اعترافات سه تروریست عرب

مهر: تلویزیون سوریه اعترافات دو تروریست تونسی و یک تروریست لیبیایی درباره چگونگی نفوذ خود به سوریه برای اقدامات تروریستی را پخش کرد. «فهد عبدالکریم صالح الفریطیس» گفت: من متولد سال ۱۹۹۱ لیبی و ساکن بنغازی هستم و در انقلاب لیبی شرکت کردم، در گردان ابوسلیم که ابودجانه (یکی از رهبران القاعده) ریاست آن را بر عهده داشت خدمت می‌کردم. در درگیری‌های اجدابیا و البریقه شرکت کرده‌ام. وی افزود: من اخبار انقلابهای عربی را از طریق تلویزیون دنبال می‌کردم و شبکه الجزیره و دیگر شبکه‌های مذهبی، نظام حاکم بر سوریه را کافر می‌دانستند. الفریطیس گفت: یکی از دوستان من که عضو القاعده است با من تماس گرفت و از من خواست با توجه به تجربه‌ای که در زمینه مبارزه وجنگ دارم به سوریه بروم و با مسلمانان علیه نظام بجنگم و پس از موافقت من، شماره فردی به نام احمد را که عضو ارتش آزاد سوریه بود، از او گرفتم. وی افزود: پس از آن من به استانبول ترکیه رفتم و پس از تماس، به مرز سوریه و سپس به لاذقیه رفتم. در ادامه به مدت دو هفته در آنجا ماندیم و با احمد دیدار کردیم، او به من گفت که عضو ارتش آزاد سوریه است و او ما را با القاعده و جنگجویان دیگر مرتبط می‌کند. «اسامه مختار هذلی» یکی دیگر از تروریستهای دستگیر شده گفت: من متولد سال ۱۹۹۰ تونس هستم ابتدا برای کمک به انقلابیون لیبی به این کشور رفتم و زیر نظر ابودجانه یک دوره آموزشی طی کردم و به جنگ علیه رژیم سابق لیبی پرداختم. وی افزود: زمانی که اخبار سوریه را دنبال می‌کردم تمایل پیدا کردم که برای کمک به مردم سوریه بشتابم، اما پولی برای رفتن به سوریه نداشتم بنابراین دوباره به لیبی بازگشتم در طی مدت اقامت من در لیبی یکی از دوستانم اعلام کرد که قصد رفتن به سوریه را دارد. هذلی بیان کرد: من به همراه دوستم و چند نفر دیگر به ترکیه رفتیم و در آنجا شخصی به نام احمد مامور ورود قاچاقی ما به سوریه شد ما پس از هماهنگی به انطاکیه رفتیم. وی گفت: پس از اینکه به انطاکیه رفتیم احمد با من تماس گرفت و شماره فردی به نام اباعلی که افراد را قاچاقی وارد سوریه می‌کرد به ما داد. ما پس از عبور از کوه‌ها وارد سوریه شدیم و به لاذقیه رفتیم و آنگاه احمد ما را به شخصی به نام ابی طلحه برای انتقال به شهر ادلب تحویل داد. مجدی بن العیاشی العیاری متولد سال ۱۹۸۵ از دیگر تروریست‌ها نیز ضمن تکرار حرفهای دو تروریست دیگر گفت: پس از اینکه به لاذقیه رسیدیم، ما را به منزلی بردند که من تنها نبودم، بلکه افرادی دیگری از جمله محمد الیعقوبی، محمد بن ثابت، سهیل الصقاصلی در آنجا بودند. در این منزل احمد به ما خوش آمد گفت و از توانایی رزمی ما آگاه شد که من گفتم در انقلاب لیبی شرکت داشته‌ام سپس به ما گفت فردا صبح فردی شما را به یکی از گردانهای رزمی برای جنگ می‌برد.