سرویس سیاسی «فردا»: روزنامه القدس العربی که از مهمترین رسانه های مکتوب جهان عرب است در مطلبی جالب توجه به انتقاد شدید از مواضع اخوان المسلمین و مرسی رئیس جمهور جدید مصر در قبال ایران پرداخته است. این مقاله در واقع بیانگر میزان نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه است و نشان می دهد تا چه حد الگوی ایران در میان فضای عمومی و رسانه های مستقل عرب مورد توجه قرار گرفته است. بدیهی است برای تحلیلگر داخلی داوری درباره مرسی و مصر به علت عدم وجود داده های متقن و هم چنین نیاز به طی شدن زمان میسر نباشد اما برای اعراب چنین محدودیت هایی وجود ندارد و با توجه به ضریب نفوذ گفتمانی ایران در منطقه می توان با رصد آنها پیش بینی هایی از آینده سیاسی مرسی و مصر داشت. بنابراین حسب اهمیت فهم معادلات سیاسی و رسانه ای جهان عرب این مقاله تقدیم می شود.
******************************************
ايران اولين كشوري است كه در آن انقلاب اسلامي برپا شد. اين انقلاب به رهبري امام خميني رحمتالله تعالي (لقب امام و دعاي رحمت براي ايشان از نويسنده مقاله است- مترجم) رژيم فاسد و ظالم شاه را كه در برابر هژموني آمريكا و تجاوز صهيونيسم و اسراييل خاضع بود، از ميان برداشت. انقلاب ايران به راه خود همچنان ادامه داد و كشور را از لوث وجود مفسدان و ظالمان پاك كرد. مردم ايران هزينه هنگفني در نبرد حماسهآميزشان با رژيم شاهنشاهي و سرويسها و دولتهاي پشتيبان آن و در راس آنها آمريكا و اسراييل پرداختند. همه به خاطر داريم كه كارتر، رئيسجمهور آمريكا با چه بدبختي تلاش ميكرد گروگانهاي آمريكايي را كه 444 روز در يك قدرت سپاه پاسداران ايران گرفتار بودند، آزاد كند. همه ما به خاطر داريم كه به دنبال فتنهاي كه در سال 1952 ميان اخوانالمسلمين مصر و رهبران مصر پديد آمد، اخوان دچار چه مصيبتها و شكنجهها و زندانهايي شدند، بعضي از برادران ما بيش از 30 سال پيش از قتل سادات هنوز در زندان بودند و چشمشان نور آفتاب را نديد تا به دنبال انقلاب ملي عظيم 25 ژانويه 2011 آزاد شدند، بعضيشان يك سال و نيم از پيروزي انقلاب در هنوز با
كمال تاسف در زندان عقرب به سر ميبرند. به هر حال، ايران روز به روز از نظر علمي و تكنولوژيكي پيشرفت كرد و امروز در نتيجه همين پيشرفت درخشان و خوداتكايي به ويژه در عرصه اتمي، در معرض محاصره اقتصادي ظالمانهاي قرار گرفته است و امت اسلام و ملت مصر همگي بايد برای برد ايران با آمريكا و اسراييل در كنار ايران بايستند. حال برميگرديم به انقلاب عظيم مصر به اين انقلاب بزرگترين انقلاب صلحآميز مدتي تا اين زمان در قرن بيست و يكم بوده است، ملت مصر با صبر و مجاهدت و پشتكار بيمانند، طاغوبترين طواغيت مصر و جهان عرب و اسلام را در ظرف 18 روز مجبور به استعفا كرد، انقلاب به راه خود ادامه داد، گاه با اخوانالمسلمين و گاه بدون آنها، تا اين كه مردم مصر در انتخابات آزاد، محمد مرسي را به رياست جمهوري انتخاب كردند. اما پس از پيروزي بعضي مصاحبه او اظهار نظر را شنيديم وديديم كه خون از چشم انسان جاري ميكند، مثلا در روزنامه الوطن در تاريخ 29/ 06 /2012 خوانديم كه دكتر محمدرشاد بيومي، معاون رهبر اخوانالمسلمين، درباره آنچه كه به دكتر مرسي منسوب شده بود در رابطه با تجديد روابط با ايران، گفت كه اصلا و ابدا مرسي چنين حرفي نزده و حتي
تبريك سفير ايران را نپذیرفته و موضع ایران باید در برابر كشتارهايي كه در سوريه ميشود مشخص شود و اين ايران است كه همراه با چين و روسيه از اين كشتارها حمايت ميكند و ... آري! همه ما بايد بر ضد ظلم و فساد باشيم، هرچه و هر كه ميخواهد باشد. مواضع ايران در برابر سوريه هم مطلوب و راضي کننده ما نيست، عليرغم اين كه مواضع ايران در مورد سوريه مبتني است بر اطلاعات و دادههايي كه نشان ميدهد استفادهكننده اصلي از انقلاب سوريه در حال حاضر، آمريكا و اسراييل هستند و از اين رو قضيه سوريه نبردي استراتژيك است و ايران و نيز چين و روسيه هيچ يك نميخواهند آخرين همپيمان خود را در منطقه از دست بدهند. من (نويسنده مقاله) شخصا براي بعضي از مسوولان بلندپايه ايران اهميت درك حقيقت ماجراي سوريه را يادآور شدم و از آنان خواستم كه پس از ناتواني جامعه عرب و سازمان كنفرانس اسلامي در ارايه راهحل مناسب براي مشكل سوريه و به جاي آن كه راهحلي غربي براي مشكل سوريه بر همگان تحميل شود. ايران به شكل فعالتر وارد ماجرا شود و با ايفاي نقش سازنده براي اين مشکل راه حلي پيدا كند.
دكتر مرسي چگونه پيام تبريك سفير ايران را رد ميكند و به چه حقي؟ در حالي كه او پيام تبريك سفير آمريكا را رد نكرده است؛ سفير كشوري كه كارش تخريب و اشغال كشورهاي غربي و اسلامي است و از رژيم صهيونيسني حمايت ميكند. آيا خطر ايران، آنچنان كه برخي از ابلهان و سفيهان در جهان عرب و اسلام ميگويند، از خطر آمريكا و اسراييل بزرگتر است؟ يا اين كه اين موضع (خطرناكتر دانستن ايران از آمريكا و اسراييل)، موضع بعضي از اهل سنت نظير حريري در لبنان و حكام ضدشيعه خليج فارس است؟ چرا مصر و رئيسجمهور منتخب آن، همزه وصل با ايران از طريق گفتوگو و اقناع نباشد، تا از اين طريق انقلاب هاب منطقه نجات پيدا كنند و به پيروزي برسند؟ چرا برخي از ما مواضع ايران را در برابر اهل سنت ايران محكوم ميكنيم اما مواضع حکام و دولتهای خلیج فارس را در رابطه با شیعیان این کشورها محکوم نمیکنیم؟ حق تجزيهبردار نيست، و ما هم ضدظلم بايد باشيم، از هر طرف باشد. قراردادها و پيمانهاي استعماري سالها است رفته و امضاكنندگان آنها مردهاند، اما بعضي از حكام عرب از اين قراردادهاي استعماري، مثلا قرارداد سايكسـ پيكو، چنان محافظت ميكنند و بدانها پايبند
هستند كه گويا آيات قرآن است؛ بلكه گاه از قرآن و سنت هم بالاتر است. ما بايد طرح ايجاد جهان واحد عرب و اسلام را به راه اندازيم، بايد اين مرزهاي ميان مصر، ليبي و تونس و همه كشورهاي بهار عربي برداشته شود و اين به ما فرصت همكاري و تكامل و هماهنگي در همه زمينهها و سطوح از جمله ميان مثلت مصر، تركيه و ايران را ميدهد.
دیدگاه تان را بنویسید