه را منطقه‌ی عاری از سلاح‌های کشتار جمعی اعلام کنید و تمامی موشک‌ها در هر جایی را پاکسازی کرده و هرگونه سلاح شیمیایی یا اتمی را در منطقه نابود کنید. این قطع‌نامه‌ی 687 شورای امنیت در سال 1991 میلادی است که امریکا و بریتانیا برای توجیه جنگ علیه عراق خواستار تصویب‌اش شده بودند.

هنوز در سایه‌ هیروشیما زندگی می‌کنیم/ اقدامات سایبری و اقتصادی علیه ایران «تروریستی» است
سرویس بین الملل «فردا»: چامسکی متفکری است که شهره به مخالفت با غرب است.او با شدت و حدت در تازه ترین مقاله اش به سیاست های غرب می تازد و برای نفی سیاست های تروریستی آمریکا مصداق های مهمی را ذکر می کند.
************************************
ششم آگوست، سالگرد انفجار اتمی هیروشیما، می‌بایست یادآور خاطره‌ای تلخ باشد، نه تنها یادآور اتفاقات هولناک سال 1945 بلکه همچنین باید در ورای خود، مسائلی را آشکار بسازد: آشکار بسازد که انسان‌ها، در جست‌وجوی متعهد خویش به‌سمت گسترش راه‌هایی برای تخریب، عاقبت توانسته‌اند راه‌حلی نهایی بیابند.

امسال، مراسم‌هایی یادبود ششم آگوست، اهمیت ویژه‌ای دارند. آن‌ها در پنجاهمین سالگرد «خطرناک‌ترین لحظه در تاریخ بشریت» اتفاق می‌افتد، البته این کلام تاریخ‌دان و مشاور جان اِف کندی، آقای آرتور ام شلِسینگر جونیور است که در آن زمان، اشاره به بحران موشک‌های کوبا داشت، نه به انفجار اتمی هیروشیما.

گراهام آلیسون در شماره‌ی اخیر مجله‌ی «فارین اِفیرز» نوشته است که کِندی «دستور داد تا درجه‌ی خطر نه تنها تا حد یک جنگ معمول، بلکه تا یک جنگ اتمی، بالا برود.» آلیسون باور دارد که در آن زمان 50 درصد احتمال وقوع جنگ هسته‌ای بود.

کِندی دستور هشدار هسته‌ای سطح بالا را صادر کرد که براساس آن «هواپیماهای ناتو می‌توانستند با خلبان‌های ترک ... (و دیگر نژادهای خلبان) ... به پرواز در می‌آمدند، سمت مسکو رفته و بمب می‌انداختند.»

هیچ‌کسی بیشتر از یافتن موشک‌ها در کوبا شوکه نشد، بیشتر از مردانی که مسوول حمل موشک‌های امریکایی بودند که مخفیافنه به اکیناوا 6 انتقال یافته بودند، آن هم فقط چند ماه قبل، آن‌ها هم قطعاً به خاک چین نشانه رفته بودند، تا در صورت بروز مشکلاتی در این منطقه، مورد استفاده قرار بگیرند.

به گفته‌ی ژنرال دیوید بورچینا، افسر رده بالای اتاق برنامه‌ریزی پنتاگون، کِندی در آن زمان رئیس‌جمور شوروی سوسیالیستی، نیکولای خروشچوف را «تا سر حد جنگ اتمی پیش برد، رئیس‌جمهور شوروی نگاهی به صحنه انداخت و دید جرات انجام چنین جنگی را ندارد.» انسان می‌تواند تا ابد مدیون چنین عقل سلیمی در رئیس‌جمهور شوروی باشد.

خروشچوف فرمول پیشنهادی کِندی را پذیریفت، بحران را کوتاه‌مدت، پیش از شروع جنگی جدید، پایان داد. یکی از بندهای قرارداد می‌گفت «شش ماه بعد از پایان مشکلات کوبا، موشک‌های پنهانی قرار گرفته در خاک ترکیه جابه‌جا خواهند شد.» این موشک‌ها جابه‌جا شدند و به‌جایشان موشک‌های کشنده‌تر، ویران‌گرتر و هولناک‌تری در زیردریایی‌های پولاریس قرار گرفت.

خلاصه‌ی ماجرا این است، در اوج شروع جنگی با ویرانگری بی‌حد و مرز، این مسئله حیاتی به‌نظر سیاست‌مداران وقت می‌رسید که امریکا حق دارد موشک‌های ویرانگر خود را در هر جای دنیا که خواست، قرار بدهد، بعضی از آن‌ها سمت چین نشانه رفته باشند یا در مرز شوروی مستقر شده باشند، در حالی‌که شوروی خارج از مرزهای خود، اجازه‌ی نصب موشکی نداشته باشد. توجیه‌هایی برای این امر عنوان شده است اما من فکر می‌کنم این مسئله همچنان نیازمند بررسی و تعمق بیشتر است.

در یک سطح، کوبا اجازه نیافت برای دفاع از خاک خود در برابر حمله‌ی گسترده‌ی موشکی از داخل خاک امریکا، موشکی مستقر کند. برنامه‌های تروریستی دولت کِندی معروف به «عملیات مونگووس» خواستار «شورش‌های آشکار و سرنگونی رژیم کمونیستی» در اکتبر 1962 شده بود، ماهی که بحران موشک‌ها شروع شده بود و عنوان می‌کرد که این «پیروی نهایی است و اگر لازم شد، ارتش امریکا هم در آن دخالت خواهد کرد.»

عملیات‌های تروریستی علیه دولت کوبا که توسط مفسرین تنها به‌عنوان شیطنت‌های کوچک سیا، کنار گذاشته می‌شوند. بدون هیچ شگفتی، قربانی‌ها مسئله را کاملاً متفاوت از این می‌بینند. حداقل حرف آنان را می‌توانیم در اثر کیت بولِندر ببینیم، «صدایی از آن سوی دیگر: تاریخ شفاهی حملات تروریستی علیه کوبا».

بعد از پایان ماجرای کوبا ، به‌فاصله‌ای کوتاه، بحرانی دیگر شروع شد. در سال 1973، در آخرین روزهای جنگ اعراب و اسراییل، هنری کسینجر، خواستار سطح بالای هشدار جنگ هسته‌ای شد. هند و پاکستان به شروع یک جنگ اتمی نزدیک شده بودند. نمونه‌های بسیاری وجود دارد، که انسان دست به دخالت زده و هشدارهای خودکار اشتباه را رد کرده و مانع از شروع جنگی ویرانگر شده است. کاش چنین اتفاقی در ششم آگوست هم افتاده بود.

آلیسون همراه با بسیاری دیگر برنامه‌ی اتمی ایران را بسیار خطرناک و نزدیک به چنین بحران‌هایی در نظر می‌گیرد، «حتی چالشی پیچیده‌تر برای سیاستگذاران امریکایی در برابر بحران کوبا» چون اینجا خطر بمباران اسراییل وجود دارد.

جنگ علیه ایران از هم‌اکنون برنامه‌ریزی شده است، شامل بر ترور دانشمندان هسته‌ای و فشارهای اقتصادی که همه‌چیز را به‌سطح «یک جنگ رسماً اعلام نشده» رسانده است، البته این قضاوت تحلیل‌گر مسائل ایران،‌ گری سیک است.

با غرور بسیار اخبار جنگ سایبری علیه ایران اعلام می‌شود. پنتاگون جنگ سایبری را «یک عمل جنگی» در نظر می‌گیرد و آن را با عنوان «در کنار حملات مرسوم نظامی» به هدف پرتاب می‌کند. این را روزنامه‌ی وال استریت ژورنال می‌گوید. البته با استثنایی همیشگی: وقتی هدف رژیم مخالف امریکا باشد، دیگر عملی نظامی محسوب نمی‌شود.

ژنرال گیورا ایلاند، از برنامه‌ریزان نظامی اسراییل، اخیراً تهدید ایران را «خطرناک‌ترینِ تهدیدها» خوانده و اعلام کرده «که متفکرانی برجسته (در ارتش اسراییل) تاکنون با چنین تهدیدی رودررو نشده بودند.»او در توضیح تهدیدهای ایران می‌گوید، مشهودتر از همه این است که «هرگونه هدف در داخل مرزهای ما در چتر اتمی ایران قرار دارد.» درنتیجه اسراییل برنامه‌هایی دفاعی را شروع کرده است. ایلاند با پنتاگون و نظام امنیتی اطلاعاتی امریکا موافق است که ایران تهدیدی عمده و بالقوه محسوب می‌شود.

«جنگ رسماً اعلام نشده علیه ایران» در سایه‌ی شروع جنگی واقعی و گسترده انجام می‌گیرد. یکی از خطرهای نمونه‌ی این جنگ، ماه گذشته نمایان شد، وقتی یکی از کشتی‌های نظامی امریکا در خلیج‌فارس به یک قایق ماهیگیری شلیک کرد و یک خدمه‌ی هندی این کشتی را کشت و یک نفر دیگر را زخمی کرد. هرچند چنین چیزی را در محدوده‌ی یک جنگ تمام عیار عنوان نمی‌کنند.

یک راه معقول برای پرهیز از ریختن خون، دنباله‌روی این هدف ساده است: خاورمیانه را منطقه‌ی عاری از سلاح‌های کشتار جمعی اعلام کنید و تمامی موشک‌ها در هر جایی را پاکسازی کرده و هرگونه سلاح شیمیایی یا اتمی را در منطقه نابود کنید. این قطع‌نامه‌ی 687 شورای امنیت در سال 1991 میلادی است که امریکا و بریتانیا برای توجیه جنگ علیه عراق خواستار تصویب‌اش شده بودند.

پیشرفتی در منطقه حاصل نخواهد شد مگر حمایت گسترده‌ی مردم غرب را دارا باشد. اگر چنین فرصتی را از دست بدهید، یک بار دیگر سایه‌ای تاریک بر زمین سایه‌گستر خواهد شد، درست همان‌طور که در ششم آگوست در هیروشیما سایه انداخت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت