حبیب الله عسگراولادی دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری و یکی از پیرمردهای سرد و گرم چشیده سیاست است. اگر چه این روزها کمتر دل به رسانهها میدهد و کمتر دیده میشود اما از تلاشش در دنیای سیاست نکاسته است. او را که می توان پدر حزب موتلفه نیز نامید. روزهایی را به چشم میبیند که بخش سنتی جناح راست اوضاع خوبی ندارد. نه در دولت می توانند نقش آفرینی کنند نه در مجلس توانستند نفوذ کنند. حبیب الله عسگراولادی البته خوشبین است؛ به آینده ایران و موتلفه. او در گفت و گو با آسمان از این روزهای اصولگرایان و موتلفه سخن میگوید. توجه دارید که اصولگرایان در آستانه رقابتهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی، به دو گروه جبهه پایداری و جبهه متحد تقسیم شدند. هر چه به انتخابات نزدیکتر شدیم مواضع دو گروه علیه یکدیگر بیشتر شد. اولا ارزیابی حضرت عالی از وضعیت کنونی اصولگرایان چیست؟ آیا اصولگرایان به تکههای آیینهای تبدیل شدهاند که از حاصل آن باید کل این مجموعه را دید؟ اصولگرایان در آستانه برگزاری نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تصور میکردند دوم خردادیها به صورت یک ضلع نیرومند در انتخابات نهم حضور پیدا میکنند لذا اندیشه وحدت
و همگرایی اصولگرایان شکل گرفت اما به تدریج که جلو رفتند مشاهده کردند دوم خردادیها نمیتوانند به عنوان یک ضلع نیرومند در انتخابات مطرح باشند. شناخت مردم از بی مهریهای دوم خردادیها باعث شد که در انتخابات نهم مردم از آنها عبور کنند. لذا اضلاع اصولگرایی ترجیح دادند یک رقابت جدی را بین خود تعریف کنند و رقابتهایی در مجموعه اصولگرایان یا جبهه متحد شکل گرفت در حقیقت یک دو گانه ای از رقابتها در درون اصولگرایان شکل گرفته است که میتواند اساس و مدل رقابت انتخابهای آینده باشد. بنابر این مردم در نگاه به اصولگرایان در انتخاب نهم ترجیح دادند افراد تازه نفسی را به مجلس بفرستند لذا بیش از دو سوم مجلس تغییر کرد. اساساً چرا اصولگرایان نتوانستند صدای واحدی در انتخابات داشته باشند؟ این تقسیمبندی تاکتیکی بود یا اختلافات جدی است؟ لزومی نداشت صدای واحدی از اصولگرایان در سپهر رقابتهای انتخاب نهم شنیده شود. ما یک رقابت جدی، سالم و قانونمند را پشت سر گذاشتیم و فکر میکنیم همه از آن راضی باشند. یکی از گروههای تشکیل شده به نام جبهه پایداری، از یک سو داعیهدار اصولگرایی ناب بود و از دیگر سو خود را حامی دولت آقای احمدی نژاد
نشان میداد. در حالی که اغلب اصولگرایان انتقادات جدی به ایشان و خصوصا اطرافیان و حامیان ایشان دارند. حضرت عالی این دو گانگی را در اتخاذ مواضع جبهه پایداری چگونه ارزیابی میکنید؟ جبهه پایداری یک ضلع نیرومند در رقابت انتخابات گذشته بود. آیت الله خوشوقت و آیت الله مصباح نقش پدری را در این جبهه بازی می کردند. ما انتقادهای صریحی از آیت الله مصباح و دیگر اعضای جبهه پایداری علیه دولت داریم. این برداشت شما صحیح نیست منتهی شیوه برخورد با دولت و نحوه نقد آنها با جبهه متحد متفاوت است. ما در هر دو جبهه رعایت حریم اصول را می بینیم و این نعمت بزرگی است که باید پاس داشت. نتایج انتخابات مجلس بیانگر پیروزی اصولگرایان است. جبهه متحد اصولگرایان تاکید دارد توانسته پیروز اصلی این انتخابات باشد. از لابهلای سخنان اعضای آن نیز مشهود است که آنها درصدد هستند، از یک سو جهت مجلس را تغییر بدهند و از دیگر سو روابط مجلس و دولت را گرم تر کنند و یک سال پایانی دولت، همراه آقای احمدینژاد و سیاستهای آن باشند. به نظر شما آیا جبهه پایداری میتواند برای اصولگرایان خط و مشی تعیین کند؟ ما نیاز داریم نوع گفت و گو بین اضلاع اصولگرایی در مجلس
آینده مدیریت شود تا به گفتمان اصولگرایی آسیب وارد نشود. همه توجهات باید به گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت معطوف شود و از برخوردهای کاهنده پرهیز کنیم. ما باید کمک کنیم دولت آخرین سال خدمت خود را با خاطرهای خوش در اذهان مردم سپری کند، فکر میکنم این فکری است که همه روی آن اجماع دارند. آیا جهتگیری مجلس نهم نسبت به دولت تغییر خواهد کرد؟ مجلس نقد مشفقانه به دولت را ادامه میدهد و به وظایف قانونی خود عمل میکند. ممکن است برخی بخواهند در این نقد و نظارت شکاف خود را پیگیری کنند من فکر میکنم به اندازه کافی عقلانیت سیاسی در مجلس وجود دارد که این فکر صورت نگیرد، شکاف بین قوا یک راهبرد جنگ نرم دشمن علیه نظام است باید با هوشیاری از آن عبور کنیم و آلت دست دشمن نباشیم. ارزیابی شما از عملکرد دولت دوم آقای احمدینژاد در بخشهای اقتصادی چیست؟ دولت کار خود را دنبال میکند، نقاط ضعف و قوت آن باید احصاء شود. در مجموعه دولت اراده ای برای خدمت به مردم و پیشرفت کشور وجود دارد باید آن را ارج نهاد. اگر دولت در چارچوبهای قانونی حرکت کند ما مشکل چندانی نخواهیم داشت. دولت و مشخصا آقای احمدی نژاد تاکید دارند که برخی نمیگذارند که
ایشان برنامههایش را اجرا کند، با توجه به آنکه جناب عالی معمولا دیدارهایی با آقای احمدینژاد داشتهاید، آیا ایشان گفتهاند که چه کسانی مانع از اجرای برنامهها هستند؟ دشمنان نظم با تهدید و تحریم در سر راه خدمات دولت اخلال ایجاد میکنند موضوع تحریمها مساله ممی است دولت با درایت آن را پشت سرگذاشته است، موانع همیشه وجود داشته است، هنر و مهارت دولت باید عبور از آنها باشد ضمن اینکه برخی ازگلهگذاری ها ممکن است درست نباشد. مشخصا آینده ریاست جمهوری آقای احمدینژاد را چگونه میبینید؟ بنده پیشگوی خوبی نیستم. برای آقای احمدینژاد و دولت دهم از خداوند متعال عاقبت به خیری آرزو میکنم اگر او توفیق یابد. در خط ولایت فقیه و در خط قانون اساسی حرکت کند یکی از موفقترین دولتهای پس از انقلاب خواهد بود. به نظرشما آینده سیاسی آقای احمدی نژاد پس از ترک دولت چگونه خواهد بود؟ آیا ایشان مدل روسیه و آقای پوتین را برای خود برمیگزیند و شخصی از نزدیکان خود را حمایت میکند تا رئیس جمهور شود و سپس خود در سایه برای دوره بعد تلاش میکند؟ شما فکر میکنید ایشان قدم در چه راهی میگذارد؟ با پایان یافتن دوره خدمت احمدینژاد این مردم هستندکه
تصمیم میگیرند سکان کشتی اجرا را به دست چه کسی بسپارند تجربه دولتهای گذشته نشان داده است مردم انتخابهای خوبی کرده اند و تجربیات تازهای را در اجرا اراده کردهاند، انتخاب مردم همواره پیشبینی نشده و شگفتیساز بوده است لذا میشود نتیجه گرفت که کسی نمیتواند اراده خود را به مردم تحمیل کند. یکی از موضوعاتی که در انتخابات اخیر مجلس به آن پرداخته شد. جوانگرایی در حزب موتلفه است. از آنجایی که دبیر کل و قائم مقام ایشان نتوانستند آرای لازم را کسب کنند و به مجلس راه یابند، برخی از جوانگرایی و ضرورت تغییر دبیرکل موتلفه سخن گفتند. از آنجایی که سالها هدایت این حزب سیاسی و با نفوذ در اختیار شما بود، آیا موافق تغییر دبیر کل و جوانگرایی در موتلفه هستید یا خیر؟ حزب موتلفه اسلامی برنامه ۱۵ ساله خود را نوشته است. توفیق یا عدم توفیق حزب در یک مرحله از انتخابات نقشی در حیات رو به رشد حزب ندارد. معمولا در هر مجمع عمومی ما به آسیبشناسی خود میپردازیم. به زودی مجمع عمومی حزب برگزار میشود، فکر میکنم تصمیمات خوبی برای یک جهش بزرگ در حزب هم به لحاظ گفتمانی و هم به لحاظ روزآمدی و کارآمدی در راه است. اساسا چرا موتلفه این سالها
دست به جوانگرایی نزده و چرا نیروهای جوان آن در سایه برادران بزرگ خود قرار گرفتهاند. تا جایی که بسیاری از آنها ناشناس و ناآشنا ماندهاند. روند گرایش به جوانگرایی در حزب در سالهای گذشته شکل گرفته است. بسیاری از کادرهای ما جوان هستند. شمار زیادی از اعضای کارتدار ما در همین انتخابات در تهران و شهرستانها رأی آوردهاند، ما عدم راهیابی دبیر کل و قائم مقام به مجلس را به یک عدم توفیق تفسیر نمیکنیم. آن دلایل خاص خود را دارد که باید در مورد آن فکر کرد. به زودی حزب انشاءالله دور جدیدی ازفعالیتها را با توجه به تصمیمات مجمع عمومی آغاز خواهد کرد و از شمار قابل توجهی از کادرهای ورزیده و جوان حزب رونمایی خواهد شد. برخی مشکلات اخیر کشور را ناشی از این میدانند که احزاب کشور در سالهای اخیر منزوی و طرد شدهاند. اعم از احزاب اصلاحطلب و احزاب اصولگرا از آنجایی که شما سابقه دیرینه در کار تشکیلاتی و حزبی دارید فکر میکنید اولا چرا احزاب در دوره اصولگرایان این چنین تضعیف شده اند و مسبب آن کیست؟ دوما چه باید کرد؟ سوما این تفکر که وقتی ما حزب نداشته باشیم کشور سامان بهتری خواهد داشت را قبول دارید؟ توفیق یا عدم توفیق احزاب به
خودشان برمیگردد آنها نمیتوانند کم کاری یا عدم تدبیر خود را به عوامل و موانع بیرونی نسبت دهند. هنر حزب در این است که از موانع عبور کند لذا ما در نقد خود باید صریح عمل کنیم تا راه آینده را شفافتر ببینیم. این روزها در مجلس نهم بحث بر سر ریاست این مجلس است. برخی معتقدند که رئیس مجلس آینده رئیس جمهور آینده نیز خواهد بود. شما چگونه فکر میکنید؟ آیا این طور است؟ موضوع انتخاب رئیس مجلس و هیات رئیسه یک موضوع داخلی نمایندگان منتخب است باید آن را به خرد جمعی نمایندگان سپرد، طبیعی است این گفت و شنودها پیرامون انتخاب رئیس و هیات رئیسه میان نمایندگان باشد. اکنون نمایندگان در دعوتهایی که صورت میگیرد شرکت میکنند و دنبال ادله عقلی برای انتخاب خود میباشند. مجلس بدون شک در اولین فرصت موضوع مطالبات اقتصادی مردم را در دستور کار خود میگذارد و مهار تورم و گرانی و اهتمام به اشتغال یک دستور دائمی نمایندگان خواهد بود. در خصوص اینکه رئیس مجس آینده را باید رئیس جمهور آینده کشور دانست فکر میکنم این تحلیل درست نباشد تجربههای گذشته نشان داده است که چنین تحلیلی دقیق و درست نیست.
دیدگاه تان را بنویسید