خبرگزاری فارس: ژنرال شوکت قادر یک فرمانده سابق ارتش پاکستان و تحلیلگر مسائل این کشور در ادامه کتاب خود پیرامون اسامه بن لادن و چگونگی فاش شدن محل اختفا و کشته شدن وی، چنین مینویسد: در قسمت قبلی عنوان شد که با شروع فصل گرما در سال 2004 میلادی، اسامه بن لادن از افغانستان راهی پاکستان شد و این فصل را در منطقه سوات سپری کرد. بنلادن قبل از اینکه در ابیتآباد ساکن شود برای گذراندن فصل سرما در سالهای 2004 و 2005 میلادی در منطقه "هریپور" ساکن شد همسران و فرزندان بنلادن قبل از خودش به ابیتآباد انتقال یافتند تا بتوانند از وی استقبال کنند. فرزندان اسامه بن لادن به زبان پشتو سخن میگفتند خانواده بنلادن به راحتی به مقصد رسیدند علت این بود که زنان پشتون حجاب کاملی دارند و صورت خود را نیز میپوشانند بنابراین پوشیده بودن صورت همسران بن لادن موجب سوءظن نمیشد علاوه بر آن کسی حق ندارد روبند زنان پشتون را به هر دلیلی حتی بازرسی بردارد این در حالی است که شناسنامه زنان پاکستانی در این منطقه بدون عکس است و تنها راه شناسایی فرد مورد نظر اثر انگشت میباشد از همه این موارد که بگذریم سازمان اطلاعات پاکستان عکسی از همسران
بنلادن در اختیار نداشت لذا این موضوع باعث شد این سازمان نتواند همسران بنلادن را شناسایی کنند. فرزندان بن لادن به زبان پشتو مسلط بودند و به همین زبان با یکدیگر گفتگو میکردند این موضوع سفر آنان را شک برانگیز نمیکرد. سازمانهای اطلاعاتی عکس فرزندان بن لادن به نام عمر و حمزه را در اختیار داشتند اما بزرگترین حربه برای پنهان ماندن این دو نفر از چشم ماموران اطلاعاتی همراه بودن آنان با زنان بود زمانی که ابو فراج اللیبی در منطقه مردان دستگیر شد "طارق" برادر "ارشدخان" 3 قطعه زمین متصل به هم در منطقه "بلالتاون" واقع در ابیتآباد خریداری کرده بود که مساحت این زمینها به 3000 متر مربع میرسید. طراحی منزل اسامه را خودش بر عهده داشت بعد از خریداری زمین نقشه ساخت خانه اسامه بن لادن که خودش نقشه ساخت آن را طراحی کرده بود باید توسط مراجع قانونی تصویب میشد برای این کار مقدار زیادی رشوه پرداخت شد. سر انجام مراجع قانونی ساخت خانه مورد نظر را بلامانع دانستند. ساخت خانه به سرعت آغاز شد. ساخت خانه بن لادن در مراحل آخر قرار داشت اما ارشدخان و بن لادن هنوز از دستگیری ابو فراج الیبی در منطقه مردان خبر نداشتند. خانه بن
لادن در فاصله کمی از مرکز آموزش ارتش بنا نهاده شد. رسانههای غربی تا مدتها ساخت چنین خانهای را در پاکستان مورد انتقاد قرار دادند این رسانهها معتقد بودند چطور سازمانهای اطلاعاتی به ساخت خانهای با دیوارهای بلندتر از حد معمول و کشیدن سیم خاردار بر روی این دیوارها آن هم در مساحتی زیاد مشکوک نشدند. شکی نیست که خانه بن لادن بزرگترین خانه ابیتآباد بود. البته پشتونها خانههای بزرگ را میپسندند و از این قبیل خانهها در منطقه مردان، چارسده و شهر پیشاور دیده میشود بنابراین اتهامات رسانههای غربی نتیجه بیاطلاع بودن این رسانهها از شیوه پشتونها در خانه سازی است. ساخت دیوارهای بلند نیز سنت قدیمی بین پشتونها است و علت آن این است که آنان حساسیت ویژهای نسبت به خانواده خود دارند و سعی میکنند طوری خانه خود را بنا کنند که از اطراف دید نداشته باشد. ساخت چنین خانههایی نشانه با اصیل بودن و اسم رسم داشتن خانوادهای است که در خانه مورد نظر زندگی میکنند. هیچ کس نام واقعی ابو احمد الکویتی را نمیدانست در حالی که نام دیگر وی ارشدخان نیز کمکی به شناخت هویت واقعی این فرد نمیکرد. احمد الکویتی ریش و موی خود را کوتاه
کرد که شکل ظاهری وی را به طور کامل تغییر داد. با این تغییر قیافه احمد الکویتی با عکس خود که در اختیار سازمان سیا و سازمان اطلاعات پاکستان قرار داشت کاملا فرق داشت و قابل شناسایی نبود. زمانی که احمد الکویتی ساخت خانه بن لادن را اغاز کرد سازمان آی.اس.آی. به یک بازرسی جزئی اکتفا کرد و چون مأموران این سازمان به مورد مشکوکی بر نخوردند روند ساخت خانه را پیگیری نکردند. تا سال 2006 میلادی خانههای زیادی در این محل بنا نهاده شد با این وجود احمد الکویتی جانب احتیاط را رعایت کرد و در ظاهر وی و برادرش با نام برادر کوچکتر و برادر بزرگتر در همسایگی بن لادن زندگی میکردند این در حالی بود که آنان طوری وانمود کردند که خانه بن لادن متعلق به آنهاست و آن را به وی اجاره دادهاند. مردمی که در این محل زندگی میکردند احمد الکویتی (ارشدخان) را مردی خوش اخلاق با روابط عمومی بالا عنوان کردند وی در مدت زمان کمی توانست محبوبیت زیادی بین مردم کسب کند و جزو افراد با نفوذ منطقه بلال تاون شود. همه مردم این دو برادر را میشناختند اما هیچ کس درباره نفر سوم که تصور میشد فامیل نزدیک این برادران بوده و بیمار است اطلاعاتی نداشت همه فکر
میکردند وی به خاطر بیماری خود از خانه خارج نمیشود. بچهها زنانی که در خانه ساکن بودند به خوبی نمیتوانستند به زبان اردو صحبت کنند به همین علت مردم تصور میکردند آنان پشتون هستند. در تمام مناسبتهای مذهبی از خانه بنلادن گوشت و سایر مواد خوراکی بین مردم تقسیم میشد که نشان میداد که یک فرد پشتون، مذهبی و ثروتمند ساکن این خانه است. این موضوع امری عادی است که همسایگان دوست دارند اطلاعات بیشتری درباره همسایه خود کسب کنند، احمد الکویتی در پاسخ به این کنجکاوی همسایگان عنوان میکرد وی در دبی سرمایه گذاری کرده و به علت در امان ماندن از اختلافات قومی و قبیلهای به جای چارسده محل اصلی زندگی خود ابیتآباد را ترجیح داده است. وی در ادامه توضیحات خود به مردم گفت: در پیشاور نیز در زمینه صرافی سرمایه گذاری کرده و اموری از جمله خرید و فروش زمین و صرافی در این شهر انجام میدهد، احمد الکویتی برای این موضوع سرمایه گذاری در پیشاور را مطرح کرد که مردم به رفت و آمد وی به این شهر مشکوک نشوند. بیمبالاتی رابط اسامه کار دست رهبر القاعده داد ایمن الظواهری از ارشد خان خواسته بود که خودش زیاد در مناطق قبایلی پاکستان رفت و آمد نکند
و اگر خواست گزارش یا خبر مهمی برای رهبر القاعده ارسال نماید شخص مورد اعتمادی را به پیشاور فرستاده و از طریق وی با القاعده در ارتباط باشد با این وجود ارشد خان یا همان احمد الکویتی این توصیه را جدی نگرفت. آی.اس.آی. به ارشد خان مشکوک شد و رفت و آمد وی را به چارسده، مردان و پیشاور زیر نظر گرفت اما رفتار وی شک برانگیز نبود ارشد هم یک اسم معمولی در پاکستان است. در سال 2008 میلادی سازمانهای اطلاعاتی پاکستان متوجه شدند افراد زیادی با نام ارشد مشغول صرافی در پیشاور هستند و اما هیچ یک از آنان ساکن ابیتآباد نیست. سرانجام در سال 2010 میلادی مأموران آی.اس.آی. به طور جدی به احمد الکویتی سوءظن پیدا کردند و با اینکه مدرک معتبری علیه وی نداشتند تمام اطلاعات مربوط به وی را به مرکز آی.اس.آی. ارسال کردند. برخی از اطلاعات مأموران آی. اس.آی. نشان میداد ارشدخان هر ماه 2 مرتبه به پیشاور میرود و با تعداد زیادی دارو بازمیگردد. سرانجام آی.اس.آی. تصمیم گرفت منزل احمد الکویتی در ابیتآباد را با ماهواره تحت نظر بگیرد. سازمان اطلاعات تمام نیروهای خود از جمله افراد رده بالا و مأموران عادی در منطقه را برای کسب اطلاعات درباره احمد
الکویتی بسیج کرد. در آن زمان آی.اس.آی. با سازمان سیا در ارتباط بود اما این سازمان اطلاعات خود در زمینه احمد الکویتی را در اختیار سازمان سیا قرار نداد علاوه بر آن برای ارسال چنین اطلاعاتی به یک سازمان اطلاعاتی دیگر باید سلسله مراتبی طی شود و اطلاعات مورد نظر از فیلترهای گوناگون عبور کند. اینکه سازمان سیا چطور به اطلاعات آی.اس.آی. درباره احمد الکویتی دسترسی پیدا کرده معمایی است که تا کنون سر به مهر باقی مانده و اما نظر آی.اس.آی. در این زمینه چیست؟ نظر آی.اس.آی.: در ابتدا احساس کردم این سازمان حاضر نیست با من (ژنرال شوکت قادر نویسنده این نوشتار) همکاری کند. من با عدهای از افراد آی. اس.آی. که با رسانهها مصاحبه میکنند گفتوگو کردم تا اینکه در بین این افراد به فردی برخوردم که به طور مستقیم با رهبران آی.اس.آی در ارتباط بود وی کمک زیادی به من کرد. البته نمیتوان از یک جاسوس توقع داشت هر چه را میداند به راحتی به زبان بیارود اما به هر حال نظر وی درباره رویدادهای قبل از حادثه 2 می که منجر به کشته شدن بن لادن شد قابل تأمل است. اطلاعات زیر نظر مأمور آی.اس.آی. است که بیشتر به وی اعتماد داشتم و تصور میکردم به
صورت مستقیم با رهبران این سازمان اطلاعاتی در ارتباط است. در سال 2001 میلادی اسامه بنلادن ناپدید شد و در سال 2003 میلادی از ولایت کنر افغانستان سر درآورد (این نظریه سفر بن لادن از ولایت کنر به پاکستان را تأیید میکند) اما ناگهان دوباره ناپدید شد. سازمان اطلاعات پاکستان تصور میکرد بن لادن در افغانستان به سر میبرد اما بین سالهای 2003 تا 2004 میلادی خبرهایی به دستمان رسید که نشان میداد بنلادن با عبور از مرز افغانستان وارد وزیرستان جنوبی واقع در پاکستان شده است البته اطلاعات موثقی در این زمینه وجود نداشت. در سال 2003 میلادی، موفق شدیم خالد شیخ محمد را دستگیر کنیم وی در اعترافات خود گفت: اسامه بنلادن به شدت بیمار بود و نیاز به مراقبت داشت این در حالی بود که خالد شیخ محمد اعتراف کرد بنلادن به وزیرستان جنوبی در خاک پاکستان انتقال یافته است. خالد شیخ محمد افزود: ایمن الظواهری رهبری القاعده را به عهده داشت و بوسیله فردی به نام احمد الکویتی با بن لادن ارتباط برقرار میکرد وی همچنین گفت: یک بار با احمد الکویتی ملاقات کرده است. خالد شیخ محمد عکس احمد الکویتی یا همان ارشد شیخ را که ما در اختیار داشتیم شناسایی
کرد وی در ادامه صحبتهایش ابراز داشت: احمد الکویتی به زبان پشتو صحبت میکرد و شاید به جرأت بتوان گفت که وی پشتون بود. ما خواهان دستگیری الکویتی شدیم اما آی.اس.آی و سازمان سیا موفقیتی در این زمینه کسب نکردند. در سال 2005 میلادی یک هیئت بلندپایه به نمایندگی از آی.اس.آی. با سازمان سیا ملاقات کرد اما سازمان سیا نتوانسته بود ردی از احمد الکویتی پیدا کند متأسفانه در این زمان روابط آی.اس.آی. با قبایل محسود که در وزیرستان جنوبی زندگی میکردند تیره بود بنابراین امیدی نداشتیم آنان به ما کمک کنند. ما تصور میکردیم بن لادن در وزیرستان جنوبی به سر میبرد. بین سالهای 2007 تا 2008 میلادی به نظر میرسید که سازمان سیا علاقهای به یافتن بنلادن ندارد. در سال 2008 میلادی سازمان سیا حتی اسم بن لادن را هم به زبان نیاورد این در حالی بود که این سازمان فعالیت گستردهای را برای یافتن رهبران القاعده آغاز کرده بود. معلوم میشد دیگر یافتن بن لادن جزو اولویتهای سازمان سیا نیست. طبق دستورات ژنرال مک کریستال فرمانده نیروهای خارجی در افغانستان که در سال 2009 میلادی صادر شده بود طالبان محور عملیاتهای آمریکا قرار گرفته بودند این موضوع
باعث شد آی.اس.آی. هم رغبتی به یافتن محل اختفای بنلادن نداشته باشد. در می سال 2010 میلادی هیلاریکلینتون وزیر امور خارجه آمریکا عنوان کرد اسامه بن لادن و ملا محمد عمر رهبر طالبان هر دو در پاکستان مخفی شده بودند و پاکستان از این موضوع اطلاع داشته است. این اتهام پاکستان را غافلگیر کرد به ویژه اینکه در آن زمان روابط آی.اس.آی. و سازمان سیا نیز بعد از مدتها نوسان به بالاترین سطح خود رسیده بود. ما به سرعت یک نامه به سازمان سیا ارسال کرده و به شدت نسبت به سخنان وزیر امور خارجه آمریکا معترض شدیم و از این سازمان خواستیم اگر مدرکی در زمینه حضور بنلادن و ملا عمر در پاکستان دارد ارائه دهد یا موضوع حضور آنان در پاکستان را تکذیب کند. با وجود گذشت چند ماه از ارسال نامه سازمان سیا حاضر نشد به درخواست پاکستان پاسخ دهد. نامه ارسالی آی.اس.آی. به سازمان سیا به شرطی در اختیارم گذاشته شد که هرگز از این نامه برای تأیید صحبتهای خود استفاده نکنم، این نامه یک نامه شدیدالحن به سازمان اطلاعات آمریکا بود. آیا اتهامات هیلاری کلینتون به پاکستان درست بود یا هدف از بیان چنین سخنانی تحت فشار قرار دادن پاکستان بود. ژنرال کیانی فرمانده
ارتش پاکستان در مقابل اتهامات آمریکا جبهه گرفت و درخواستهای اوباما را برای پیشبرد روابط دفاعی و نظامی پاکستان و آمریکا رد کرد. در تمام این موارد باید رودست خوردن از سازمان سیا به دقت بررسی شود. نظریه کارشناسی: هیچ شکی وجود ندارد که عزم پاکستان برای مبارزه با تروریسم موجب دسترسی این کشور به مخفیگاه بنلادن شد علاوه بر آن نباید این موضوع را نادیده گرفت که اسامه بن لادن علیه پاکستان اعلام جنگ کرده بود. وی حمله به مردم پاکستان را جایز دانسته بود(اقتباسی از سخنرانی اوباما بعد از کشته شدن بنلادن). دیوارهای بلند مخفیگاه اسامه را فاش کرد سازمان سیا عنوان کرد در آگوست سال 2010 میلادی توانست احمد الکویتی(ارشد الکویتی) را شناسایی کند وی قابل اعتمادترین دوست بنلادن بود. تعقیب احمد الکویتی سبب کشف خانهای شد که تصور میشد شخص مهمی در این خانه سکونت دارد که ممکن است اسامهبن لادن باشد. به جز دیوارهای بلند و سیم خاردار مانع دیگری برای ورود به این خانه وجود نداشت و محافظی هم اطراف خانه دیده نمیشد همچنین سگی هم وجود نداشت. سازمان سیا فقط از دیوارهای بلند به خانه بن لادن مشکوک شد.
دیدگاه تان را بنویسید