مهر: زمینههای شکلگیری و دلایل شکست فتنه 88، تحلیل اقدامات جریان روشنفکری سکولار در ایران، قتلهای زنجیره ای، دستاوردهای حماسه نهم دی و راهکارهای برخورد با توطئههای دشمنان در انتخابات مجلس از جمله محورهای گفتگوی مهر با فرمانده کل سپاه بود. «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند.» عبارت فوق فراز ابتدایی اصل 150 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که وظیفه اصلی این نهاد انقلابی را به خوبی عنوان میکند. به مناسبت سالگرد حماسه تاریخی نهم دی ماه 88 به سراغ فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتیم تا از منظر فرمانده نهاد اصل صد و پنجاهم قانون اساسی ریشهها و علل فتنه 88 و وقوع حماسه نهم دی ماه را بررسی کنیم. گفتگو با سردار جعفری چه به عنوان فرمانده سپاه و چه به عنوان مردی جهادی که از ابتدای انقلاب تا کنون در عرصههای مختلف نظامی، سیاسی و فرهنگی پاسدار انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بوده است جذاب و البته دلنشین است. خبرگزاری مهر: قبل از هر چیز لازم میدانم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاری
کنم و سالروز حماسه عظیم نهم دی را به شما تبریک بگویم. قریب به دو سال و هفت ماه از وقوع فتنه پس از انتخابات 88 میگذرد. در این مدت تحولات بسیار قابل توجهی در داخل کشور و در سطوح منطقه ای و جهانی اتفاق افتاده است. به عنوان نخستین سئوال، حضرتعالی در مقام فرمانده سپاه پاسداران با در نظر گرفتن این تحولات جدید، ریشه و زمینه شکل گیری فتنه 88 را چگونه تحلیل میکنید؟ سردار جعفری: من هم به نوبه خود فرارسیدن سالروز این حماسه شکوهمند و این آیت الهی را به پیشگاه مقام معظم رهبری و ملت سرافراز و حماسه ساز ایران اسلامی تبریک و تهنیت عرض میکنم. ببینید، حادثه فتنه عمیق سال 88 به عنوان یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی به هیچ وجه یک حادثه خلق الساعه، دفعی و بدون پیش زمینه نبود. بلکه باید آن را به مثابه یک حلقه در زنجیره اقدامات حساب شده و سازمان یافته ای که از بدو پیروزی انقلاب با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی توسط دشمنان به اجرا در آمده است و در ارتباط با سایر تحولات سیاسی کشور تحلیل و ارزیابی کرد. انقلاب اسلامی ایران در زمانه ای متولد شد که محیط بین الملل تحت سیطره فراگیر دو قطب بزرگ
الحادی و مبتنی بر جهان بینی اومانیستی یعنی مکتب لیبرالیسم غربی و مکتب کمونیسم شرقی به طلایه داری ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. در حقیقت این دو ابرقدرت پس از جنگ جهانی دوم جهان را میان خود تقسیم کرده بودند و علی الظاهر هیچ جریان سوم و مستقلی امکان عرض اندام نداشت. در این شرایط مسئله سکولاریزم و کنار رفت دین و ارزشها و باورهای دینی و الهی از صحنه اجتماعات بشری یک رَویه جاافتاده و نهادینه شده به شمار میآمد. اما ناگهان در این فضای متصلب، انقلاب اسلامی ایران بر مبنای یک ایدئولوژی دینی و با رهبری یک زعیم روحانی و معنوی آن هم در کشوری که بزرگ ترین متحد ایالات متحده در منطقه استراتژیک خاورمیانه محسوب میشد به پیروزی رسید. نهضت امام خمینی (ره) به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک «انفجار نور» بود که پایههای نظام جهانی را به شدت لرزاند و تصلب فضا را شکست و همه نگاهها را متوجه خود کرد. در حقیقت امام خمینی (ره) با نهضت خود تمامی اصول و خط کشیهای ابرقدرتها را زیر پا گذاشته بود و با پشت کردن به هر دو اردوگاه قدرت جهانی، راه سومی را برای حرکت خود برگزیده بود. طبعاً این شرایط نمیتوانست برای
ابرقدرتها قابل تحمل باشد و لذا از همان ابتدا سیاست راهبردی مهار و سپس نابودی انقلاب اسلامی در دستورکار ابرقدرتها قرار گرفت. *چرا شکل گیری این حرکت مردمی به رهبری حضرت امام (ره) تا این حد برای بلوکهای قدرت و ثروت جهانی هراس انگیز بود؟ به دلیل اینکه انقلاب اسلامی فراتر از یک حرکت سیاسی، دربردارنده یک ایدئولوژی و جهان بینی بدیع، یک مدل حکومت داری ناشناخته و یک سبک زندگی نوین بود که به خاطر عدم وامداری و سرسپردگی اش به ایدئولوژیهای مسلط و طرح آرمانهای جذابِ آزادی بخش میتوانست برای ملتهای جهان خصوصاً ملل مسلمان و ستمدیدگان بسیار مطلوب و قابل توجه باشد. همچنین نهضت امام (ره) به هیچ وجه خود را محصور در مرزهای جغرافیایی ایران نمیدانست بلکه داعیه جهانی داشت و عملاً به رویارویی با اردوگاه شرق و غرب برخاسته بود. از سوی دیگر مسئله صدور انقلاب و پتانسیل اشاعه آن به سایر کشورها به خاطرجذابیتهایی که از حیث پای بندی به اسلام و تکیه به مردم داشت نیز مطرح بود. چرا که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جریان مقاومت در جهان اسلام جان تازه ای گرفت و از ورطه ناامیدی و انفعال خارج شد. لذا الگوگیری ملتهای آزادی خواه از
نسخه اسلام سیاسی ایران، هم برای موجودیت رژیمهای دیکتاتورِ مرتجع و سرسپرده شرق و غرب در خاورمیانه و هم برای جایگاه هژمونی ابرقدرتها تهدیدی جدی به شمار میآمد که لاجرم باید از سر راه برداشته میشد. به همین خاطر از همان روزهای نخستینِ پیدایی انقلاب، دشمنان انواع روشها را برای به زانو درآوردن آن به کار بستند که میتوان به مداخله نظامی نافرجام آمریکا در ماجرای طبس، طراحی کودتای نظامی، تجهیز و حمایت گروهکهای تروریستی برای حذف فیزیکی رهبران فکری و مسئولین اجرایی کشور، سازماندهی و حمایت از حرکتهای تجزیه طلبانه، تحریمهای اقتصادی و مهم تر از همه پشتیبانی تمام عیار از دولت عراق در جریان هشت سال جنگ تحمیلی اشاره کرد. اما به لطف خداوند متعال و در سایه رهبری مدبرانه حضرت امام (ره) و استقامت و جانفشانی ملت قهرمان ایران هیچ یک از این حربهها برای سرنگونی نظام اسلامی کارگر نیفتاد و انقلاب با قدرت و بدون تزلزل مسیر روشن خود را ادامه داد. میتوان گفت نامه عمیق امام خمینی (ره) در سال 1367 به میخائیل گورباچف در اواخر عمر اردوگاه کمونیسم شوروی، سندی رسمی دال بر ظهور و تثبیت یک مکتب عظیم فکری و سیاسی جدید در محیط بین
الملل بود. * فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی چه تأثیری بر اوضاع جهانی در ارتباط با موقعیت انقلاب اسلامی داشت؟ با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کنار رفتن یک قطب نظام دو قطبی، ایالات متحده آمریکا خود را ابرقدرت بی رقیب نظام بین الملل میپنداشت و بستر را برای استقرار نظم نوین جهانی با یک ساختار تک قطبی و سایه گستر نمودن هژمونی لیبرال سرمایه داری آمریکایی در سراسر دنیا مهیا میدید. برآیند نظرات اتاقهای فکر ایالات متحده این بود که با کنار رفتن کمونیسم از صحنه رقابت، تنها موجودیتی که یارای ایستادگی در برابر سلطه آمریکا را دارد و تهدیدی جدی برای اهداف دولتمردان کاخ سفید محسوب میشود، جمهوری اسلامی ایران و تفکر انقلابی امام خمینی (ره) است. لذا پس از فروپاشی شوروی، ایالات متحده برای انهدام سنگر مقاومت انقلاب اسلامی بسیار مصمم تر و باانگیزه تر شده بود. اما روشهای سخت افزاری در مورد ایران کارایی لازم را نداشت و از طرف دیگر امید جهان غرب برای اضمحلال جمهوری اسلامی پس از فوت حضرت امام (ره) نیز با انتخاب هوشمندانه حضرت آیت الله خامنه ای از سوی مجلس خبرگان و تداوم بی کم و کاست راه امام (ره) توسط ایشان، به یأس مبدل شده
بود. براین اساس ایالات متحده و هم پیمانان غربی اش باید حربه دیگری را در مقابله با جمهوری اسلامی برمی گزیدند و این بار توجه آنها به راهکار «فروپاشی از درون» جلب گردید و احساس کردند که میتوانند از ظرفیت جریانات روشنفکری سکولار و غربگرا در درون جامعه ایرانی برای تضعیف تدریجی پایههای ایدئولوژیک انقلاب به عنوان مقدمه براندازی نرمِ نظام حاکم استفاده کنند. * شما اقدامات و تحرکات جریان روشنفکری سکولار در جامعه ایرانی را مبتنی بر یک پروژه هدفمند و از پیش طراحی شده میدانید؟ بدون تردید همین طور است. البته این جریان از ابتدای پیروزی انقلاب و در زمان حیات حضرت امام (ره) نیز وجود داشت اما شور انقلابی حاکم بر جامعه و نقش محوری حضرت امام (ره) به آنان مجال کنشگری فعالانه نمیداد و عملاً حاشیه نشین بودند. دوران هشت ساله جنگ تحمیلی که بخش اعظم نیروهای مؤمن و متعهد نظام را درگیر وظیفه دفاع از کشور و موجودیت انقلاب کرده بود، فرصت مغتنمی را در اختیار روشنفکران سکولار قرار داد که با تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور، انجام مطالعات علمی گسترده و تشکیل حلقههای فکر، کادرسازی کرده و برای رخنه به نهادهای استراتژیک نظام مهیا
شوند. پس از جنگ طیفی از روشنفکران تکنوکرات که به عمل بر اساس اصول و مبانی انقلاب باور چندانی نداشتند و پیروی از الگوهای توسعه غربی را در دستورکار قرار داده بودند، زمینههای نفوذ سکولارهای غربزده به حلقههای مدیریتی و اجرایی جمهوری اسلامی را فراهم آوردند. در این دوران به موازات گسترش و نهادینه سازی روحیه اشرافیت و تجمل گرایی در میان مدیران اجرایی، پدیدارشدن کانونهای قدرت و ثروت، بی توجهی به عدالت اجتماعی، انحصارطلبی در عرصه سیاسی و مسامحه در برابر قدرتهای استکباری، نه تنها نسبت به امور فرهنگی اعتنای کافی نشد بلکه مبانی دینی و اعتقادی جامعه به خاطر غفلت و بی تدبیری مسئولان فرهنگی درکتاب ها، فیلمها و دیگر آثار هنری مورد هجوم قرارمی گرفت. در همین بستر بود که روشنفکران سکولار با استفاده از فضای به وجود آمده توانستند با ایجاد حلقه¬های فکری، جریان انحرافیِ تجدیدنظرطلب را با رویکرد استحاله نظام شکل دهند و از میان جوانان دانشگاهی و بدنه فعال جامعه یارگیری نمایند. * رهبر معظم انقلاب بحث شبیخون فرهنگی را در واکنش به این سیاستها مطرح کردند؟ دقیقاً همین طور است. حضرت آقا با نگاه تیزبین خود، به عمق انحراف این
جریان پی برده بودند و میدانستند که آنها پایههای فکری و عقیدتی نظام را هدف گرفتهاند. لذا به درستی ادبیات تهاجم فرهنگی را به میان آوردند و به مسئولین کشور درباره خطرات آن هشدار دادند اما متأسفانه برخی از مسئولان و متولیان اصلی فرهنگ کشور بر اساس همان غفلت، نه تنها تهاجم فرهنگی را باور نداشتند بلکه حتی وجود آن را از اصل انکار میکردند. * پدیده دوم خرداد 76 را چطور تحلیل میکنید؟ دوم خرداد 76 در حقیقت میوه هشت سال کادر سازی و بسترسازی جریان روشنفکری سکولار با حمایت مالی تکنوکراتها بود. در حقیقت فعالیتهای گسترده علمی، فکری و تشکیلاتی این جریان از سال 68 تا 76 در دوم خرداد به بارنشست و روشنفکران سکولار با برچسب جناح چپ یا اصلاح طلبان توانستند به حلقههای قدرت نفوذ کرده و کرسیهای مدیریتی نظام را تصاحب نمایند. اکنون آنها خود را فاتح هرم قدرت در جمهوری اسلامی میپنداشتند و با جسارت تمام، مهرههای خود را در کلیدی ترین پستهای اجرایی و تقنینی کشور به کار گرفتند تا مجری سیاستهای از پیش طراحی شده آنها باشند. یعنی با آغاز قدرت گیری اصلاح طلبان در صحنه سیاسی ایران، نسخههایی که پیش تر در حلقههای فکر جریان
روشنفکری تجویز شده بود، به مرحله اجرا درآمد. هدف اصلی و بلندمدت اصلاح طلبان هم نهادینه کردن سکولاریزم در ایران و تهی کردن جمهوری اسلامی از بعد انقلابی و ایدئولوژیک آن بود. یعنی آنها میخواستند جمهوری اسلامی را دچار نوعی دگردیسی هویتی کرده و با زدودن آرمانهای اسلامی، مدل لیبرال دمکراسی را جایگزین مدل حکومتی مبتنی بر ولایت فقیه نمایند. در عرصه سیاست خارجی هم دست کشیدن از سیاستهای ضداستکباری میراث حضرت امام (ره)، شانه خالی کردن از حمایت گروههای مقاومت در منطقه و پذیرش رهبری ایالات متحده و آشتی با غرب در دستورکار قرار داشت که تمام این اهداف در قالب سیاست تنش زدایی پیگیری میشد و نمود آن انفعال و کرنش بی سابقه در برابر غرب در عرصههای مختلف از جمله پرونده هسته ای بود که خوشنودی آمریکا و اروپا را نیز به دنبال داشت. اصلاح طلبان میدانستند که برای تحقق آرزوهای شان در صحنه سیاسی ایران با یک مانع بزرگ به نام ولایت فقیه روبرو هستند و با حضور ولی فقیه نخواهند توانست تغییر بنیادینی در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی ایجاد کنند. راهبرد آنها برای هجوم خزنده و تدریجی به رأس هرم حاکمیت و تضعیف جایگاه ولایت فقیه، راهبرد
فتح سنگر به سنگر بود که بر اساس آن نهادهای استراتژیک نظام و بازوهای ولی فقیه مانند وزارت اطلاعات و شورای نگهبان یک به یک مورد حمله قرارمی گرفت و در نهایت، همه فشارها بر ولی فقیه برای واداشتن ایشان به عقب نشینی از مواضع انقلاب مترکز میگردید. توطئه قتلهای زنجیره ای، با هدفِ از کار انداختن وزارت اطلاعات به اجرا درآمد. اما تلاشهای اصلاح طلبان برای حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و افزایش اختیارات رئیس جمهور به شکست انجامید و دولت اصلاحات در پایان دوره هشت ساله حضور خود در قدرت علی رغم وارد آوردن ضربات سنگینی به انقلاب اسلامی نتوانست تغییرات ساختاری مورد نظر را در جمهوری اسلامی به اجرا درآورد و جدا از این، محبوبیت و مشروعیت خود در میان جامعه ایرانی را نیز تا حدود زیادی از دست داد. * دلایل ناکامی اصلاح طلبان را چگونه تحلیل میکنید؟ سوال بسیار مهم و تأمل برانگیزی است. دو دلیل را میتوانیم برای این مسئله ذکر کنیم. اول اینکه گفتمان اصلاحات یک گفتمان عاریتی و اقتباس شده از فرهنگ و اندیشه لیبرال غربی بود و ریشه در بطن و متن جامعه ایرانی نداشت. شعارها و آرمانهای جریان روشنفکری سکولار تنها میتوانست برای اقشار
خاصی از نخبگان و دانشجویان جذابیت داشته باشد اما قادر به نفوذ در قلب و جان ملتِ عمیقاً مذهبی ایران که پیوندی ناگسستنی با اسلام و انقلاب داشتند نبود. لذا پس از گذشت چند سال مشاهده ساختارشکنیها و سیاستهای غربگرایانه اصلاح طلبان، مردم را دلزده و منزجر کرد و اکثریت جامعه خواستار بازگشت به میراث اصیل امام و انقلاب شدند. اما دلیل دوم به مدیریت هوشمندانه و مدبرانه مقام معظم رهبری برمی گردد. در حقیقت معجزه امام خامنه ای این بود که هشت سال دولت اصلاحات را کنترل کردند و مانع از افراط و تندروی آنان شدند. رهبر انقلاب با صلابت بی نظیر در مقابل زیاده خواهیهای کسانی ایستادند که در کمال گستاخی ایشان را به نوشیدن جام زهر فراخوانده بودند و صراحتاً اعلام کردند که سیاست جبهه انقلاب در برابر دشمنان، نه صلح امام حسن بلکه عاشورای حسینی خواهد بود. ایشان در سایه الطاف الهی و در پرتو توجهات خاصه حضرت بقیه الله توانستند کشتی انقلاب را به سلامت از این طوفان خطرناک عبور دهند. * حالا بهتر است رفته رفته وارد بحث درباره سناریوی فتنه شویم. اصلاح طلبان سکولار که با پیروزی آقای احمدی نژاد در سال 84 حاشیه نشین شده بودند، با چه هدفی فتنه
88 را طراحی کردند؟ ببینید. اتفاقی که در سال 84 در عرصه سیاسی ایران رخ داد، در حکم آب سردی بود که بر پیکر جریان اپوزیسیون ریخته شد و همه رشتههای آنان را در طول 16 سال گذشته آن پنبه کرد. پیروزی آقای احمدی نژاد در حقیقت نه پیروزی یک فرد بلکه پیروزی یک گفتمان و یک طرز تفکر بود. یعنی علی رغم تمامی تلاشهای تکنوکراتها و روشنفکران سکولار، دوباره ملت ایران خواهان بازگشت به آرمانهای بلند امام و شیوه مدیریتی شهید رجایی شد. رویکرد خدمت محور و انقلابی آقای احمدی نژاد در عرصه داخلی و رویکرد ضد استکباری و مقتدرانه ایشان در عرصه بین المللی خصوصاً در زمینه پرونده هسته ای ایران که موجب خوشحالی و دلگرمی ملت ایران شده بود، اصلاح طلبان را بسیار نگران میکرد. زیرا جمهوری اسلامی با سرعت در حال حرکت در مسیری بود که عملاً به حذف دائمی آنان از صحنه میانجامید. از سوی دیگر کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده و اسرائیل نیز نگرانی عمیقی از بازگشت روح انقلابی به کالبد جمهوری اسلامی داشتند. بر این اساس در آستانه انتخابات سال 88 برآیند نظرات اتاقهای فکر اپوزیسیون در داخل و خارج کشور این بود که در صورت شکست دوباره گفتمان
اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری و تداوم حضور گفتمان انقلاب در قدرت، کار برای جریان روشنفکری سکولار به پایان خواهد رسید و ناکامی در این عرصه رقابت به معنای مرگ سیاسی سکولارهای غربگرا خواهد بود. به همین خاطر تمام توان موجود در داخل و خارج باید مصروف این میگردید که آقای احمدی نژاد برای باردوم بر کرسی ریاست جمهوری تکیه نزند و قدرت به خانواده اصلاحات بازگردد. هم پیمانان غربی جریان اپوزیسیون هم بر سر هدف «هر کس غیر از احمدی نژاد» همدل بودند. اما مشکل اینجا بود که از ظاهر اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران چنین برمی آمد که پیروزی احمدی نژاد دور از انتظار نیست و رقبای او شانس چندانی برای موفقیت ندارند. در نتیجه باید تدبیری اندیشیده میشد که اگر اصلاح طلبان محتملاً در رسیدن به قدرت از طرق قانونی ناکام ماندند، به ناچار و برای جلوگیری از هلاک سیاسی وارد فاز رادیکال شده و با بسیج هوادارانشان و کشاندن آنها به خیابان ها، یک بار برای همیشه تکلیف خود را با انقلاب و با ولایت فقیه یکسره کنند. از بررسی اظهارات رهبران اپوزیسیون میتوان به وضوح دریافت که آنها در این عرصه، خود را نه در مقابل یک کاندیدا بلکه در مقابل اصل ولایت
فقیه میدیدند و میخواستند با قبضه قدرت به هر طریق ممکن، کار ناتمام دوران اصلاحات یعنی هجوم به جایگاه ولی فقیه به عنوان ستون خیمه انقلاب را تمام کنند. لذا سناریوی فتنه با این اهداف کلید خورد. * اما چرا به سراغ شیوههای جنگ نرم و انقلاب رنگی رفتند؟ چرا از ابزارهای سخت افزاری استفاده نشد؟ تجربه نشان داده بود که روشهای سخت افزاری در مورد ایران کارایی ندارد. هرگونه تهاجم نظامی به ایران به صورت تمام عیار یا محدود با ریسک بسیار بالا و پیامدهای کاملاً غیرقابل پیش بینی همراه است. از سوی دیگر تحولات نوین فناوری در عرصه رسانه و فضای سایبر، ظرفیت فوق العاده ای برای بسیج توده ای در فضای مجازی از طریق سایتها و شبکههای اجتماعی ایجاد کرده است. همچنین براندازی جمهوری اسلامی باید از درون جامعه مدنی و به صورت غیرمستقیم صورت میگرفت تا حساسیت برانگیز نباشد. نمونههای موفق انقلابهای رنگی و براندازیهای نرم در کشورهای اطراف روسیه مانند گرجستان و اوکراین بر مبنای آموزههای جوزف نای و جین شارپ هم این تصور را در ذهن تحلیلگران تقویت میکرد که میتوان در برهه کنونی نسخه مشابهی را برای ایران تجویز نمود. لذا وقتی که انتخابات
پرشور 22 خرداد برگزار شد و کابوس شکست اصلاح طلبان به حقیقت پیوست، پروژه انقلاب رنگی و براندازی نرم با شدت تمام و آمادگی و طرح ریزی قبلی آغاز گردید. همگان شاهد بودند که یک جنگ احزاب علیه نظام اسلامی با دستمایه قرار دادن دروغ تقلب به راه افتاد و نظام با حجم بی سابقه ای از بمباران نرم مواجه گردید. * شما به عنوان یک فرمانده نظامی نقطه قوت جنگ نرم را در چه میبینید؟ اساس جنگ نرم بر هجمه خاموش و غیرمستقیم استوار است. در جنگ نرم مهاجم مشخص نیست و فردِ هدف از مورد حمله قرار گرفتن خود آگاهی ندارد. همچنین از تسلیحات ملموس نظامی خبری نیست و ابزارهای تهاجمی نه توپ و تانک و موشک بلکه شبکههای ماهواره ای، سایت ها، وبلاگ ها، پیامکها و شبکههای اجتماعی هستند. از سوی دیگر، مهاجمان به جای کالبد فیزیکی، ذهن افراد را هدف قرار میدهند. بنابراین میزان تخریب و اثرگذاری به نحو چشمگیری افزایش مییابد. * علت بالا رفتن هزینه نظام در مهار جریان فتنه را چه میدانید؟ باید اعتراف کرد که بسیاری از دستگاهها در برخورد با این حادثه غافلگیر شدند و آمادگی لازم برای برخورد با این حجم عظیم از هجوم نرم افزاری را نداشتند. ما در سال 88 با
شیوههای نوینی از تهدیدات روبرو بودیم که برای بسیاری از افراد در سطح جامعه ناشناخته بود. شیوههای نافرمانی مدنی، بسیج توده ای و ارتباط گیری از طریق شبکههای اجتماعی یا مبادله سریع اطلاعات به کمک فناوری الکترونیکی، مواردی بود که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور در گذشته با آنها مواجه نبودند. از سوی دیگر التهاب و غبارآلودگی فضا به حدی بود که برخی از عوام و خواص نمیتوانستند تحلیل درستی از شرایط داشته باشند و لذا تبیین اوضاع و شناساندن حق و باطل به گذر زمان احتیاج داشت. * آیا میان فتنه سال 88 با غائله 18 تیر سال 78 ارتباطی وجود داشت؟ بله، همین طور است. طراحان و تئوریسینهای فتنه 88 عیناً همان کسانی بودند که ده سال پیش غائله 18 تیر را به راهانداختند. ماجرای 18 تیر در حقیقت مانور و تمرین اردوکشی خیابانی جریان اپوزیسیون بود که در یک سطح محدود انجام شد و تنها توانست بخشی از قشر دانشجو را با خود همراه کند. اما عمر بسیار کوتاهی داشت و تنها با یک اشاره رهبر انقلاب و یک قدرت نمایی امت حزب الله به پایان رسید. در آن مقطع جریان اپوزیسیون فهمیدکه هنوز توان بسیج توده ای را ندارد و باید بسترسازیهای بیشتری صورت گیرد.
لذا برگزاری فاز دوم عملیات ده سال به تأخیر افتاد. در سال 88 توان کنشگری اپوزیسیون در عرصه جامعه مدنی افزایش یافته بود و ابزارهای رسانه ای و فضای مجازی نیز به یاری این جریان آمد تا صحنه بسیار گسترده تری را در قیاس با غائله 18 تیر علیه اسلام و انقلاب تدارک ببیند. * اصلاح طلبان در ماههای فتنه چه هدفی را دنبال میکردند؟ هدف اصلی آنها اجرای سیاست فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود. وقتی که در 25 خرداد جمعیت قابل توجهی از مردم که ناخواسته گرفتار بازی خباثت آلود رسانههای خبری معاند نظام شده و شبهه وقوع تقلب در انتخابات را باور کرده بودند به خیابانها آمدند، رهبران اپوزیسیون دچار این توهم مطبوع شدند که هواخواهان بی شماری دارند و با پشتگرمی به این پایگاه اجتماعی میتوانند رهبر انقلاب را به عقب نشینی و تن دادن به خواستههای غیرقانونی آنان از جمله ابطال انتخابات وادار سازند. پس از 25 خرداد تحلیل سران فتنه این بود که باید جمعیت معترض را در خیابانها نگاه داشته و از آن به عنوان اهرم فشاری برای امتیازگیری از ولایت فقیه استفاده کرد. اما رهبر استوار و نستوه انقلاب در نمازجمعه تاریخی 29 خرداد قاطعانه در مقابل این
زیاده خواهیها ایستادند و اعلام کردند که به هیچ وجه زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهند رفت. در سایه همین ایستادگیها و روشنگریهای صبورانه حضرت آقا بود که رفته رفته غبارهای فتنه فرونشست و هر روز که گذشت شاهد دورشدن مردم از اطراف پرچم مکر و خدعه فتنه گران بودیم. * به نظر شما چه عواملی زمینه ساز آگاهی مردم و شکست فتنه 88 گردید؟ در پاسخ به این سئوال عوامل متعددی را میتوان ذکر کرد. برای مثال فروکش کردن التهابات روزهای نخست پس از انتخابات، عدم ارائه هیچ مدرک متقن و قابل قبولی از سوی مدعیان تقلب که نشان دهنده دستکاری آراء مردم باشد، هتک حرمتها و ساختارشکنیهای طرفداران دین ستیزِ جریان فتنه و زیر پا گذاشتن عزیزترین مقدسات ملت مسلمان ایران در روز قدس و خصوصاً در عاشورای 88، خارج شدن رشته کار از دست رهبران داخلی اصلاحات و سوءاستفاده جریانات ضد انقلاب خارج از کشور و حمایت مستقیم کشورهای غربی به ویژه آمریکا و اسرائیل از فتنه گران. مجموع این عوامل دست به دست هم دادند تا پس از چند ماه جریان فتنه در سراشیبی سقوط قرار بگیرد. اما مهمتر از همه اینها عاملی که در مهار و خاموش کردن آتش فتنه نقش آفرینی کرد، هدایت
عالمانه، صبورانه و روشنگرانه مقام معظم رهبری در سایه لطف پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیه الله بود. عملکرد بی نظیر ایشان در دوران فتنه حقیقتاً میتواند یک الگوی قابل ارائه در زمینه مدیریت بحران باشد. در مدیریت حضرت آقا میشد هم صلابت و قاطعیت و ایستادگی در برابر قدرت طلبان را مشاهده کرد و هم حلم و بردباری و درایت و پرهیز از اقدامات شتابزده را. ایشان با مطرح کردن ادبیات فتنه و جنگ نرم در جامعه، خود به مثابه یک رسانه توانمند به رویارویی با ارتش عظیم رسانه ای دشمن برخاستند. آن هم در شرایطی که بسیار از خواص و نخبگان سرشناس نظام به دلایل گوناگون پای در گل مانده بودند و سکوت و گوشه نشینی و موضع گیریهای چندپهلو را به حضور فعالانه در صحنه و روشنگری ترجیح میدادند. رهبر فرزانه انقلاب در خلال چند ماه پر التهاب فتنه با صبر و سعه صدر مثال زدنی و انجام دهها سخنرانی، گرههای فکری مردم را یک به یک گشودند و تمام نقشههای جریان معاند را نقش بر آب کردند. روشنگریهای حضرت آقا مهمترین بسترساز شکل گیری حماسه نهم دی بود. * به حماسه نهم دی میرسیم. به نظر شما عامل شکل گیری این حماسه چه بود و چرا نهم دی را به مثابه مهر ابطال
جریان فتنه میدانند؟ شکل گیری حماسه نهم دی ارتباط عمیق و معناداری با حرمت شکنی فتنه گران در روز عاشورا داشت. از ابتدای فتنه 88 مشاهده ساختارشکنیهای فتنه گران و عبور آنها از اصیل ترین شعارها و ارزشهای انقلاب موجب ناراحتی و تکدر خاطر ملت مومن و انقلابی ایران شده بود. اما حرمت شکنی عاشورا که باید آن را خودکشی و بزرگ ترین اشتباه استراتژیک جریان فتنه قلمداد کرد، شعله ای بود که در انبار باروت افتاد و فوران آتشفشان خشم انقلابی و غیرت دینی مردم را به دنبال داشت. فهم این مسئله دشوار است که رهبران فتنه چرا و با چه تحلیلی هواداران خود را به خیابانها فرستادند تا در ظهر عزای سیدالشهدا به رقص و پایکوبی و هلهله بپردازند، پرچمهای عزای حسینی را به آتش بکشند و دست به اعمال شنیعی بزنند که حتی شنیدن آن هر وجدان بیداری را به درد میآورد و چگونه نتوانستند واکنش توفنده و خردکننده ملت غیرتمند و شیفته مرام کربلا را پیش بینی کنند. به نظر میرسد که باید این ماجرا را یک آیت و لطف الهی دانست. زیرا شاهد بودیم که دوباره خون حسین تبدیل به معیار و فرقان شد و پرده از چهره نفاق و تزویر انداخت و جبهه حق و باطل را به کسانی که گرفتار در
غبار فتنه قادر به تحلیل شرایط نبودند نشان داد. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد بسیاری از افراد همچنان در وادی شک و شبهه میماندند. اما آتش گرفتن پرچم عزای حسین در محرم 88 حجت را بر عوام و خواص تمام کرد و همه ایرانیان آزاده را صرف نظر از سلایق و علایق سیاسی شان به جوش و خروش واداشت. براین اساس حماسه نهم دی به عرصه تجلی پیوند امت با ولایت تبدیل شد و بساط 8 ماه فتنه گری معاندان داخلی و خارجی را برچید. رهبران اپوزیسیون با مشاهده خیل عظیم و باورنکردنی جمعیت که با شعار واحدِ پیروی از ولایت به میدان آمده بودند، حقیقتِ در اقلیت بودنِ خود را علی رغم ادعای پوچ بی شماری شان درک کردند و فهمیدند که در این عرصه دیگر کاری از پیش نخواهند برد. * به نظر شما مهمترین آثار و دستاوردهای حماسه نهم دی چیست؟ یکی از مهمترین دستاوردهای حماسه 9 دی که مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره کردند، واکسینه شدن نظام و مردم در برابر ویروسهای مخربی است که اصل و اساس نظام و وحدت ملی مثال زدنی مردم ایران را نشانه گرفته بودند. حماسه 9 دی نشان داد، نظام اسلامی مقتدر و مستحکم و دارای ریشههای عمیق در میان مردم مومن، ولایت مدار و با بصیرت ایران است.
حماسه 9 دی پایان بخش سناریویی بود که دشمن از ابتدای فتنه 88 تحت عنوان گسست مردم و نظام طراحی و به مورد اجرا گذاشته بود. حماسه 9 دی صفوف ملت در برابر دشمن را متحدتر و یکپارچه تر کرده و صف یاران حقیقی انقلاب و امام را از دشمنان و مدعیان دروغین جدا سازد. حماسه نهم دی نشان داد که انقلاب اسلامی ریشههای الهی دارد و خداوند حافظ آن است و مردم مومن و انقلابی هیچگاه صحنه دفاع از انقلاب را ترک نخواهند کرد. در این نکته نیز نباید تردید کرد که حماسه حضور پر نشاط و معنوی مردم در 9 دی تاثیر قابل ملاحظه ای در دلگرمی دوستان و یاران و علاقه مندان به انقلاب اسلامی در سایر مناطق جهان داشت و ما نهضت بیداری اسلامی در شمال آفریقا و منطقه را نمیتوانیم بدون بررسی ابعاد اثر گذاری حماسه نهم دی در ارائه سیمایی جذاب، مردمی و در عین حال پایبندی به اعتقادات اصیل دینی از جمهوری اسلامی تحلیل کنیم. * به نظر جنابعالی با توجه به شکست سنگینی که دشمن در حماسه 9 دی متحمل شد اقدامات بصری آنها در تهدید جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ قطعا آنها همه عواملی که در این شکست دخیل بودند را مورد هجوم قرار داده و خواهند داد. آنها تلاش خواهند کرد نظام
اسلامی ار از پشتوانه مردمی خود تهی سازند. فکر میکنید تشدید تحریمهای اقتصادی که همزمان با اوج گیری فتنه 88 وارد فازهای جدید خود شد به چه منظور انجام شد؟ آنها با تحریم اقتصادی میخواهند دولت و نظام را در تامین زندگی مردم ناکارآمد و ناموفق نشان دهند و با فراهم شدن زمینههای نارضایتی، مردم را دعوت به تقابل با نظام کنند. از سوی دیگر عواملی که این شور و نشاط را در مردم بر میانگیزاند و آنها را به میدان میآورد را مورد هجوم قرار خواهند داد. ایمان دینی مردم، ارزشهای اسلامی و انقلابی از طریق ابزارهای فرهنگی مورد تهدید قرار خواهد گرفت. هم اکنون دشمن بودجههای هنگفتی را در امور فرهنگی خصوصا از طریق ماهواره و رسانههای نوین هزینه میکند تا با تبلیغ سبک زندگی غربی، مردم را از هویت دینی، ملی و حتی خانوادگی خود جدا سازد. آنها تلاش خواهند کرد و کردهاند که امنیت و آرامشی که دستاورد حماسه 9 دی بود را به هر طریق ممکن به هم بزنند و تا جایی که میتوانند برای نظام چالشهای امنیتی ایجاد نمایند تا علاوه بر مخدوش نمودن چهره نظام، مردم را خسته و فرسوده نمایند. * به نکته خوبی اشاره کردید، با توجه به این که در آستانه انتخابات
مجلس نهم هستیم و مقام معظم رهبری در خطبههای عید سعید فطر نسبت به امنیتی شدن فضای انتخابات هشدار دادند، علاقه مند هستیم نظر حضرتعالی را در این باره جویا شویم؟ بله، یکی از تلاشهای دشمن قطعا احیای آشوبها و اعتراضات اجتماعی با دستاویز قرار دادن انتخابات مجلس است. اخبار و اطلاعاتی که ما داریم نشان میدهد از مدتها قبل آنها برای این کار نقشه کشیده و طرحهایی نیز آماده کردهاند. آنها میخواهند با ایجاد نا آرامیها و با تنفس مصنوعی، جریان فتنه را زنده کنند و از سوی دیگر با نشان دادن و برجسته سازی تقابل معترضین با نظام چهره مردمی نظام را در جهان اسلام مخصوصا در جبهه بیداری اسلامی مخدوش نموده و الهام بخشی انقلاب اسلامی را با مانع روبرو سازند. *چه راهکاری برای مقابله با این ترفندها پیشنهاد میکنید؟ راهکار نظام همیشه اتکال به ذات لایزال الهی و استظهار به حضورتوأم با بصیرت و مومنانه مردم در صحنه بوده است. انقلاب اسلامی با مردم و با شعار الله اکبر آغاز شد و با نام خدا و حمایت مستمر مردم راه تعالی بخش خود را طی خواهد نمود انشا الله مردم مومن ولایتمدار و با بصیرت با درک شرایط حساس که در آن قرار داریم و با مشارکت
حداکثری خود این توطئه جدید دشمن را نیز خنثی خواهند کرد و با برگزیدن نمایندگانی ولایتمدار، انقلابی، ضد اشرافیت و تجمل طلبی، عدالت طلب وساده زیست، مجلسی قوی و مقتدر شکل خواهند داد و خواب پریشان کسانی که برای نظام چه در بعد امنیتی و چه در بعد سیاسی خط و نشان میکشند را برهم خواهند زد. انشاءالله * با تشکر از شما که با وجود مشغله ای که داشتید وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
دیدگاه تان را بنویسید