علایی گفت : هيچ كس به جزء احمدآقا فرزند ايشان كه در همان روزها نامهاي به حضرت امام(ره) نوشتند و اين نامه جزء نامههاي تاريخي است و هنوز منتشر نشده است، با امام(ره) هم عقيده نبود. در آنجا احمد آقا به حضرت امام(ره) مي نویسند نظر شما در مورد عدم عبور از مرز درست است و من نگران هستم كه شما به دليل اهميتي كه به متخصصين ميدهيد از نظرتان عدول كنيد و ما در مسيري قرار بگيريم كه ديگر نتوانيم جنگ را تمام كنيم.
بخشی از گفت و گوی خبرگزاری دانشجو با علایی که یکی از فرماندهان جنگ تحمیلی بود به شرح زیر است : جنگ پس از فتح خرمشهر پايان نيافت/ امام موافق ورود به خاك عراق نبودند يك مسئله اي كه در آزادي خرمشهر مطرح شد، اين بود كه ما براي تنبيه متجاوز وارد خاك عراق شويم و مطمئن باشيم كه عراق ديگر حمله نميكند. اين جزو تصميمات فرماندهان بود يا امام؟ علايي: از نظر منطقي پس از فتح خرمشهر جنگ خاتمه نيافت، به خاطر اينكه بخشي از سرزمينهاي ايران همچنان در دست ارتش عراق بود و عراق هم معاهده 1975 را نپذيرفته بود؛ همچنين مبنايي براي خاتمه جنگ وجود نداشت و قطعنامه اي هم از سوي سازمان ملل منتشر نشده بود كه بر اساس آن بشود جنگ را خاتمه داد، بنابراين مسير طبيعي اين بود كه جنگ ادامه پيدا كند. بنابراین سير طبيعي جنگ اين بود كه تا آزادی تمام سرزمین های ایران ادامه پيدا كند، اما امام (ره) بعد از مقطع فتح خرمشهر در ابتدا موافق ورود نيروهاي ايران به خاك عراق نبودند. برخلاف بقيه مسئولان و فرماندهان كه همه معتقد بودند ما در ادامه جنگ نميتوانيم لب مرز بمانيم و به عراق اطمینان دهیم که از مرز عبور نمی کنیم و می جنگیم، بنابراین نميتوانيم با
اين محدوديت بجنگيم؛ همان طور كه عراق وقتي جنگ را شروع كرد وارد خاك ايران شد و از مرز عبور كرد، ايران هم براي آزادسازي سرزمينهايش نبايد منعي براي عبور از مرز داشته باشد، ولي حضرت امام (ره) معتقد بودند كه ما بايد بجنگيم و سرزمین هایمان را آزاد کنیم، ولي نبايد از مرز عبور كنيم. اگر خاطرات كساني را كه در آن دوره با امام (ره) محشور بودند را مطالعه كنيم، ميبينيم كه در حين عملياتهاي مختلف هر وقت از امام (ره) سوال مي كردند كه آيا نيروهاي ما از مرز عبور كنند، امام ميفرمود: نه. تا زمان فتح خرمشهر هر جا خاطرات دوران جنگ مسئولان را بخوانيم، ميبينيم كه امام (ره) همواره تاكيد مي كردند كه جنگ را ادامه ميدهيم، اما از مرز عبور نميكنيم؛ البته بعد از فتح خرمشهر هم امام معتقدبودند كه از مرز عبور نكنيد و جنگ را تا به ثمر رسيدن جلو ببريد. از روز اول آغاز جنگ تا انتهاي آن، ايران براي اينكه جنگ را به پايان برساند چند حرف مشخص براي خاتمه دادن به جنگ داشت؛ اول اينكه تمام قواي متجاوز خاك اشغالي ايران را رها كنند و بيرون بروند و اگر اين كار را نكنند با عمليات نظامي آنها را بيرون خواهيم كرد. نكته دوم اين بود كه عراق كه جنگ را
آغاز كرده و معاهده 1975 را كه يك مبناي حقوقي براي مشخص بودن مرز بين ايران و عراق در خشكي و اروند رود بود و صدام آن را با شاه امضا كرده بود، پاره كرده، اعلام كند كه به اين معاهده وفادار است تا مبناي حقوقي ختم جنگ هم مشخص شود. نكته سوم اين بود كه چون عراق جنگ را آغاز كرده و به ايران خسارات جاني و مالي وارد كرده است، بايد اين خسارتها را جبران كند. البته در كنار اين مسائل برخي مسائل ديگر هم مطرح ميشد؛ مثلاً اينكه تعدادي از مردم عراق در جريان جنگ آواره شدند و به ايران پناه آوردند كه قاعدتاً وقتي جنگ تمام ميشود بايد به سرزمين عراق برميگشتند. امام مي فرمودند: جنگ را تا حصول نتيجه ادامه ميدهيم، ولي از مرز عبور نميكنيم؛ البته در آن زمان در برابر نظر امام (ره) دو نظر ديگر هم وجود داشت؛ يكي اينكه ما در جنگ نميتوانيم خودمان را مقيد كنيم كه از مرز ايران عبور نكنيم، چون بعضي وقتها دفاع ايجاب ميكند كه ما به يك عامل طبيعي متكي شويم، بنابراين بايد به جايی فراتر از خاك ايران برويم تا تلفاتمان كم شود. از نظر منطق سياسي هم اين گونه بود كه اگر ارتش عراق مطمئن می شد كه ما نميخواهيم از مرز عبور كنيم، حاضر نميشد كه
شرايط ايران را براي تحقق صلح بپذيرد؛ اينها مباحثي بود كه در دو جلسه شوراي عالي دفاع پس از فتح خرمشهر در خدمت امام مطرح شد و امام قانع شدند كه نبايد در ادامه جنگ برای آزادسازی سرزمین های اشغالی ایران، رزمندگان را از ورود به خاك عراق منع كنند. البته براي اين مسئله هم شرط تعيین كردند و گفتند اگر قرار است وارد خاك عراق شويد در جاهاي وارد شويد كه مردم عراق نباشند تا آسيب نبينند. حجم كمك هاي غرب بعد از فتح خرمشهر بيشتر شد منطق امام براي امتناع از ورود به خاك عراق چه بود؟ علايي: منطق امام(ره) اين بود كه اگر وارد خاك عراق شويم با چند مشكل مواجه خواهيم بود. یکی این که مردم عراق تا آن روز احساس ميكردند ارتش عراق متجاوز است و دلشان با ما بود. اگر ما وارد خاك عراق شويم ممكن است رژيم صدام حسين عرق وطني آنها را برانگيزد و اين باعث شود كه مردم عراق كه در دل با ماهمراه بودند احساس دفاع از خاك خود را پيدا كنند. منطق ديگر امام اين بود كه تا زماني كه در داخل خاك ايران ميجنگيم در افكار عمومي بينالمللی، کشوری مدافع تلقي ميشويم اما اگر از مرز عبور كنيم آنها ميتوانند در تبليغاتشان ما را متجاوز معرفی كنند در حالي كه عراق
متجاوز است. نكتهاي ديگر اين بود كه كشورهاي عربي و غربي كه در برابر جنگ عراق با ما ظاهر بيطرفي را گرفته بودند به محض آنكه ايران وارد خاك عراق شود ظاهر بيطرفي را كنار ميگذارند و آشكارا عليه ما موضع گيري خواهند كرد و به كمك صدام حسين خواهند شتافت و از نظر مالي و تسليحاتي او را حمايت خواهند كرد. ادامه جنگ نيز نشان داد كه نظر امام(ره) درست بوده است زيرا همه اتفاقاتي كه امام(ره) پيش بيني مي كردند رخ داد، شاهد مثال آن هم اين بود كه تمام كشورهاي عربي و غربي عمده تجهيزات و پولي را كه به عراق دادند پس از فتح خرمشهر بود يعني از زماني كه ما تصميم گرفتيم ما از مرز عبور كنيم. اگر ميزان كمكها به عراق، قبل از فتح خرمشهر و بعد از آن را ارزيابي كنيم خواهيم ديد كه كمكهاي كشورهاي عربي و غربي بعد از فتح خرمشهر با زمان قبل از آن قابل مقایسه نيست. بعد از فتح خرمشهر و ورود به خاك عراق هجمه عليه ايران بيشتر شد از نظر موضع سياسي نيز اکثر کشورهای عربی و غربی تا پايان جنگ عليه ما موضع گرفتند و از نظر نظامي كشورهايی كه تا آن زمان وارد تجهيز و تسليح عراق به صورت جدي و علني نشده بودند وارد عمل شدند مثلاً فرانسه، تعداد هواپيماهاي
ميراژ را كه پس از فتح خرمشهر در اختيار عراق گذاشت چندين برابر هواپيماهايی بود كه قبل از فتح خرمشهر به دولت عراق داده بود. شوروي كه تجهيزكننده اصلی ارتش عراق بود تا قبل از فتح خرمشهر ظاهر بيطرفانه ای داشت اما بعد از فتح خرمشهر شوروي هم از نظر تسليحاتي كمكهاي زيادي به عراق كرد. در منظر افكار بينالمللی وضعيت ما در دوران بعد از فتح خرمشهر نسبت به قبل از آن بدتر شده بود. ایران قبل از فتح خرمشهر در افكار بين المللي به عنوان قرباني تجاوز شناخته ميشد در حالی که با عبور قوای ایران از مرز وضعیت تبلیغاتی به نفع عراق تغییر کرد. بنابراين تمام نظراتي كه امام(ره) تا آن زمان داده بود تحقق پيدا كرد. نامه منتشر نشده سيد احمد به امام درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر علت اينگونه تصورات در جامعه داخلي ايران و عرصه بين الملل چه بود؟ علايي: اينكه دلايل آن چه بود بايد به تصورات آن زمان برگشت، يكي از تصورات آن زمان اين بود كه ايران تصور ميكرد در موضع قدرت قرار دارد و در شرايط فعلي اين قدرت بايد نقد شده و يك دستاوردي از آن كسب شود. اگر ما جنگ را خاتمه داديم و در همين وضع كاري نكرديم و عراق هم از بقيه سرزمينهاي ما بيرون
نرفت و معاهده 1975 را هم نپذيرفت و حاضر نشد جنگ را خاتمه دهد ممكن است مردم ايران در آينده اين سئوال را بپرسند كه شما كه در موضع قدرت بوديد و در دور پيروزي قرار گرفته بوديد چرا جنگ را ادامه نداديد تا طرف مقابل را وادار به تسليم در برابر خود كنيد. از آنجا كه اين تصور وجود داشت كه ما از نظر نظامي در شرايط خوبي به سر ميبريم ملت تصور ميكردند كه ميتوانيم با اين اقدام، عراق را وادار به تسليم و پذیرش شرایط خود كنيم. شايد اين نکته يكي از مهمترين دلايلي بود كه باعث شد كساني كه آن زمان در راس كشور بودند، غير از حضرت امام(ره)، بر اين نظر اصرار بيشتري كنند كه منع عبور از مرز برداشته شود تا بتوانيم جنگ را با پيروزي تمام به پايان برسانيم. وقتي امام نظر متخصصين را پذيرفت... يعني هيچ كس در اين تفكر با امام(ره) هم عقيده نبود؟ علايي: هيچ كس به جزء احمدآقا فرزند ايشان كه در همان روزها نامهاي به حضرت امام(ره) نوشتند و اين نامه جزء نامههاي تاريخي است و هنوز منتشر نشده است، با امام(ره) هم عقيده نبود. در آنجا احمد آقا به حضرت امام(ره) مي نویسند نظر شما در مورد عدم عبور از مرز درست است و من نگران هستم كه شما به دليل اهميتي
كه به متخصصين ميدهيد از نظرتان عدول كنيد و ما در مسيري قرار بگيريم كه ديگر نتوانيم جنگ را تمام كنيم. در نهایت حضرت امام(ره) چون برای نظر متخصصين و اهل حرفه اهميت قائل بودند اين نظر را پذيرفتند و الا نظر حضرت امام(ره) عدم عبور از مرز بود نه ختم جنگ، البته باید توجه داشت که از نظر منطقي عدم عبور از مرز به معني رفتن به سمت فرآیند ختم جنگ است.
دیدگاه تان را بنویسید