جملهایکهامامدربارهآیتاللهمهدویکنیگفت
از جمله موارد بصیرت و علم ایشان نیز می شود به مقابله با تفکرات ضد روحانیت شریعتی از همان ابتدا اشاره کرد که نشان از دقت و ظرافت ایشان در معارف اسلامی و حرکت انقلابی دارد.
فارس: حضرت امام خمینی(ره) درباره آیت الله مهدوی کنی فرموده بودند: «وزارت کشور از وزارتخانههاى بسیار وسیع است و بحمد اللَّه در رأسش هم آقاى مهدوى واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان.» محمد حسن میرلوحی درباره شخصیت آیت الله مهدوی کنی یاداشتی به شرح ذیل نوشته است: این روزها شاید برای خواص و سیاسیون و حتی برای کسانی که خود را سهیم در آینده انقلاب می دانند سنگین ترین و دقیق ترین روزهاست. ایامی که دیگر وقت فرار از احساسات به منطق ناب انقلاب اسلامی است و پرهیز از تخته گاز رفتن های بی مهابا و بدون تحلیل بر سرپیچ های تاریخی است که تعبیری صریح از بیان سکاندار این حرکت نورانی می باشد. اینک و در آستانه پدید آمدن برگ زرینی دیگر بر تارک دفتر موفقیت های ملت ایران باید برای نیل به این پیروزی از تیره راه ها به راه های روشن پناه برد و خاک خورده ها و پیران راه مشخصا قطعی ترین راهنما ها و دلیلان ما برای برگزیدن صحیح از سقیمند. به تعبیر دیگر یک پیشرو در عرصه انقلاب علاوه بر ویژگی های محوری چون تقوا، بصیرت و علم به معارف اسلامی و انقلابی باید برای عبور دادن این خیل عظیم ملت از پیچ تاریخی، دارای سابقه ی متقن و محکم سیاسی باشد. قطعا اینکه مردم مومن و انقلابی ایران در این عرصه مهم به علما رجوع کنند و از نصیحتها و خط دهی های ایشان تبعیت کنند امری است عقلی و مورد تایید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و امام خامنه ای دام ظله العالی. اما باید به دیگر تذکرات و توجهات عقل و رهبری معظم نیز توجه کرد و آن هم سابقه دار بودن و تجربه سیاسی داشتن است. مشخصا با یک تورق سریع اسناد و کتب تاریخی معاصر انقلاب اسلامی به این نکته پی برد که حضرت آیت الله مهدوی کنی علاوه بر اتصاف کامل به سه شرط لازم، دارای کوهی از سوابق اجرایی و بسیار خطیر در قبل، حین و پس از انقلاب بودند و هستند و با عنایت ویژه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری مواجه بودند. آنجایی که امام رحمت الله علیه جمله ی بسیار خاص و بی سابقه برای ایشان را به کار می برند و می فرمایند:« ...وزارت کشور از وزارتخانههاى بسیار وسیع است و بحمد اللَّه در رأسش هم آقاى مهدوى واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان. صحیفه امام ج15/ص124) یا در جای دیگر می فرمایند:«(ایشان)با همه توان درخدمت به اسلام کوشاهستند همان ج16/ص418)» البته چهره محبوب و پر رنگ اخلاقی ایشان در جامعه زبان زد عام و خاص است و بر همگان واضح است که مشی کاملا سیاسی ایشان همراه با رعایت دقیق تمامی موازین اخلاقی است اما لازم می دانم در مورد تقوای سیاسی ایشان یکی از آخرین مواضع ایشان را که خود حقیر در جلسه ای شاهد بودم عرض کنم و برای تفصیل دوستان را به مطالعه تاریخ احاله بدهم. حدود چندین ماه بود که در دانشگاه ایشان راجع به انتخابات نامه هایی و شب نامه هایی متعدد از طرف طرفداران جبهه متحد و پایداری نوشته می شد که نویسندگان آنها با اسم مشخص نبودند اما بعد از جریان نامه بدون امضای جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام که محترمانه خدمت حضرت آیت الله مصباح تذکراتی چند راجع به ارتباط برخی از اعضای جبهه پایداری با جریان انحرافی، ایشان در جلسه شورای دانشگاه فقط و فقط به این نکته انتقاد کردند که نباید نامه های بدون امضا از طرف دانشجویان صادر شود و هیچ تذکر خاصی راجع به محتوای این نامه خاص ندادند. اما همان طوری که ما و برخی دلسوزان می دانستیم که برخی سوء استفاده خواهند کرد و از این طریق طرفداران خالص و جوان جبهه متحد را سرکوب کنند به ایشان عرض کردیم که بگذارید و این سخن را بعد از مدتی بفرمایید تا این سوء استفاده ها نشود. اما ایشان با عصبانیت به ما فرمودند که بنده سر عقائد خود استوار و محکم هستم و اعتقادم این است که نباید این نامه ها بدون امضا باشد ولو اینکه این سوء استفاده ها بشود. این خاطره نمونه بسیار کوچکی از تقوای سیاسی ایشان و برخورد بزرگمنشانه ی ایشان در قبال تخریبها و تهدیدهای جبهه ی تحت سرپرستی ایشان است. راجع به سوابق انقلابی ایشان باید گفت علاوه بر شاگردی ایشان نزد حضرت امام خمینی ره و کسب بینش سیاسی ایشان و ادامه دادن این منش در بعد عمل و نظر، فعالیت های قبل از انقلاب ایشان شاید به طور متمرکز در مسجد جلیلی در سال 1340 در شهر تهران آغاز شد و علاوه بر فعالیتهای فرهنگی که شامل جلسات معرفتی با جوانان بود کتابخانه و صندوق قرض الحسنه ای را تاسیس کردند که در پوشش آنها به فعالیت های سیاسی و بیان خط امام می پرداختند. از جمله موارد بصیرت و علم ایشان نیز می شود به مقابله با تفکرات ضد روحانیت شریعتی از همان ابتدا اشاره کرد که نشان از دقت و ظرافت ایشان در معارف اسلامی و حرکت انقلابی دارد. ایشان در شب 23 ماه رمضان سال 1353 در سخنرانی شب قدر خویش که به دفاع از امام پرداختند ناگاه بوسیله عمال شاه دستگیر و به مدت طولانی در بوکان تبعید شدند. جالب اینجاست که روحیه پایدار و راسخ انقلابی ایشان در تبعید نیز خاموش نشد و آنجا نیز به فعالیتهای فرهنگی و روشنگری های عمقی پرداختند. اگر بخواهیم در مورد زندان و شکنجه های ایشان صحبت کنیم سخن به درازا می کشد اما شیرین است که در اینجا به این خاطره اشاره کنم که در اوج یکی از شکنجه های ایشان توسط یکی از شکنجه گران معروف ایشان مشغول ذکر ربنا افرغ علینا صبرا وثبت اقدامنا بودند و شکنجه گر می گوید آ شیخ چه می گویی ربنا ربنا؟! ایشان می گوید تو کار خودت کن و من کار خودم. و این استقامت و ثبوت قدم ایشان در این صحنه ها حکایت خلو روحیه سازشکاری و مسامحه در افکار ایشان دارد. کسانی که مدعی پایداری بر اصول انقلاب هستند و به کنایه جبهه متحد که تحت رهبری ایشان است را متهم به عدم استقامت بر این اصول می کنند بدانند که این مصلحت بالاتری است که برای آن ایشان خود را فدا کردند. از دیگر فعالیتهای سازماندهی ایشان در تحریک حرکت انقلاب اسلامی در سال 1342 تاسیس جامعه روحانیت مبارز است. حضور ایشان در شورای انقلاب اسلامی که از محوری ترین اعضای این شورا بودند حکایت از عمق دید ایشان و معتمد بودن ایشان نزد حضرت امام است. لزومی به تشریح رفعت جایگاه شورای انقلاب اسلامی برای تعریف دوران گذار سلطنت به انقلاب اسلامی نیست و خطراتی که بزرگانی چون شهید مطهری وشهید بهشتی به کمک ایشان در این شورا گذراندند قابل مطالعه برای جوانان و علاقمندان است. یکی از ارگان های بسیار حساس و تاثیرگذار در ادامه روند و حفظ دستاوردهای اولیه انقلاب در اوایل آن کمیته ی انقلاب اسلامی است که با وجهه ای نظامی گونه به پاسداری وصیانت از انقلاب در سرتاسر کشور می پرداخت. حضرت امام ره خود طی حکمی ایشان را فرمانده این کمیته کردند و در آن بسیاری از فتنه ها که هر یک می توانست کمر یک انقلاب نوپا راخم کند با الطاف امام زمان و درایت امام و همیاری کمیته کنترل شد از جمله بحران اصفهان و فتنه سید مهدی هاشمی ، بحران تبریز و خاموش کردن آتش بی نظمی های کوچک و بزرگ در سرتاسر ایران اسلامی بسیاری اش مدیون زحمات دوستان کمیته است. دیگر مسئولیت سیاسی ایشان بر عهده گرفتن یکی از مهمترین وزارتخانه های کشور یعنی وزارت کشور در اوایل انقلاب است. مسلما برای یک سیستم نوپا و حکومت جوان راه اندازی و روی ریل انداختن چنین قطاری بسیار سخت و نگران کننده است اما شجاعت و دلاوری ایشان در سازماندهی استان ها و رفع و رجوع موانع موجود نشانه بزرگ دیگری است از شخصیت قابل اعتماد ایشان در انقلاب. همه و همه ی مطالب فوق تحت سیطره ی یک شخصیت فرهنگی است. یعنی در عین حال که ایشان تمام قد برای دفاع از آرمانهای انقلاب و امام در پستهای متعدد مشغول به خدمت بودند در سال1361 با کمک دیگر بزرگان انقلاب تصمیم به تاسیس دانشگاه امام صادق علیه السلام زدند. دانشگاهی که می خواست یک ایده ی جدید در راه وحدت حوزه و دانشگاه را مطرح کند و علاوه بر این محلی موثق برای تشکیل کادر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد. ثمرات این دانشگاه روشن تر از خورشید است و بسیاری از موفقیتهای سیاسی که همینک ملت ایران در سطح جهان بدست آورده مرهون دانشمندان مومن و انقلابی فارغ التحصیل این دانشگاه است که بی شک حضور مداوم مدبرانه و خردمندانه ایشان در حفظ و رهبری این دانشگاه موجبات پدید آمدن چنین نورچشمی هایی شده است. علاوه بر این تولیت مدرسه علمیه مروی که از میراثهای قدیمی شیعه است نیز بدست ایشان می باشد. اطاله ی کلام بیش از این جایز نیست و خیل بسیار دیگری از سوابق و خدمات ایشان به نظام خونبار اسلامی که بی منت انجام شده است مثل همیشه ی تاریخ انقلاب مغفول می ماند و البته من علاقه مندان را به مطالعه کتاب بسیار جذاب و خواندنی خاطرات آیت الله مهدوی کنی که چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی است دعوت می کنم.این که گفته می شود مغفول مانده است حقیقتی است که یقینا آیندگان به آن پی مبرند و بسیاری از کسانی که به نام انقلابی تر بودند در مقابل ایشان قد علم کردند را ملامت خواهند کرد.هیچگاه خاطره تلخ جدا شدن مجمع روحانیون به بهانه زدن اتهام اسلام امریکایی به ایشان را فراموش نمی کنیم و سکوت معنا دار ایشان در مقابل این تخریبها معلوم است که سیره اخلاقی و معنوی ایشان است که همینک نیز بارها و بارها به دوستان توصیه می کنند و دوست دارند فضای سلم و سلامت در جامعه برقرار بماند.
دیدگاه تان را بنویسید