سجاد نوروزی: یادداشت «آیا «بولتن نویسان» و «اخباری مسلکان» پیروز انتخابات شدند!؟»
روز گذشته با واکنش یکی از سایت های حامی جبهه پایداری مواجه شد و این دوستان با طرح «چند پرسش دوستانه و بدون عصبانیت » به طرح مسائلی پرداختند که گشوده شدن باب بحث در خصوص آن یقینا پرفایده و نیکو برای نیروهای انقلاب است و از این رهگذار می توان به طرح مسائلی پرداخت که برای فعالین ارزشی به مثابه چراغ راهی باشد و خط ممیزی باشد برای شناسایی منش و عقیده جریان های اصولگرا . هرچند که با کمال تاسف این چند پرسش دوستانه بازهم به نتیجه گیری ختم شد که مدعیات نوشته درج شده در «فردا» تایید می کند و نشان می دهد خط «خود برتر بینی» کماکان ادامه دارد. در آن نوشته ما به طرح چند مسئله کلی پرداخته بودیم ؛ 1- منش فکری و رفتار سیاسی برادران ما در جبهه پایداری «اخباری» است و قرابتی با تفکر اصولی تشیع ندارد و با مبانی تئوریک فلسفه سیاسی اسلام و انقلاب اسلامی نیز مناسبتی ندارد . شرح این امر را پیشتر به حد وافی در سایت فردا ذکر کرده ایم. 2- مهره های اصلی پایداری در انتخابات کرمان
و قم و کهکیلویه و خمینی شهر و اصفهان رای نیاورده اند و این نشان عدم پیروزی گفتمانی و سیاسی در انتخابات پیش رو دارد. 3- در انتخابات تهران با شکسته شدن آراء لیست پایداری در سبد 55 نفره حضور دارند که به علت اقبال به سنت لیستی رای دادن در میان سازمان رای گروه پایداری است و الا در میان جامعه آماری ای که به اعضای جبهه متحد اقبال نشان دادند و خصلت گزینشگری اصولگرایانه کاملا عیان است خصلتی که حتی درمیان کاندیداهای جبهه متحد نیز خود را نشان داد . پس آرای کسانی که از رای بیش از دو میلیونی مردم تهران حداکثر 10 تا 15 درصد آن را کسب کرده اند «خودپیروز بینی» است . 4- جدال امروز نه یک مواجهه سیاسی صرف بلکه جدالی مکتبی میان دو منش «اصولی » و «اخباری» است . جدالی که تقریبا بخش مهمی از تاریخ تشیع وجود داشته است و به بارور تر شدن معرفت دینی مومنان منجر شد. 5- این دوستان توجیه گر انحراف در دولت بوده اند و هستند... تقریبا تمامی این موارد در متنی که دوستان نوشته اند بی پاسخ مانده است و متاسفانه با ادبیاتی خاص همان مقولات غیر اخلاقی و غیر واقعی پیشین که مشابه آن را در بولتن 80 صفحه ای دیده بودیم تکرار شده است . به نظر می رسد
دلمشغولی بسیار زیاد برادران ما به کسب کرسی های قدرت رسمی موجب شده است که تمامی اصول گفتمانی و عقیدتی برای کسب چند کرسی مجلس زیر پا گذاشته شود و سپس به گونه ای شگفت آور دیگران متهم به تنازل و عدول از مبانی شوند! همین امر است که باعث می شود انسان قاطعانه حکم کند که این منش «اخباری» است. کنار هم چیدن یکسری مغلطه های سیاسی صرف و شبه عقیدتی که در ذات خود نقیضشان را یدک می کشند یقینا کمکی به مومنان برای توشه گیری از مباحث نمی کند و صرفا کارکردی شانتاژگونه و تبلیغاتی دارد که متاسفانه باید گفت این منش از ضعف مطالعات دینی و مکتبی نشات می گیرد. نمونه واضح این امر را می توان در منطق غیر مکتبی ای دید که مطابق با آن تمام کسانی که در انتخابات به گزینه های غیر از لیست پایداری رای داده اند ؛ 1- به آیت الله مصباح ارادتی ندارند 2 - به نصایح رهبری حکیم در باب رجوع به افراد بصیر بی توجه بوده اند این منطق متاسفانه «اخباری مابانه» نه تنها بهره ای از معرفت اصیل دینی نبرده است بلکه از لحاظ سیاسی هم واجد بسط مشکلات و حتی خطرات مهمی است . با این منطق رای دهندگان به لیست جبهه متحد اصولگرایان که از پشتیبانی جامعتین -که متشکل از
دهها فقیه طراز اول است - برخوردار بود، به آیت الله مصباح ارداتی ندارند و به افراد غیر بصیر مراجعه کردند! این استدلال مادی فقط از یک ذهن مهندس مآب و دانش آموخته علوم پوزیتیویستیِ فنی نشات می گیرد که جامعتین را به عنوان بصیر و کارشناس شناسایی نمی کند و فقط عمل به منویات رهبری را در چارچوب ذهنیت بسته خود تئوریزه می کند. سوال این است که مگر جامعتین در کلام رهبری و امام واجد جایگاه متعالی نیستند ؟ پس چگونه است که عمل به نصیحت آنها واجد بصیرت شناخته نمی شود؟از آن گذشته چگونه است که گروهی اینچنین برای توجیه فعل و قول خود از عالمی برجسته ،فیقهی اصولی و فیلسوفی ارجمند هزینه می کنند ؟آیا این به صواب نزدیک است که به خاطر چند کرسی مجلس خدای نخواسته شبهه مواجهه میان آیت الله مصباح و جامعتین به اذهان خطور کند؟ این همه کم لطفی را برادران ما سامان می دهند و سپس ادعا می کنند که حضورشان و پیروزی شان گفتمانی بوده است. اگر حضورتان گفتمانی بود پس چرا لیست انتخاباتی دادید و اگر پیروزی فرضی تان هم گفتمانی است چرا خط کش و ترازو برداشته اید و رای خود و دیگران را می شمارید؟ این هم از کرامات اخباری گری است که همه چیز معنوی توصیف
شود و نتیجه گیری ها صد در صد مادی جلوه می کند! اگر قرار است افزایش صد هزار رای دلیل فتوحات باشد پس رای قریب به 500 هزاری مطهری در تهران با آن حجم عظیم تخریب،تهمت و بهتان فتح الفتوح است که البته هست! رویکرد غیر اخلاقی و ... مکر اندر مکرر امری تحت نام سهمیه قالیباف در جبهه متحد مطرح می شود تا با مدد گرفتن از میزان رای نسبی آنان خواب و خیال هایی برای آینده تدارک دیده شود . در جبهه متحد برعکس گروه پایداری که مطابق شنیده ها اشخاصی نظیر آقای محصولی هشت سهم داشتند،خبری از سهمیه بندی خاص نبود. افراد گزینه ها معرفی می کردند در جلسات رای گیری می شد و هرکس رای اکثریت را می آورد در لیست گنجانده می شد . دکتر لاریجانی افرادی را معرفی کردند که رای لازم را کسب نکردند و آقای قالیباف گزینه هایی را معرفی کردند که اتفاقا بیشتر از 2 موردی است که برادران علم کرده اند و همگی هم در شورای مرکزی و شورای داوری رای آوردند پس قضایا شرکت سهامی نبوده است. این برادرانی را هم که حضرات مدام ذکر می کنند دو سردار سابق سپاه و پیشکسوتان سالهای دفاع مقدس هستند و هیچ گاه قالیباف از آنان حمایت تبلیغاتی به عمل نیاورد. اینان اتفاقا غیر مشهور و
گمنام بوده و شهره به سیاست ورزی نبوده اند که حال عدم راه یابی شان در مرحله اول به حساب کسی نوشته شود . حمایت سازمانی و تشکیلاتی با مدد بیت المال و پول بادآورده هم هنری است که آقای قالیباف و اطرافیانشان به علت التزام به مبانی مکتبی بحمدالله از آن بی بهره اند. این هنر را برخی دارند که نتایج افعالشان امروز آشکار و روشن است و با این حال اندک عرق شرمی هم بر جبین شان هویدا نیست . نسبت «ما» با آیت الله مصباح و نسبت جامعتین با «شما» حضرت آیت الله العظمی مصباح از مهمترین اندیشمندان روزگار ما هستند و فقه اصولی و فلسفه اسلامی معاصر به ایشان دینی بزرگ دارند از همین رو است که روشنفکری عرفی خط تخریب علیه این بزرگوار را به انحای مختلف پی گرفته اند. از این حیث ارادت به آیت الله مصباح به عنوان یکی از فقیهان ممتاز و فیلسوفان بزرگ بر هر نیروی مکتبی امری واجب است. اما متاسفانه برخی چنین وانمود می کنند که گویا ارادت به حضرت ایشان فقط با ارادت به گروه پایداری حاصل می شود! که یقینا چنین تلقی به معنای واقعی کلمه اخباری مآبانه و با پوزش «جاهلانه» است. بنابراین گزافه گویی در باب شفاف شدن مواضع ما نسبت به آیت الله مصباح نه تنها
موضوعیت پاسخ دهی ندارد بلکه مهر تاییدی است بر گفته ما در خصوص هزینه کردن ایشان از سوی اصحاب مکتب اخباری برای کسب چند کرسی مجلس. در این میان آقایان بهتر است موضع خود را نسبت به جامعه مدرسین حوزه مقدس قم و جامعه جلیله روحانیت مشخص کنند و در باب اتهام زنی های خود پاسخگو باشند که خسر الدنیا و الاخره بودن هجمه کنندگان به سلسله روحانیت امری محتوم است. ذکر چند نکته مهم دوستانی که اینچنین دیگران و جبهه متحد را به تنازل از اصول متهم می کنند باید در باب چند مورد کلیدی پاسخگو باشند؛ 1 - آیا در لیست جبهه متحد کسی وجود داشت که با افتخار اعلام کند در سال 76 به خاتمی رای داده است؟(در جبهه پایداری حداقل 2 نفر از این سنخ هستند) 2 - آیا در جبهه متحد کسی حضور دارد که ثروت شبه ناک داشته باشد؟(مثال این امر در جبهه پایداری مشخص است) 3 - در جبهه متحد توجیه گر انحراف و خانه نشینی 11 روزه وجود دارد؟( محض رضای خدا و خلق خدا حجت الاسلام آقا تهرانی در باب خطابه پرشورشان در توجیه خانه نشینی 11 روزه احمدی نژاد برای مومنین توضیحاتی ارائه دهند!) این همه ادله وجود دارد آنگاه دوستان با فرار به جلو و اتخاذ تاکتیک های نخ نما شده
استالینیستی مدعی می شوند که دیگران اهل تنازل از اصول اند و ایضا «کسانی پشت نام اصولگرایی پنهان شده اند و خط تخریب و تفرقه را دنبال می کنند !!!» جل الخالق... چگونه است که وحدت شکنان مدعی وحدت شده اند و در مذمت تفرقه سخن می گویند؟ منطق این جریان تماما طیب و طاهر و ایضا خوشنام! با این همه سوابق مشعشع این است که؛ 1 - ما حق کامل و بهترین یاران انقلابیم ! 2- دیگران باید تحت نظر ما فعالیت کنندتا مورد تایید واقع شوند! 3 - ما تعیین می کنیم چه کسی در فتنه مردود است، چه کسی قبول و چه کسی ساکت ! 4 - ما تعیین می کنیم صلاح و مصلحت انقلاب در چیست! 5 - هر کس مخالف منش و روش ما است خوشنام و انقلابی نیست! آیا منطق تمام تمامیت خواهان سکولار و شبه دینی تاریخ جز این بوده است؟ آیا منطق گروهک هایی مانند فرقان و منافقین اینچنین انحصارگرایانه و خود مطلق بین نبود؟ در همین دوره تبلیغات انتخاباتی آیا این منطق را از سوی اعضای پایداری شاهد نبودیم؟ ما خشنود از این نیستیم که اینچنین بی مهابا در مقابل هم صف آرایی کردیم اما بینی و بین الله عملکرد دوستان ما از سال 84 تا کنون در مواجهه با منتقدان دولت که اکنون صدق مدعیاتشان بر همه آشکار
شده است چگونه بوده است؟ چگونه می شود کسی را 6 سال تمام به جرم انتفاد از دولت نواخت و سپس از کلید واژه های او برای تئوریزه کردن منش خود استفاده کرد؟(گویا مخالفت با وزیر نفت شدن برخی چنین هزینه هایی را هم دارد) این روحیه متاسفانه «فرقه گرایانه» چه نسبتی با منش اصولی مکتب انقلاب اسلامی،امام(ره)،رهبر حکیم انقلاب و بزرگانی مانند آیت الله مصباح دارد؟ در همین وجیزه ای که برادران به عنوان پاسخ نوشته اند بازهم متاسفانه توجیه انحراف دیده می شود و عنوان می شود که هزینه های میلیاردی برای انتخابات از سوی انحرافیون موضوعیت نداشته است . امری که بارها از سوی آیت الله جنتی هم اعلام شد اما گویا مورد پذیرش برادران ما نیست! دوستان ما نمی خواهند درک کنند که با اشراف شورای نگهبان و جدیتی که نهادهای ناظر انجام دادند و با رد صلاحیت قریب به 700 تن از آنان و با اتخاذ روشهای صحیح چه قبل از انتخابات و چه در حین آن از نفوذ منحرفان جلوگیری شد و با این حال مطابق اطلاعات موثق هم اکنون از جریانی که یک نفر آن هم برای نظام مضر است 9 نفر در مرحله دوم انتخابات حضور دارند و 2 نفر نیز به مجلس راه یافته اند (که ان شاء الله در مرحله بررسی
اعتبارنامه ها حذف خواهند شد) چنین تشکیک هایی که در باره این سخن که از سوی بزرگانی مانند آیت الله جنتی و برادران صالحی مانند آقایان سروری و زاکانی بیان شده است نشان از تفکر بسته ای دارد که گوش خود را نه نتها بر سخن صواب بسته است بلکه خط تخریب علیه گوینده را مکرر پیگیری می کند و نتیجه آن را هم با رای نیاوردن می بیند. به هر روی در پایان تاکید می شود این مباحث برای نیروهای انقلاب مفید است و امید است که ادامه یابد. در این میان اما دلیل این همه کینه و حقد نسبت به دکتر قالیباف حقیقتا امری است که در درک آن وامانده ایم. فردی که سالیان سال در جبهه های نبرد برای سربلندی اسلام و ایران جنگیده است و تاکنون چندین حکم از رهبری حکیم داشته است و همه جا منشا خدمت بوده است اینچنین در معرض کینه و دشنام قرار گرفتنش از سوی کسانی که مدعی پاسداشت خدمت رسانی به مردم اند از عجایب روزگار است. بهتر است همه ما در خلوت به خود و خدای خود رجوع کنیم تا از شر وسوسه های مادی برکنار بمانیم . گاهی انسان برای خود رقیبی می بیند و در ذم او سخن سرایی می کند و لختی بعد در می یابد رقیب او «نفس» اوست. نفسی که لجام گسیخته قدرت را بو می کشد و آن را
اصل و غایت می داند نه ابزار قرب به خدا و خدمت به خلق خدا...
دیدگاه تان را بنویسید