سخناني كه خودم از خاتمي شنيدم!

کد خبر: 202740

آقاي خاتمي هميشه در دوران صدارتش بر طبل آزادي بيان مي كوبيد، اما جاي تعجب دارد كه نزديكان او علاقه شديدي دارند كه هر صدايي را در نطفه خفه كنند.

کیهان نوشت: لو رفتن اظهارات اخير خاتمي در ملاقات با چند تن از روزنامه نگاران همسو، مجادلات تازه اي رادر محافل اپوزيسيون برانگيخته است. براساس برخي گزارش ها، خاتمي در اين ملاقات نسبت به حضور در انتخابات مجلس ابراز ترديد و پشيماني كرده اما براساس برخي گزارش هاي ديگر او اظهارات تندي درباره جريان هاي ساختارشكن و ضد دين مطرح كرده كه باعث شدند مردم متدين و حاكميت نسبت به اصلاح طلبان بدگمان شوند. از سوي ديگر برخي حضار انتقادهاي تندي به او مطرح كرده اند كه اين انتقادها نيز سانسور شده است. اما آنچه در نوع خود جالب است عدم صراحت خاتمي و مواضع دوپهلوي او در خلوت و جلوت است. آرش بهمني از روزنامه نگاران زنجيره اي فراري با انتقاد از رويه خاتمي تاكيد كرد كه تداوم چنين اقداماتي، بي اعتمادي حاميان سابق نسبت به او را شدت خواهد بخشيد. وي در بالاترين نوشت: معمولا بخش اعظم سخناني كه در اين ديدارها بيان مي شود، جايي در خبرهاي رسمي پيدا نمي كند. حداقل يك نمونه مشخص آن كه براي خودم رخ داده، ديداري است كه پيش از انتخابات رياست جمهوري دهم با عبدالله نوري داشتيم. خبري كه از اين ديدار منتشر شد تقريبا دربرگيرنده حرف هاي اصلي بيان شده در جلسه نبود. وي مي افزايد: حامد صالح آبادي يكي از روزنامه نگاراني كه در جلسه با خاتمي بوده، قسمتي از سخنان خاتمي را نقل كرده كه خيلي زود انعكاس گسترده اي يافت. او مي نويسد كه «دانستن حق مردم است». اين جمله اي بود كه نخستين بار- اگر اشتباه نكنم- بر پيشاني روزنامه صبح امروز نقش بسته بود و بعد از آن نيز به يكي از شعارهاي اصلاح طلبان تبديل شد. بعضي رفتارهايي كه اما انجام مي شود، كمترين نشاني از پاي بندي به اين شعار ندارد. در اين شكي نيست كه سياستمداران، در سخنان خود جانب مصلحت و احتياط را رعايت مي كنند، اما اگر سياستمداري در يك جمع چند ده نفري سخناني را مطرح كرد، چرا بايد از نقل آنها خودداري شود؟ به خصوص آن كه توجه كنيم عده زيادي از افرادي كه در اين جمع بوده اند، روزنامه نگار هم بوده اند؟ و مگر مي شود كه كسي در جمع هاي نيمه خصوصي، سخناني را مطرح كند، اما در خبر رسمي كه از آن ديدار منتشر مي كند، سخناني ديگر- و بعضا متناقض- را به عنوان خبر اصلي نشر دهد؟ وي اضافه مي كند: اتفاقات اين چنين كه رخ دهد، دو نتيجه كلي خواهد داشت؛ نخست آن كه اعتماد به چنين روزنامه نگاراني را كم خواهد كرد. روزنامه نگاري كه بنا به مصالح نامعلوم، از انتشار سخناني سر باز زند، نمي تواند منبع قابل اطميناني براي نقل سخنان ديگران باشد. مي توان از آن پس شك كرد كه اين افراد، به دليل دوري يا نزديكي به هر فردي، سخنان او را كم يا زياد كنند. از سوي ديگر، در دنياي امروز، كار دشواري است كه بتوان سخناني را كه در يك جمع چند ده نفري مطرح مي شود، از انظار عمومي پنهان داشت. نتيجه اي كه از اين مساله مي توان گرفت آن است كه به چنين سياستمداراني نيز نمي توان اطمينان كرد. زيرا آنان نيز نشان مي دهند كه به هر بهانه اي مي توانند سخنان خود را به گونه اي ديگر و وارونه جلوه دهند. اتفاقي كه تاكنون بارها رخ داده است. در همين حال حامد صالح آبادي- منتشركننده بخشي از اظهارات خاتمي- در فيس بوك، از برخوردهاي نيروهاي نزديك به خاتمي با وي خبر داده است. به گزارش خودنويس، صالح آبادي يادآور شده است: بعد از نوشته ديروزم درباره جلسه با خاتمي، از يك سو برخي اظهار لطف كردند و از سوي ديگر برخي با جملات گهربارشان از خجالت بنده درآمدند. اولاً: بايد عرض كنم صفحه شخصي من در فيس بوك حيطه شخصي و خصوصي خودم است و منبعي براي درج اخبار سايت ها نيست اما متاسفانه سايت بازتاب امروز و پارسينه بدون اطلاعم اين مطلب را به نقل از من منتشر كرده اند كه از اين بابت گلايه مندم. دوماً متاسفانه امروز خاتمي نادانسته يا دانسته در انحصار عده اي فرصت طلب قرار گرفته است كه فيلتر مابين او و جامعه شده اند و تنها مي خواهند هرچه در تراوشات ذهني خودشان مي گذرد را تحميل كنند و اين محصور شدن خاتمي توسط عده اي خاص كه خود را متوليان اصلاحات مي دانند سبب فاصله گرفتن او از متن جامعه شده است. قطعا همه قبول دارند كه خاتمي آن محبوبيتي كه قبل از انتخابات 88 داشت را ديگر ندارد و خيلي از هواداران او از وي عبور كرده اند و عامل اصلي اين ريزش ها همين انحصارطلباني هستند كه امروز همچون پيله ابريشم دور خاتمي پيچيدند و اجازه دسترسي ساير افكار را به او نمي دهند. وي ادامه مي دهد: در خصوص جملاتي كه به نقل از خاتمي نوشتم بعضي ها موضع گيري كردند و خواستند القاء كنند كه اين جملات خاتمي نيست و بنده تحريف كردم. آقاي خاتمي هميشه در دوران صدارتش بر طبل آزادي بيان مي كوبيد، اما جاي تعجب دارد كه نزديكان او علاقه شديدي دارند كه هر صدايي را در نطفه خفه كنند. بايد به عرض اين انحصارطلبان تشنه قدرت برسانم كه هرگز با اين جوسازي ها و فرافكني ها به قصد خود كه تحريف حقيقت است نخواهيد رسيد و آن پيامي كه بايد به جامعه مي رسيد، اكنون رسيده است. وي تصريح مي كند: به هرحال اين سخناني بود كه خودم در فاصله چند متري از آقاي خاتمي شنيدم و حالا اگر دوستان عوام فريب مي خواهند طور ديگري جلوه دهند مشكلي پيش نخواهد آمد، شما راحت باشيد و تراوشات ذهني خودتان را با جهت گيري حزب تان منتشر كنيد و قطعا اين جملات در گزارشي كه توسط دفتر خاتمي منتشر خواهد شد نيز حذف خواهد شد اما مهم اين است كه «دانستن حق مردم است». به نوشته خودنويس «اشاره صالحي به نظر مي رسد به افرادي از حزب مشاركت باشد.» خودنويس همچنين كاريكاتوري از راي دادن خاتمي كشيده كه او مي گويد من نبودم دستم بود، تقصير آستينم بود. شبكه بالاترين نيز در نوشته اي انتقادي به خاتمي تصريح كرد: شما در همان سالهاي 1376 قدرت مديريت سياسي را به جاي احزاب حداقلي موجود به اطرافيان نالايق و به يك سيستم رانتي سازمان داده شده سپرديد. شما جسارت اعتراض به تخلف انتخاباتي شوراي نگهبان در انتخابات مجلس ششم را نيز نداشتيد. شما جسارت اعتراض به تخلفات انتخاباتي سال 84 و سال 88 را هم نداشتيد. شما جسارت اعلام تصميم خودتان براي شركت در انتخابات 12اسفند را نداشتيد. اين شبكه اضافه كرد: كسي از شما انتظار ندارد فراخوان اعتراض خياباني و يا آشوب بدهيد كه يقين داريد و داريم كسي تن با ارزش خود را به اين خطر نخواهد سپرد اما لااقل مثل موسوي باشيد. اين شبكه البته در مطلب ديگري حتي به ميرحسين موسوي نيز حمله كرد و نوشت: هنوز بعضي ها ياحسين ميرحسين مي كنند! خاتمي تحريم انتخابات مجلس را دروغ خواند و گفت كه خط تحريم القاء مي شد. او به صراحت اعلام كرد كه كروبي و موسوي هم درون نظام هستند و اگر نقدي هست در درون نظام هست نه عليه آن. آيا باز هم بايد ياحسين ميرحسين گفت؟!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت