مادرم سر نماز همه شما را نفرین می کند!

کد خبر: 203695

کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: یک عضو گروهک موسوم به «ملی-مذهبی»! نامه ای را که خطاب به برخی از سران و عوامل فتنه 88 نوشته در صفحه «فیس بوک» خود منتشر کرده است. «بهرام-ق» در این نامه با عنوان «لطفا سوال مرا بی پاسخ نگذارید» می نویسد؛ «آقایان رهبران جنبش سبز و اصلاح طلبان زندانی خواهش می کنم مرا متهم نکنید که در آمریکا به عامل کیهان تبدیل شده ام. در کتاب های مرحوم مهندس بازرگان خوانده ام که از نظر اسلام حرف حق را باید پذیرفت هر چند از زبان دشمن باشد. بنابراین برای شما چه فرقی می کند که من عامل شریعتمداری کیهان باشم یا نباشم. من سوال خود را خیلی واضح و روشن می پرسم و از شما انتظار پاسخ روشن و قانع کننده دارم.» بهرام-ق بعد از این مقدمه می نویسد «شما آقایان خاتمی و موسوی و کروبی و حجاریان و تاجزاده و بقیه که اسم همه تان را به خاطر ندارم به من و امثال من گفتید که در انتخابات 88 تقلب شده است و ما را برای گرفتن حق خود و با شعار «رأی من کو؟» به خیابان ها کشیدید. اما چند ماه بعد وزارت اطلاعات رژیم یک کلیپ ویدیویی از آقای تاجزاده پخش کرد که با دوربین مخفی از درون زندان گرفته شده بود. آقای تاجزاده در این کلیپ ویدیویی اعتراف کرده بود که تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 88 امکان نداشته و دلیل می آورد که در قالب معاون سیاسی وزارت کشور چند انتخابات برگزار کرده و می داند که تقلب در مقیاس ده میلیون رأی امکان پذیر نیست. سوال من این است که اگر تقلب نشده چرا من و چند تن دیگری را که می شناسم و تعداد خیلی بیشتری را که نمی شناسم با ادعای تقلب به خیابان ها کشیدید و از ترس دستگیری مجبور به فرار از کشور و زندگی پناهندگی کردید؟ و اگر تقلب شده، چرا اعتراف کردید که تقلب نشده؟ در آن کلیپ نشانه ای از فشار و اجبار به اعتراف دیده نمی شود و تا آنجا که من در این گوشه دنیا از طریق گشت و گذار در سایت های اینترنتی باخبرم، آقای تاجزاده هم آن اعتراف و موضوع آن کلیپ را تکذیب نفرموده اند . سوال من فقط همین است و فکر نمی کنم سوال مبهم یا پیچیده ای باشد. بالاخره تقلب شده یا نشده. آقای خاتمی هم که دم از تقلب می زد، در انتخابات مجلس ایران شرکت کرد. منظورم این است که آقای خاتمی هم با شرکت در انتخابات مجلس اعتراف کرد که تقلب نشده است، پس از ایشان هم همین سوال را دارم». نویسنده این نامه در ادامه آورده است؛ «باور کنید وقتی خبر پیشرفت های علمی جوانان کشورم را می شنوم چیزی نمانده که از غصه دغ (عین متن) کنم. چرا من و جوانان دیگری مثل من را فریب دادید و از بقیه جوانان وطنم جدا کردید و آواره کردید»؟ بهرام-ق در پایان نامه خود می نویسد «مادرم می گوید، سر هر نماز آقای موسوی و آقای کروبی و آقای خاتمی و آقای امین زاده و آقای حجاریان و آقای تاجزاده و چه می دانم، بقیه دوستان شما را نفرین می کند و از خدا می خواهد، فرزندان شما هم به سرنوشت فرزند خودش یعنی من، گرفتار شوند. منتظر جواب سوالم هستم. آدرس ایمیلم را در همین صفحه آورده ام.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت