چرا طالبان با نوروز مخالف است؟
به روایت تاریخ، ممانعت از بزرگرداشت نوروز در درازای عمر -حدوداً- سه هزار ساله اش در افغانستان امروزی، برای نخستین بار در زمان طالبان صورت گرفت.
انتخاب به نقل از سایت افغانی بامداد؛ طالبان که در سال 1375 بر کابل مسلط شدند، بزرگداشت از جشن نوروز را در مناطق زیر سلطهی خود حرام خواندند و از هر گونه شادی و شادمانی در این روز، جلوگیری نمودند. نوروز که جشن ملی مردم افغانستان و آغاز سال خورشیدی است، طالبان با حرام اعلام کردن آن در زمان حاکمیت خود، تاریخ خورشیدی را که تاریخ رسمی افغانستان در زمانهای گذشته و امروز است، به تاریخ قمری تغییر دادند. فیض الله فیاض، عضو علمی معینیت تعلیمات اسلامی وزارت معارف افغانستان در این مورد میگوید: "ما در هیچ یکی از متون دینی، دلیلی بر حرام بودن نوروز نداریم که طالبان با استنباط بر آن، نوروز را حرام اعلام کنند." همچنان این عالم دینی در مورد تغییر تاریخ رسمی افغانستان از سوی طالبان از تاریخ شمسی به قمری میگوید: "آن گونه که قرآن در سورهی ابراهیم روایت میکند، حضرت ابراهیم در برابر ستارهپرستان زمان خود، نسبت به مهتاب که تاریخ قمری بر اساس گردش آن بر دور زمین استوار است، آفتاب را ترجیح داده و ما میبینیم که تقویم شمسی منظمترین و دقیقترین تقویم است. از سویی هم ما در دین تقویم دینی و غیر دینی نداریم؛ بنا بر آن، مخالفت طالبان با نوروز و تاریخ شمسی، مخالفت سلیقهای-سیاسی است تا مخالفت بر اساس دلایل دینی." همین گونه احمد ضیا رفعت، استاد دانشگاه و فعال فرهنگی معتقد است که مخالفت طالبان با نوروز و تاریخ خورشیدی، بر میگردد به برداشت و تفسیر خاص طالبان از دین که در بسیاری از موارد، تفسیر سوء از دین است. این استاد دانشگاه میگوید: "برداشت طالبان از دین و برخورد آنها با پدیدهیهای مردمی و اجتماعی، یک برداشت افراطی از دین و واپسگرایانه است. همین گونه برداشت طالبان در مورد نوروز هم، یک برداشت ناصواب و نادرست است. از نظر طالبان، نوروز جشن پیش از اسلام است و بنا بر این نباید تجلیل شود، در حالی که در درازای بیش از 1000 سال تاریخ اسلام در افغانستان، حکومتهای اسلامی نه تنها تجلیل از نوروز را مانع نشدند بلکه آن را به صورت با شکوه گرامی میداشتند." عبدالغفور لیوال، مسئول مرکز مطالعات منطقهای و نویسنده و شاعر در زبان پشتو، میگوید که مخالفت طالبان با نوروز در کنار این که ناشی از برداشت سنتی و افراطی دینی آنها است، از سوی دیگر دلیل سیاسی دارد. به باور وی، مخالفت طالبان با نوروز به دستور گروههای تندرو حامی شان و کشورهایی که با حمایت از طالبان میخواستند بر افغانستان مسلط شوند، خواستند ارزشهای فرهنگی مردم افغانستان را نابود کنند تا زمینهی تسلط شان بر افغانستان بیشتر فراهم شود. وی اضافه میکند: "هرچند گروههای تندرو دینی و عقبگرا که مورد حمایت شماری از همسایههای افغانستان بوده اند، پیش از طالبان هم مخالف داشتههای فرهنگی افغانستان بودند، اما نابودسازی داشتههای فرهنگی افغانستان با تسلط طالبان به شکل وقیحی ادامه پیدا کرد که تخریب مجسمههای بودا در بامیان و مخالفت با نوروز، عملی ساختن خواست دشمنان افغانستان توسط طالبان بود." همچنان فیض الله جلال، استاد حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه کابل، به این باور است که مخالفت طالبان با نوروز، بُعد دینی و مذهبی ندارد، بلکه طالبان با نگاه سیاسی، با نوروز مخالفت میکردند. آقای جلال میگوید: "مخالفت طالبان با نوروز ناشی از دو مسئله است: یک، طالبان که به شدت نگاه قومی به مسایل داشتند، هرچیزی را که تصور کنند از قوم و تبار آنها نیست، با آن مخالفت میکنند. با آن که نوروز متعلق به همه اقوام افغانستان است، اما آنها -به غلط- نوروز را متعلق به قوم خود نمیدانند و به این دلیل با آن مخالفت میکنند. دوم، طالبان از نظر فکری پیرو قرائتهای افراطی دینی برگرفته از وهابیزم عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی همچنان جریانهای تندرور پاکستان اند که این کشورها و جریانهای طرفدار شان، با نوروز به عنوان فرهنگ مشترک میان کشورهای غیرعرب منطقه ـ افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ایران، آذربایجان، ارمنستان و قسماً ترکیه- مخالف اند. از این رو، طالبان به خاطر رضایت جریانها و کشورهای حامی شان، با نوروز مخالفت میکنند." از دید پژوهشگران تاریخ و فرهنگ، باور مردمانی که نوروز را پاس میدارند این است که نوروز به عنوان دوباره زنده شدن طبیعت پس از سپریشدن زمستان، آماده شدن زمین برای کشاورزی و روییدن گیاهان، در حقیقت نوعی شکرگزاری از خداوند برای نعمتهایی میباشد که برای انسانها ارزانی نموده است. همچنان مردمانی که نوروز را در کشورهای مختلف جشن میگیرند، پیرو یک دین و یک مذهب نیستند، بلکه پاسداران نوروز با اعتقاد به ادیان و مذاهب گوناگون، نوروز را به عنوان فرصت از سرگیری خوشیها در زندگی با آغاز سال نو و فراموشی سختیهای زمستان با رسیدن بهار، گرامی میدارند. همین گونه، مسلمانان در کنار نوروز، دو عید اسلامی (عید فطر و عید قربان) را به درستی و خوبی برگزار میکنند؛ یعنی پاسداری از نورز در کشورهای اسلامی، به معنای فراموش کردن عیدهای اسلامی نیست. از این رو، نوروز جشن دینی و قومی نیست که طالبان به آن نگاه دینی و قومی داشته باشند. آقای رفعت در این مورد میگوید: "مردم سرزمین ما و کشورهای منطقه که مشترکات فرهنگی زیادی باهم دارند، پیش از آمدن اسلام به این منطقه چند جشن را برگزار میکردند که برخی از جشنها ریشهی مذهبی داشتند و برخی هم جشن غیرمذهبی بود. نوروز یکی از آن جشنهاست که بیشتر غیرمذهبی بوده تا یک جشن مذهبی. این جشن پس از اسلام کم کم رنگ دینی گرفته است که میتوان از گذاشتن قرآن در سُفرهی هفت سین، به گونهی نمونه از دینیساختن نوروز پس از اسلام یاد کرد، نه این که پیش از اسلام نوروز جشن دینی باشد تا مخالفت امروز طالبان با نوروز، دلیل دینی داشته باشد." با این حال، جدا از دید مخالفان و موافقان نوروز، این جشن که قبلا در کشورهای فارسی زبان برگزار میشد، اکنون چهرهی جهانی به خود گرفته است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در چهارم حوت 1388 (23 فبروری 2010) روز 21 مارچ (نوروز) را در تقویم خود به عنوان روز جهانی ثبت نمود. سازمان ملل، ثبت نوروز را در چهارچوب مادهی چهل و نهمِ مصوبات این سازمان، به منظور تقویت فرهنگ "صلح جهانی" عنوان کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید