نظر جالب فقیر آمریکایی درباره حمله به ایران

کد خبر: 177394

براونینگ یکی از حدود 12 زنی است که به طور منظم در بلوک‌های 1200 «خیابان‌های چاپمن و پترسون» در جنوب غربی روانوک مشغول به کار هستند. در هر ساعت معین آنها که اغلب مست هستند در گوشه خیابان جمع می‌شوند و سعی می‌کنند تا اتومبیل‌های در حال عبور را متوقف کنند. گشتی‌های پلیس به طور منظم عبور می‌کنند و آنها را نادیده می‌گیرند.

فارس: یک شهروند آمریکایی اهل روانوک: «این مسخره است که آنها می‌خواهند به ایران حمله کنند. آنها پول را باید در اینجا مصرف کنند و نه در آنجا.» فلاَنگان نیز گفت: «من فکر نمی‌کنم که ما برای انجام این کار پول داشته باشیم، ما باید بیشتر نگران خود باشیم.» شهر «روانوک» در ویرجینیا فقر مناطق روستایی را در یک نگاه نشان می‌دهد. در بحران اقتصادی بوجود آمده، مردم همیشه بیکار تنها با کمک‌های دولتی یا مشاغل حاشیه‌ای به زندگی خود ادامه می‌دهند. با انتخاب باراک اوباما، روانوک روند عمومی کشور را دنبال کرد. در طول تصدی شهردار جدید، یک سوم مشاغل تولیدی روانوک در گرد و غبار تجارت آزاد و برون سپاری تولیدات آمریکا به رقبای آن از بین رفتند. در روند غارت اقتصادی، فقیرترین مناطق، سخت‌ترین ضربه‌ها را تحمل کردند. اکثریت سفید پوست فقیر آمریکا در این بحران اقتصادی رنج می‌برند. این در حالی است که سرمایه ملی کشور در جنگ و بوروکراسی به هدر می‌روند. * مناطق روستایی و مشاغل حاشیه‌ای کوههای آپالاچیان آمریکا همواره یکی از فقیرترین مناطق کشور بوده است، مکانی که در آن هنوز هم جاده‌ها آسفالت نیستند و جمعیت سفید پوست، فقیر و همیشه بیکار در تریلرهای ویران و ساختمان‌های مخروبه زندگی می‌کنند و با کمک‌های دولتی یا مشاغل حاشیه‌ای به سختی برای چندین ماه دیگر به زندگی خود ادامه می‌دهند. هنگامی که بانکداران ثروتمند از سواحل مرفه شمال شرقی برای اقامت در آسمان خراش‌های چند شهر معدود منطقه، به اینجا می‌آیند، فرصتی برای اشتغال مردم در این مشاغل حاشیه‌ای و ارائه نیروی کار غیر ماهر ایجاد می‌شود. آپالاچیا تصویر کوچکی از شهرهای کوچک و مناطق روستایی متروک است که اکثریت فقیر طبقه کارگر آمریکا در آن رندگی می‌کنند. در زمان‌های خوب، امید کمی وجود دارد، و در این زمان بد، ارتباط بین سرزمین فقرا و سرزمین ثروتمندان قطع می‌شود و آنهایی که به سختی تلاش می‌کردند تا زندگی خود را اداره کنند، مجبور می‌شوند برای ادامه زندگی، ناامیدانه دست به هر کاری بزنند. * روانوک، سمبل فقر اقتصادی مناطق روستایی تنها پس از طی دو مایل از پایتخت کشور به سمت جنوب در بزرگرا میان ایالتی شماره 81 به شهر روانوک می‌رسیم، یک کلان شهر مخروبه در ویرجینیا که فقر مناطق روستایی را در یک نگاه نشان می‌دهد. روانوک دارای 92000 جمعیت است و با در نظر گرفتن مناطق بزرگ‌تر کلان شهری جمعیت آن بالغ بر 250000 نفر است. کارفرمای اصلی شهر همیشه خط راه آهن و صنایع سنگین مرتبط با راه آهن بوده است. اما روانوک دهه‌هاست که در یک رکود اقتصادی آرام به سر می‌برد: در اوج رونق اعتباری در اواسط دهه اول این قرن، نرخ بیکاری شهر بالای 8 درصد بود و 7 درصد دیگر عمدتا با کمک‌های دولتی SSI و TANF زندگی می‌کردند که در نتیجه در یک سوم خانوارها حتی یک فرد بالغ، دارای شغل نبود. در اوج رونق اعتباری، سرمایه‌گذاری‌هایی در بخش ساختمان و زیرساخت‌ها صورت گرفت که منجر به بوجود آمدن مشاغل مربوط به ساخت و ساز شد. سپس با آمدن فروپاشی اقتصادی، اوضاع بدتر شد. * بیکاری مفرط «بری دولی» 40 ساله که مدت طولانی ساکن محله «وست ِاند» روانوک است اظهار می‌دارد : «اقتصاد خراب است. من در اینجا به دنبال شغل گشته‌ام و هیچ کس استخدام نمی‌کند. از ماه آگوست من هر هفته حداقل به دو شرکت تقاضای کار می‌دهم. » دولی 40 ساله، سرکارگر لوله کشی و الکتریکی در یک شرکت محلی ساخت و ساز تجاری بود که فروپاشی بازار املاک و مستغلات آغاز شد. هنگامی که پیمانکاران جویای کار در رقابت شدید با یکدیگر و فقط برای اینکه بتوانند به کار خود ادامه دهند قیمتهای پایین‌تر و پایین‌تری در مناقصه‌ها ارائه می‌دادند، او شاهد سقوط کسب و کار و از بین رفتن مشاغل بود. «ما از یک شغل به شغل دیگر می‌رفتیم و پس از مدتی دیگر هیچ شغلی وجود نداشت.» داستان دولی یک داستان استثنائی نیست. «اسکات فلاَنگان» 26 ساله، به عنوان یک کارگر در یک شرکت محلی ساخت و ساز مسکونی مشغول به کار بود که که در پی رکود اقتصادی فرو پاشید : «من از مارس 2009 قادر به پیدا کردن کار مداوم نبوده‌ام»، فلاَنگان در مصاحبه با خبرگزاری فارس اظهار داشت. در عوض او درخانه باقی می‌ماند و ار بچه‌ها نگاهداری می‌کند و گاهی اوقات کارهای مختلف گچ کاری را تقبل می‌کند، در حالی که همسرش پنجاه مایل دورتر در شیفت شب یک متل کار می‌کند. * رواج مواد مخدر و فحشا با این وجود فلاَنگان و دولی علیرغم بیکاری قادر به ادامه زندگی بوده‌اند. آنها در یک ساختمان قدیمی صد ساله در یک محله فقیر در خارج از مرکز شهر زندگی می‌کنند. در حالی که که من مشغول صحبت با دولی بودم، درآنسوی خیابان روسپی‌ها جمع شده بودند و به اتومبیل‌های در حال عبور علامت می‌دادند. مواد مخدر و فحشا در روانوک که خطرناک‌ترین شهر در ویرجینیا و بدترین شهر از لحاظ مشکل موش در سطح شهر است، رایج است. «ماری براونینگ» 24 ساله که با نام خیابانی «توت فرنگی» شهرت دارد اظهار داشت: «من شغل خود را از دست دادم، من یک بچه دارم و قصد ندارم بی خانمان شوم. من به این پول نیاز دارم. » براونینگ یکی از حدود 12 زنی است که به طور منظم در بلوک‌های 1200 «خیابان‌های چاپمن و پترسون» در جنوب غربی روانوک مشغول به کار هستند. در هر ساعت معین آنها که اغلب مست هستند در گوشه خیابان جمع می‌شوند و سعی می‌کنند تا اتومبیل‌های در حال عبور را متوقف کنند. گشتی‌های پلیس به طور منظم عبور می‌کنند و آنها را نادیده می‌گیرند. سه سال پیش براونینگ یک صندوقدار در شرکت «وال مارت» بود. سپس شعبه محلی «وال مارت» بسته شد و به یک مکان جدید در خارج از شهر نقل مکان کرد. براونینگ یکی از کارگرانی بود که اخراج شد. او که قادر به پرداخت هزینه یک آپارتمان نبود، به یک پانسیون با اجاره پایین در «محله وست اِند» نقل مکان کرد، جایی که یک شب او توسط یک باند به صورت گروهی مورد تجاوز قرار گرفت، «گروهی از آدمهای ولگرد و مست» به گفته براونینگ. دوست پسر او، یک مهاجر سومالییایی که به عنوان بخشی از برنامه اسکان مجدد بحث برانگیز به این شهر آورده شده بود، پس از ناکامی در پیدا کردن شغل، در مدت اندکی پس از این واقعه او را ترک کرد. افسرده، بی پول و تحقیر شده، براونینگ به این نتیجه رسید که تنها راه برای حمایت از خودش کلاهبرداری در گوشه خیابان است. در حال حاضر او اتومبیل‌های در حال عبور را نگاه می‌دارد و تنها با 25 دلار خود فروشی می‌کند. او روزانه 75 تا 100 دلار درآمد دارد که برای پرداخت 45 دلار کرایه متل محل اقامت، خرید بعضی مواد غذایی و شاید خرید پوشک برای پسر سه ساله‌اش که مبتلا به اوتیسم است، کافی است. در عین حال براونینگ خود را خوش شانس قلمداد می‌کند، بسیاری از زنانی که به همراه او در خیابان مشغول به کار هستند، تنها با 10 دلار حاضر به خود فروشی هستند. * فساد مقامات شهری روانوک یک شهر در حال تغییر است. اکثریت جمعیت شهر سفید پوست هستند. رهبران اقلیت سیاه پوست که از لحاظ سیاسی قدرتمند هستند به اتهام فساد و اختلاس بودجه‌های رفاهی که وظیفه توزیع آنها به این رهبران سپرده می‌شود، مرتبا دستگیر می‌شوند و از یک آژانس به آژانس دیگر جا به جا می‌شوند. در سال 2008 با انتخاب باراک اوباما، تعداد زیادی از دموکرات‌های افراطی جناح چپ با پارتی بازی اوباما بر سر کار آمدند و روانوک روند عمومی کشور را دنبال کرد، انتخاب یک شهردار همجنس باز (دیوید باورز) و جایگزین کردن بسیاری از اعضاء شورای شهر با سیاستمدرانی که موجب بدنامی بروکراسی معمولا فاسد شهر شده‌اند. اما انتخاب گروهی از فعالین حاشیه‌ای و ناآگاه به مسائل که از سوی یک روزنامه محلی متعلق به یک شرکت بزرگ چاپ که از نیویورک تامین مالی می‌شود، مورد تشویق قرار می‌گرفتند، کمک کمی در بهبود اوضاع شهر داشت. بزودی پس از انتخابات 2008، یکی از دستیاران «باورز» (آلفرد داو جِی آر) به اتهام دریافت رشوه از سوی دادگاه فدرال مجرم شناخته شد و از سال 2012 بیش از یک سوم مشاغل تولیدی روانوک که افرادی مانند دولی و فلاَنگان را به کار می‌گرفتند از دره رودخانه روانوک گریخته‌اند. * مردم عادی آمریکا نسبت به سیستم سیاسی کشور بسیار بیگانه هستند دولی، فلاَنگان و براونینگ، هیچکدام توجه زیادی به سیاست محلی ندارند. همانند اکثر جمعیت سفید پوست کارگر، آنها نسبت به سیستم بسیار بیگانه هستند و تقریبا هیچ توجهی به آن ندارند. هنگامی که نظر فلاَنگان را در مورد سیاستمداران پرسیدیم، او اظهار داشت که «من فکر می‌کنم همه آنها فاسد هستند، حقیقتا». مانند دولی و براونینگ، او فکر می‌کرد که مقامات شهر و یا دولت فدرال هیچ کاری برای کمک به کاهش رکود اقتصادی و کمک به او، محله، دوستان و خانواده‌اش انجام نداده‌اند. احساسات براونینگ قوی‌تر بودند: «من از همه آنها نفرت دارم»، و توضیح داد که اعضای شورای محلی شهر مشتری روسپی‌های محلی بودند و در سوء استفاده از آنها شهرت داشتند. * رویگردانی مردم از اوباما گرچه دولی در انتخابات سال 2008 از حامیان اوباما بود، اما اکنون احساسی مشابه احساس فلاَنگان دارد: «در ابتدا، تمام چیزهایی را که او درباره آنها صحبت می‌کرد و قصد انجام آنها را داشت من دوست داشتم، اما اکنون او عملکرد خوبی ندارد. او به هیچ یک از وعده‌های خود عمل نکرده است.» * دشمنان آمریکا ساخته و پرداخته احزاب جمهوری‌خواه و دموکرات هستند، نه مردم آمریکا دولی، فلاَنگان و براونینگ، هیچکدام در مورد آخرین تلاش‌های اوباما برای جنگ چیز زیادی نمی‌دانستند یا چیز زیادی نشنیده بودند. تمام آنها به طور مبهم فقط می‌دانستند که آمریکا در طول دهه گذشته درگیر جنگ بوده است. فلاَنگان می‌دانست که نیروهای آمریکایی درحال خارج شدن از عراق هستند. هیچکدام هیچ احساسی در مورد ایران، سوریه، روسیه، و یا هر یک از انواع دشمنان که احزاب جمهوری‌خواه و دموکرات تلاش دارند تا بر مردم آمریکا تحمیل کنند نداشتند. * مصرف پول مالیات‌ها برای مردم آمریکا و نه برای جنگ‌های خارجی با این همه، همه آنها معتقد بودند که پول مالیات‌ها باید برای مردم آمریکا مصرف شود و نه برای جنگ‌های خارجی. دولی اظهار داشت «این مسخره است که آنها می‌خواهند به ایران حمله کنند. آنها پول را باید در اینجا مصرف کنند و نه در آنجا. من همیشه این مطلب را گفته‌ام.» و فلاَنگان نیز موافقت خود را اینگونه اظهار داشت : «من فکر نمی‌کنم که ما برای انجام این کار پول داشته باشیم، ما باید بیشتر نگران خود باشیم.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت