پاسخ تند عباس عبدی به سبزها
کیهان نوشت: عباس عبدي در پاسخ به نوشته يك عضو گروهك ملي- مذهبي كه به پاريس گريخته، تاكيد كرد از اول هم جزو جنبش سبز نبوده كه بخواهد از آن جدا شود. عبدي مجددا تاكيد كرد نامه منتسب به ۳۹ تن از زندانيان كه در آستانه انتخابات مجلس و براي تحريم آن منتشر شد، با نگاه ابزارانگارانه به زندانيان «جعل» شده است. عضو مستعفي حزب مشاركت در پاسخ نوشته تهاجمي مرتضي كاظميان كه در جرس (ارگان حلقه لندن) انتشار يافت، درباره دفاع خود از راي دادن خاتمي و مرزگذاري با جنبش سبز مي نويسد؛ واقعيت اين است كه طي اين دو سال و نيم گذشته، جسته و گريخته به طور ضمني و صريح، مواردي را گفته بودم. از ۲۵ بهمن سال ۸۹ به بعد تصميم داشتم كه قدري صريح تر سخن بگويم. اما از آنجا كه مساله انتخابات پيش رو بود و معتقد بودم كه اين مقطع نقطه عطفي براي سنجش يا تغيير سياست هاي موجود از خرداد ۸۸ به بعد است، لذا باز هم در مجامع علني سكوت كردم (البته در سطح خصوصي پيگير انتقادات بودم) تا نتيجه آن رفتار فارغ از اظهارات امثال من شكل بگيرد. حتي اگر آقاي خاتمي هم راي نمي داد، اين كار را انجام مي دادم و چه خوب بود دوستان هم به جاي چنين برخوردي؛ پاسخ يا پاسخ هايي را بنويسند كه در شأن يك جمع تحليلگر باشد نه اين كه در سطح نازلي بنويسند «جدايي عبدي از جنبش سبز». خودشان ما را به جنبشي كه هيچگاه نه تنها جزو آن نبوده ام كه منتقدش بودم وارد و از آن خارج كرده اند. اين هم مثل نامه نوشتن وكالتي از سوي زندانيان است. عبدي با اعتراض به اختناق موجود در ميان محافل اپوزيسيون كه هيچ انتقادي را برنمي تابند، مي نويسد؛ مساله روشن است. نزديك به ۳ سال از خرداد ۸۸ مي گذرد. ۳ سال وقت كمي نيست. اما آيا تاكنون ديده ايد كساني كه خود را خيرخواه اين جنبش مي دانند و يا در برابر آن احساس مسئوليت مي كنند، كمپيني درباره نقد اين ۳ سال راه بياندازند و از همه صاحب نظران بخواهند تا يك ارزيابي كلي از اين وضع داشته باشند و اگر روند خوب بود، آن را با ايمان و قدرت بيشتري ادامه دهند و اگر نه؛ آن را اصلاح كنند؟ روشن است كه چنين كاري ديده نمي شود. زيرا كساني كه در غياب رهبران، خود را متولي آن معرفي كرده اند، در سطحي از دانش سياسي و سعه صدر و اعتماد به نفس نيستند كه قادر به تحليل و درك و هضم انتقادات و انتخاب راه هاي موثرتري باشند و لذا در برابر انتقاد آلرژي پيدا مي كنند و سعي در ساكت كردن ديگران دارند. وي با اشاره به جعل نامه به نام ۳۹ زنداني (با موضوع تحريم انتخابات) نوشت: اتهام انجام فعل غيردموكراتيك بلكه ضد دموكراتيك متوجه كساني است كه در بيرون زندانند و زندانيان را ابزار خود قرار داده و جنبش بيانيه نويسي راه انداخته اند... به علاوه اين رفتار نهادينه مي شود همچنان كه در جنبش چريكي [سازمان منافقين] نيز همين طور شد و پشت درهاي بسته و بدون هيچ تشريفاتي حكم به قتل ديگران دادند و عمل كردند. عضو سابق حزب مشاركت با تاكيد بر اينكه كساني از اصلاح طلبي عبور كرده و در حال بازگشت به رفتار مجاهدين خلق در دهه ۵۰ هستند، نوشت: يكي از شواهدم براي آن كه نشان دهم برخي دوستان از اصلاح طلبي عبور كرده اند و در حال بازگشت به دوران دهه ۵۰ هستند (هستند كساني كه خود را به ادبيات چريكيسم دهه ۵۰ مسلح كرده اند، اما اسلحه آنان را بر زمين گذاشته اند تا نيروهاي بين المللي و ناتو اين وظيفه پرزحمت را عهده دار شوند)، همين جملات شماست. فكر نكنيد كه هنر اين است كه يك مصاحبه كنم و خود را آوانگارد نشان دهم ولي پس از آن يك روزنامه را با ۵۰ نفر شاغل تعطيل كنند، احوالي هم از بيكارشدگان نپرسم و احتمالا راه خارج را نشان آنان بدهم. اگر مي نويسم و مي گويم، براي باز ماندن اين دريچه و بودن يك كورسو در تاريكي است كه افعال و رفتار برخي ها زمينه ساز بسته و تاريك شدنش گرديده و ظاهرا تا بسته نشدن همه دريچه ها و انحصاري نشدن رسانه هاي آن طرف آب، آرامش و قرار آنان برقرار نخواهد شد. عبدي كه دوست صميمي برخي از عناصر بازداشتي به شمار مي رود، توجيهات درباره اقدام متقلبانه جعل نامه به نام زندانيان را افزايش اشتباه به ۱۰۱اشتباه دانسته و مي نويسد: انجام مصاحبه هاي بعدي براي توجيه اين كار، فقط اين ذهنيت را ايجاد مي كند كه نكند مسئوليت جعل آن بيانيه با كساني است كه سعي در توجيه آن دارند. شما چاره اي نداريد جز اينكه منبع خبر خود را ذكر كنيد. من مي دانم تعدادي از زندانيان كه نامشان در امضاها آمده از انتشار چنين بيانيه اي و مفاد آن ناراحت و حتي عصباني شده اند و جاي سؤال خواهد بود كه آقاي كاظميان از عصبانيت برخي دوستان ملي و مذهبي خود در زندان در اين زمينه بي اطلاع باشند... اعتراض من به همين روند است. بايد پرسيد اهميت اين اقدام در چيست؟ جعل كننده مي خواسته انتخابات را تحريم كند و به موثر بودن دلايل و منطق خود اعتماد و اطمينان نداشته، لذا فكر كرده اگر اين كار را از سوي زندانيان جا بيندازد، ديگر كسي جرئت اعتراض نخواهد داشت. (اتفاقا در اين شرايط درست هم فكر كرده بود) و اگر كسي خلاف آن حرف بزند، با قرار گرفتن در پشت زندانيان سياسي او را نوازش خواهند كرد. دوم اين كه از نظر جعل كننده، زنداني سياسي يك ابزار يا سرمايه است و نه بيشتر، و بايد از اين ابزار در جهت پيشبرد دموكراسي استفاده كرد حتي با شيوه هاي غيردموكراتيك. عبدي در پايان نوشت: آقاي كاظميان عزيز! به نظرم اگر كسي از جانب بنده و شما بيانيه اي بنويسد كه مضمون آن مثل ۲ به علاوه ۲ مساوي ۴ باشد، اعتبار انساني و آزادي انساني حكم مي كند كه او را به واسطه بيان حتي گزاره صحيحي از جانب ما، ولي بي اجازه ما، محكوم كنيم. بنده حتما اين كار را مي كنم، شما را نمي دانم. زيرا چنين كاري نفي ارزش انسان و اراده و اختيار اوست، چه رسد به اين كه بيانيه اي سراسر مشكل دار را به نام ما منتشر كنند. سوم اين كه اين بيانيه عليه منافع شخصي زندانيان است. البته اگر خودشان بيانيه را داده بودند نسبت به گذشت كردن از اين منافع كاملا ذيحق بودند. فرض كنيم كه متن بيانيه كاملا درست باشد، ولي يك زنداني به دلايل شخصي نخواهد آن را امضا كند، به چه حقي بايد هزينه اي را به او تحميل كرد در حالي كه نويسنده و يا منتشركننده نامه، ۲۰ هزار كيلومتر آن طرف زندان اوين در حال استراحت و... است؟ كار اين افراد مي دانيد چگونه است؟ هر روز در دفاع از زندانيان مطلب مي نويسند، براي ندادن مرخصي به آنان ناله سر مي دهند اما در مقابل، به جايشان نامه هم مي نويسند تا مبادا مرخصي بگيرند يا زودتر آزاد شوند، چون در اين صورت كسب و كار خودشان كساد خواهد شد. آيا باز هم مي خواهيد در مذمت اين كار بنويسم يا كافي است؟ يادآور مي شود عبدي اخيرا در تحليلي اعلام كرده بود اپوزيسيون در پي وادار كردن خاتمي به انتحار و خودكشي در موضوع تحريم انتخابات بودند.
دیدگاه تان را بنویسید