ایران چگونه عضو سازمان شانگهای شود؟

کد خبر: 204691

شاید حداقل در یکی دو سال اخیر، رویکرد سازمان کمی امنیتی و نظامی شده است. چه دلیلی وجود دارد که سازمانی با اهداف اقتصادی و تجاری، رویکرد نظامی و امنیتی به خود بگیرد؟

فارس:اجلاس سران عضو سازمان شانگ‌های،17 و 18 خرداد در کشور چین برگزار می‌شود. این سازمان منطقه‌ای در سال 2001م. تشکیل شد و هم‌اکنون روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان را به عنوان اعضای اصلی و ایران، هند، پاکستان و مغولستان را با نام اعضای ناظر به عضویت پذیرفته است. به بهانه‌ی برگزاری این اجلاس، ما در مصاحبه‌ای با «دکتر جهانگیر کرمی»، عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه ای، شرایط حال و آینده‌ی سازمان و وضعیت عضویت جمهوری اسلامی در آن را مورد تحلیل قرار داده است که متن کامل آن در ادامه می‌آید. اهمیت برگزاری اجلاس سران سازمان شانگ‌های در شرایط اقتصادی، سیاسی و امنیتی خاص امروز جهان در چیست؟ شاید دو مسئله اهمیت نشست فعلی را بیشتر می‌کند: «نخست، وضعیت مسائل خاورمیانه و موضع‌گیری‌های روسیه و چین در وتوی قطع‌نامه‌ی شورای امنیت برضد سوریه و دوم، آغاز ریاست جمهوری آقای پوتین.» با توجه به مواضع انتخاباتی پوتین نسبت به مسائل سیاست خارجی روسیه و مناسبات با غرب و چین، مقالات ایشان در مطبوعات روسیه و در نهایت حکم فرمان اجرایی ریاست جمهوری برای سیاست خارجی روسیه اهمیت این نشست دوچندان شده است. در فرمان اجرایی ریاست جمهوری که 18 اردیبهشت منتشر شده است، بر استفاده‌ی فعالانه از دیپلماسی چندجانبه در سیاست خارجی این کشور به ویژه در همکاری با سازمان همکاری شانگ‌های تأکید شده است. همان طور که می‌دانید، چند سالی است که ایران به عنوان عضو ناظر، در جلسات مختلف سازمان شانگ‌های شرکت می‌کند و در این سال‌ها موضوع عضویت ایران در این سازمان به طور جدّی مطرح شده است. عضویت ایران در سازمان شانگ‌های چه نتایج و فوایدی برای کشورمان دارد؟ طبیعتاً اصل عضویت و حضور در نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی برای تمامی دولت‌ها مغتنم است. طبیعی است که همه‌ی دولت‌ها علاقه‌مند باشند در سازمان‌های بین‌المللی حضور پیدا کنند. این موضوع به افزایش نقش آن‌ها در تأثیرگذاری بر معادلات و مسائل بین‌المللی و بهبود جایگاه بین‌المللی‌شان کمک می‌کند. کشور ما هم طبیعتاً برای افزایش نقش و اثرگذاری‌اش در مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای علاقه‌مند است که عضو رسمی این سازمان شود. نکته‌ی دیگر اینکه حوزه و قلمروی فعالیت این سازمان در منطقه‌ی آسیای مرکزی، آسیای جنوب غربی و کشورهای عضو این سازمان با ما مشترک است. جمهوری اسلامی ایران هم منافع و علایق خاصی دارد و طبیعتاً این عضویت می‌تواند به منافع ملی ما و کشورهای منطقه‌، نفوذ و اثرگذاری ما در حوزه‌های پیرامونی و همچنین توفیق سازمان در برنامه‌‌ریزی‌های منطقه‌ای کمک کند، چون طبیعتاً بخشی از فعالیت‌ها و اهداف سازمان همکاری شانگ‌های بدون همکاری با کشورهایی نظیر ایران قابل تحقق و دستیابی نیست. با توجه به نکاتی که فرمودید، این سؤال ایجاد می‌شود که با همه‌ی اهمیتی که عضویت ایران در سازمان شانگ‌های دارد، چه عواملی مانع این عضویت است؟ در سال 2010م. توافقی در سازمان به وجود آمده و شرایطی برای عضویت تدوین شده است. یکی از بندهای این شرایط مربوط به قطع‌نامه‌های شورای امنیت در چارچوب فصل هفتم منشور است. این اصل مانع عضویت ایران می‌شود و مادامی که آن بند و شرط در میان الزامات عضویت در سازمان همکاری شانگ‌های وجود دارد، متأسفانه این امکان عضویت وجود ندارد، مگر اینکه آن شرط را بردارند یا اینکه ایران در نشست‌های دوره‌ای خود با اعضای (1+5) بتواند به توافقی برسد که آن قطع‌نامه‌ها ملغی شود و شرایط ایران در مسئله‌ی پرونده‌ی هسته‌ای با سازمان ملل متحد به وضعیت فصل ششم برگردد؛ یعنی، این موضوع که به ناحق جمهوری اسلامی ایران را در چارچوب فصل هفتم و در شمار تهدید‌کنندگان صلح و امنیت بین‌المللی قرار داده‌اند، منتفی شود و این موضوع در چارچوب فصل ششم و حل‌وفصل مسائل و اختلاف‌های بین‌المللی قرار بگیرد. البته فراتر از این مسائل و مشکلات آیین‌نامه‌ای، به نظر بنده مانع دیگری برای عضویت ایران وجود دارد و آن هم اراده‌ی کشورهای عضو به ویژه روسیه، است. کشورهای کوچک‌تری هم هستند که خیلی موافق نیستند، ولی بنده فکر می‌کنم اگر روسیه اراده کند مانعی برای عضویت ایران نباشد و بقیه‌ی آن کشورها هم نتوانند مشکلی ایجاد کنند. روس‌ها چندان موافق نیستند که در حوزه‌های پیرامونی‌شان چه در منطقه‌ی غربی روسیه، یعنی حوزه‌ی کشورهای اسلاو و پیرامونی دریای سیاه مانند اکران و یوگسلاوی و چه در حوزه‌ی قفقاز و چه در حوزه‌ی آسیای مرکزی برای قدرت‌های منطقه‌ای مجاور نقشی قائل شوند و آن‌ها را در چارچوب نهادها و سازمان‌ها وارد معادلات منطقه‌ای کنند. بنده فکر می‌کنم مانع اصلی عضویت ایران این است که روس‌ها چندان مایل نیستند ایران وارد هیچ یک از ترکیبات و سازوکارهای رسمی و تحت نفوذ روسیه در این منطقه شود. این موضوع در مورد ترکیه هم صدق می‌کند. شاید تنها استثنا چین است که روس‌ها به دلایلی حاضر شده‌اند در آسیای مرکزی با چینی‌ها نهادی را به وجود بیاورند، وگرنه روس‌ها اراده‌ای برای شکل دادن هیچ نهادی در حوزه‌ی قفقاز و آسیای مرکزی با حضور ایران ندارند. شاید حداقل در یکی دو سال اخیر، رویکرد سازمان کمی امنیتی و نظامی شده است. چه دلیلی وجود دارد که سازمانی با اهداف اقتصادی و تجاری، رویکرد نظامی و امنیتی به خود بگیرد؟ این سازمان در سال 1996م. با عنوان «نشست شانگ‌های 5» بیشتر حول همکاری‌های مرزی و تقویت اعتماد متقابل و خلع سلاح مرزی شکل گرفت. از سال 2001م. به بعد این سازمان وارد قلمروی مسائل امنیتی مثل مبارزه با تروریسم و... شد. ولی از 2004م. یا 2005م. به بعد سازمان به فعالیت‌های اقتصادی جدّی‌تری ورود پیدا کرد، به طوری که مثلاً در نشست 23 مِی در پکن، یکی از محورهای اصلی گفت‌وگوی سازمان بحث انرژی بود. به عبارتی این سازمان از سازمانی برای حل‌وفصل مسائل مرزی به یک سازمان ضدترویستی و بعد از آن به سازمانی برای همکاری‌های اقتصادی تغییر جهت داده است. در بیانیه‌ی تأسیس سازمان مشاهده می‌کنید که به مسائل امنیتی، مسائل مربوط به حفظ صلح و امنیت و ثبات در منطقه، بحث مقابله با تروریسم، جدایی‌طلبی، قاچاق، مهاجرت غیرقانونی و... که مسائل امنیتی هستند، اشاره شده است. به اصطلاح ما ایرانی‌ها این‌ها بیشتر مسائل امنیتی ‌ـ ‌انتظامی هستند تا امنیتی ‌ـ ‌نظامی بین‌المللی. در همان منشور یا اساس‌نامه‌ی سازمان، در بیان اصول اساسی، آشکارا گفته شده است که سازمان همکاری شانگ‌های جهت‌گیری خاصی برضد سایر دولت‌ها، نهادها و سازمان‌های بین‌المللی ندارد و نخواهد داشت. بعد از آن، یک مفهوم امنیتی در سازمان تعریف شده است که می‌گوید: «رابطه‌ی میان دولت‌ها بر اساس مشارکت و نه ائتلاف و اتحاد است.» از مجموع این‌ها می‌توانیم به آن مفهوم بعدی در اساس‌نامه که اصطلاحاً در اساس‌نامه «روح شانگ‌های» لقب گرفته است، برسیم. روح شانگ‌های شامل اعتماد متقابل، برابری، مشاوره، احترام به حاکمیت‌های ملی، تنوع تمدن‌ها و تلاش برای توسعه‌ی مشترک است. در هیچ کدام از این‌ها ما بند امنیتی ‌ـ ‌نظامی بین‌المللی نمی‌بینیم. در ساختار ضدتروریستی منطقه‌ای هم که ایجاد کرده‌اند باز بحث‌های امنیتی ‌ـ ‌انتظامی مطرح است، نه بحث‌های امنیتی ‌ـ ‌نظامی بین‌المللی. برای همین، نظر بنده تا حدی با شما مخالف است. به عبارتی، برخلاف این که خیلی‌ها تحلیل می‌کردند که این سازمان یک اوپک هسته‌ای، ناتوی شرقی یا ورشوی جدید است، این سازمان وارد این فضاها نشده است. به دلایل مختلف، این سازمان بیشتر به عنوان نهادی برای حل‌وفصل مسائل مرزی، مقابله با تروریسم و همکاری‌های اقتصادی باقی مانده و وارد فضای هم‌گرایی، اتحاد و ائتلاف نظامی نشده است. دلایل متعددی برای این امر وجود دارد. در درجه‌ی اول این موضوع مطرح است که ورود به مقابله‌ی نظامی و اتحاد نظامی در اولویت‌های چینی‌ها قرار ندارد. موضوع دوم مسائل بین چین و روسیه است. بالاخره این دو کشور در مسائل مختلف با هم‌دیگر اختلاف‌هایی دارند. مسئله‌ی دیگر وضعیت بقیه‌ی کشورهای عضو است. در واقع معلوم نیست که کشوری مثل ازبکستان روابطش را با کشورهای غربی فدای رابطه با کشورهایی مانند چین یا روسیه کند. در این سازمان شاید فقط روسیه است که بعضی وقت‌ها جهت‌گیری امنیتی‌ ـ‌ نظامی ضدغربی دارد. البته این جهت‌گیری‌های روسیه هم مقطعی است. ضمن اینکه بقیه‌ی کشورها حاضر نیستند با روسیه وارد یک اتحاد و ائتلاف برضد طرف سوم شوند. ضمن اینکه در اساس‌نامه هم این موضوع نفی شده است. با این توضیحات،پیش‌بینی شما از آینده‌ی این سازمان چیست؟ به نظر بنده، این سازمان تا همین امروز در حل‌و‌فصل مسائل مرزی بین کشورهای آسیای مرکزی، مثل روسیه و چین و همچنین مبارزه با تروریسم موفق بوده است. علاوه بر این، در بحث‌های اقتصادی، به ویژه در زمینه‌ی همکاری‌های چین و کشورهای آسیای مرکزی، این سازمان خیلی پیشرفت داشته است. در حال حاضر چین شریک اول اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی شده و البته همین نکته در طرف روسی کمی نگرانی ایجاد کرده است. در مجموع می‌توان گفت گذشته‌ی این سازمان خوب بوده است و به نظر بنده این موضوعات در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد و سازمان در مسائلی که در دستور کار دارد قدم‌های مهم‌تری را بر می‌دارد. بنده فکر می‌کنم این سازمان به ویژه در زمینه‌ی مسائل اقتصادی و روابط چین و آسیای مرکزی می‌تواند خیلی بیشتر از این هم مؤثر باشد. ولی اینکه این سازمان به یک نهاد امنیتی بین‌المللی تبدیل شود و در معادلات بین‌المللی ورود کند، خیلی مشکل به نظر می‌رسد. به عبارتی با توجه به این اساس‌نامه و اعضا، چنین چیزی یا امکان‌پذیر نیست یا اگر هم امکان‌پذیر باشد، راه زیادی تا آن مرحله در پیش رو خواهد بود. بنابراین نمی‌توان خیلی راحت آینده‌ی این سازمان را پیش‌بینی کرد. بعضی‌ها در ایران خیلی روی این نکته تأکید می‌کنند که این سازمان می‌تواند یک جبهه‌ی بین‌المللی ایجاد کند، ولی در حقیقت هیچ کدام از عوامل و زمینه‌های این موضوع وجود ندارد. به عنوان مثال ازبکستان آن قدر که نگران مشکلاتش با تاجیکستان، قرقیزستان یا روسیه است، با کشورهای اروپایی مشکل ندارد. بقیه‌ی کشورهای کوچک هم همین شرایط را دارند. از طرفی دیگر، برخی از کشورهای ناظر سازمان، مانند هند، متحد استراتژیک آمریکا هستند. پاکستان، به عنوان یک عضو ناظر دیگر، مشکلات عمده‌ی امنیتی‌اش با هند است و برعکس. همچنین هند و چین در آینده بر سر موضوعات مختلف مقابل هم قرار خواهند گرفت. صرف این که شرقی هستند دلیل نمی‌شود در مقابل یک طرف سومی قرار بگیرند که معلوم نیست به چه درجه و به چه میزان برای هر کدامشان سودمند یا زیان‌آور خواهد بود. بنابراین اوضاع مقداری پیچیده است. بنده بعید می‌دانم که چینی‌ها مایل باشند که هزینه‌ی مشکلات امنیتی روسیه با غرب را بپردازند. چینی‌ها مسائل خودشان با غرب را با گفت‌وگو و تعامل حل می‌کنند. بنده فکر نمی‌کنم آن‌ها موضوع روابط با غرب را پیچیده‌تر کنند. به نظر بنده، حداقل در 5 یا 10 سال آینده، چشم‌انداز تشکیل چنین اتحادی در چارچوب این سازمان وجود ندارد. اگر حرف ناگفته‌ای در رابطه با سازمان شانگ‌های و اجلاس اخیر مانده است، بفرمایید. به نظر بنده، جمهوری اسلامی ایران با وجود بی‌مهری سازمان در مانع‌تراشی برای عضویت کشورمان باید همچنان با آن همکاری کند، در سازمان حضور داشته باشد و سعی کند که به تدریج اعضای سازمان را قانع کند که مانع‌تراشی برای عضویت ایران هیچ کمکی به سازمان نمی‌کند، بلکه سازمان را از یک ظرفیت بزرگ و مهم در معادلات آسیای مرکزی محروم می‌کند. اگر ایران بتواند به عضویت سازمان درآید، هم برای منافع ملی ایران و کشورهای عضو خوب است و هم برای ایجاد ثبات، امنیت و توسعه در آسیای مرکزی که سود آن به همه‌ی کشورهای پیرامونی و منطقه، از جمله جمهوری اسلامی، خواهد رسید.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت