نظر شریعتمداری درباره سیاسی کردن مداحی ها
نداي آشناي «هل من ناصر» آن روز حسين بن علي(ع) را در دعوت خميني(ره) به انقلاب يافتند، با پاي جان به سوي او شتافتند، سقف ظلماني نظام سلطه جهاني را شكافتند و طرحي نو درانداختند كه مي بينيم و مي بينند امروزه سراسر جهان اسلام را فرا گرفته و ملت ها در آن سوي آب هاي دوردست را نيز به مقابله با حاكمان جور برانگيخته است. آيا اين واقعيت قابل انكار است؟ دشمنان هميشه اهل انكار هم، انكار نمي كنند. نه اين كه نخواهند، نمي توانند.
چرا كه در عزاي حسين عليه السلام، هر قطره اشكي كه از چشمي فرو ريخته و بر گونه اي مي غلتد، هر دستي كه فرا مي رود و به عزا بر سينه اي فرود مي آيد، هر زنجيري كه به ماتم بالا مي رود و به همدلي با عاشورائيان بر گرده اي كوبيده مي شود و... راه خود را مي پويد و لبيكي از سويداي دل به نداي هل من ناصر مولاي شهيدمان است به گزارش جهان ،شریعتمداری در سرمقاله کیهان نوشت : ۱- بعدازظهر عاشوراي سال گذشته بود. راهي كيهان بودم - براي روزنامه فردا- كنار يكي از ايستگاه هاي صلواتي ايستادم تا از چاي نذري امام حسين(ع) بركتي گرفته باشم. مرد ميان سالي گفت؛ مگر شما در سركليشه ستون «چشم به راه سپيده» نمي نويسيد كه امام زمان(عج) اگرچه ظاهر نيست ولي حاضر است؟ پاسخم مثبت بود. پرسيد آيا ايشان امور جهان اسلام را بهتر و شايسته تر از ديگران اداره نمي كنند؟ باز هم جواب مثبت بود. گفت؛ پس ديگر چه نيازي به نايب دارد؟! پرسيدم؛ امور جهان را امام زمان عليه السلام، بهتر و شايسته تر اداره مي كنند يا خداوند تبارك و تعالي؟ در جوابم گفت؛ اين چه سوالي است؟ البته كه خدا بهتر و شايسته تر از مخلوقات خويش، امور عالم را اداره مي فرمايد. پرسيدم؛ پس چه نيازي به ارسال پيامبران است؟ چند ثانيه اي سكوت كرد و اندكي بعد، ماجرا پي گرفته شد كه شرح آن بيرون از حوصله اين نوشته محدود است اما ايشان در ادامه بحث به نكته اي اشاره كرد كه موضوع يادداشت پيش روي است. مي گفت؛ مراسم عزاداري امام حسين(ع) نبايد به مسائل سياسي آميخته شود! پرسيدم؛ سياست بازي يا سياسي؟ گفت؛ اساسا اين مراسم بايد از مسائل سياسي دور باشد! گفته شد؛ مگر امام حسين عليه السلام و يارانش در تصادف اتومبيل و يا در سانحه سيل و زلزله كشته شده اند؟ سياست به مفهوم واقعي آن اداره امور جامعه است و بني اميه براي پيشگيري از حاكميت حضرت كه عدالت پرور و در تضاد با حاكميت ظالمانه و اشرافي آنان بود، آن حضرت را به شهادت رساندند، بنابراين، اگر در عزاي آن بزرگوار بر ضرورت مبارزه با سلطه گران تاكيد نشود و از نياز به حاكميت اسلام كه خواسته حضرت بود سخني به ميان نيايد، مراسم و مجالس سوگواري و عزاداري آن امام مظلوم و شهيد آنگونه كه بايد، برپا نشده است. ۲-آن روز- عاشوراي سال ۶۱ هجري- ساعتي قبل از وقوع واقعه، مولاي شهيد ما، حضرت اباعبدالله الحسين(ع) رو به روي سپاه دشمن ايستاد تا براي آخرين بار، از مقصود خويش و آنچه به قيام او انجاميده بود، سخن بگويد و كساني را كه به گمراهي با حراميان همراه شده اند، از گمراهي برهاند. عمر سعد و ديگر فرماندهان سپاهش كه مي دانستند سخنان حسين(ع) پرده از سالوس و تزوير آنان كنار مي زند، سپاهيان خود را فرمان دادند مهميز بر اسب ها بزنند و صدا به هلهله و كف و سوت بلند كنند تا صداي بيدارگر حسين(ع) در هياهوي بيدادگران گم شود و آن روز شد! از آن پس نيز، اگرچه، ترفندها به كار گرفتند و شمشيرها كشيدند و سينه ها دريدند تا فرياد بيدارگر عاشوراي حسين(ع) به گوش كسي نرسد، اما، نداي او در گوش زمان پيچيد و پيچيد و در اين سوي و آن سوي جهان اسلام قيام ها و حركت هايي هر چند ناكام و ناتمام آفريد تا آن كه به عصر خميني(ره) رسيد و مردان و زناني كه هزار و چند صد سال در سوگ امام شهيد خويش، چشم هاي اشكبار و دل هاي داغدار داشتند و از ژرفاي دل «يا ليتنا كنا معكم» گفته بودند، نداي آشناي «هل من ناصر» آن روز حسين بن علي(ع) را در دعوت خميني(ره) به انقلاب يافتند، با پاي جان به سوي او شتافتند، سقف ظلماني نظام سلطه جهاني را شكافتند و طرحي نو درانداختند كه مي بينيم و مي بينند امروزه سراسر جهان اسلام را فرا گرفته و ملت ها در آن سوي آب هاي دوردست را نيز به مقابله با حاكمان جور برانگيخته است. آيا اين واقعيت قابل انكار است؟ دشمنان هميشه اهل انكار هم، انكار نمي كنند. نه اين كه نخواهند، نمي توانند. ۳- اگر قيام خونين عاشورا و شهادت مظلومانه امام حسين عليه السلام و ياران باوفا و بي نظير آن حضرت براي مقابله با حاكميت ظالمان و برپايي حكومت اسلام بوده است- كه بوده است- و اگر نداي «هل من ناصر» آن روز اباعبدالله عليه السلام، فقط براي همان روز نبوده است- كه نبوده است- بدون كمترين ترديد مي توان نتيجه گرفت؛ كساني كه به بهانه دوري از سياست! در مراسم عزاي حسين(ع) «نقشه راه» را نمي گشايند و دشمنان تابلودار و بي تابلوي اسلام را كه در مقابل حاكميت اسلام ايستاده اند، آدرس نمي دهند، از اهميت و ارزش والا و بالاي اشك و اندوه مردمان بر مظلوميت مولاي شهيد(ع) غفلت كرده و حرمت عزاي حسين(ع) را پاس نداشته اند. نمي گوئيم شور و حال و گريه و اندوه عزاداران را هدر داده اند! چرا كه در عزاي حسين عليه السلام، هر قطره اشكي كه از چشمي فرو ريخته و بر گونه اي مي غلتد، هر دستي كه فرا مي رود و به عزا بر سينه اي فرود مي آيد، هر زنجيري كه به ماتم بالا مي رود و به همدلي با عاشورائيان بر گرده اي كوبيده مي شود و... راه خود را مي پويد و لبيكي از سويداي دل به نداي هل من ناصر مولاي شهيدمان است و به قول خواجه شيراز؛ «يا سبو، يا خم مي، يا قدح باده شود يك كف خاك در اين ميكده زايل نشود» خدا بر درجات شهيد حجت الاسلام والمسلمين فضل الله محلاتي نماينده حضرت امام(ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بيفزايد. نگارنده از دوران نوجواني و سال هاي قبل از انقلاب به خاطر دارد كه آن بزرگوار در سخنراني هاي خود، به مناسبت يا- ظاهرا- بدون مناسبت بهانه اي پيش كشيده و با عنوان «مرجع عاليقدر و يار سفر كرده، حضرت آيت الله العظمي حاج آقا روح الله خميني» نامي از حضرت امام(ره) به ميان مي آورد. روزي از ايشان، علت را جويا شديم و آن شهيد گرانقدر در پاسخ گفت؛ آيت الله خميني- آن روزها واژه امام به كار برده نمي شد- پرچمي است كه هويت ما را نشان مي دهد. بايد اين پرچم را همواره بر فراز سر خود برافراشته نگاه داريم تا وقتي از مبارزه سخن مي گوئيم، خط مبارزاتي ما با منافقين و ليبرال ها اشتباه نشود» (نقل به مضمون). ۴- نگاهي -هر چند گذرا- به اطراف بيندازيد. انقلاب هاي اسلامي در جهان اسلام را مي بينيد كه نه فقط به گفته انقلابيون بلكه به اعتراف دشمنان بيروني، از انقلاب اسلامي ايران الگو گرفته اند و سه ويژگي، اسلامي بودن، ضداستكباري بودن و مردمي بودن را كه ويژگي هاي انقلاب اسلامي در ايران است با خود دارند. موج بيداري به قلب آمريكا و اروپا رسيده است. نتانياهو كه تا چند ماه قبل عليه اسلام و ايران اسلامي عربده مي كشيد، امروزه كتمان نمي كند كه به هر طرف مي نگرد، خميني و خامنه اي را مي بيند. معترضان جنبش فراگير وال استريت، نظام سرمايه داري را به چالش كشيده اند و اين چالش در ۱۲۰۰ شهر بزرگ از ۸۲ كشور جهان با جديت ادامه دارد. ديلي ميل، به هشدار آلوين تافلر اشاره مي كند كه گفته بود «خميني، نه فقط جهان اسلام بلكه دنياي دين باوران را به مقابله با غرب برانگيخته است» و شوراي مطالعات امنيت ملي(!) رژيم صهيونيستي NISS در گزارش ۲۸۱ صفحه اي خود اعتراف مي كند كه خميني و خامنه اي، رژيم اسرائيل را روي قوس نزولي انداخته و با شيب تند به سقوط تهديد مي كنند... از سوي ديگر، نظام سلطه بين الملل را مي بيند كه تمام قد - اگرچه قد و قواره اي برايش باقي نمانده- به مقابله با ايران اسلامي برخاسته است و اصحاب فتنه و منافقين جديد را كه چكمه آمريكايي ها و اسرائيلي ها و انگليسي ها را واكس مي زنند! آيا، اين همه از بركات انقلاب اسلامي نيست؟ و آيا انقلاب اسلامي برخاسته از عاشوراي حسيني(ع) نيست؟ اگر هست- كه هست- چگونه مي توان در مراسم و مجالس عزاداري امام حسين(ع) كه به قول حضرت امام(ره) «اسلام را زنده نگه داشته است»، آدرس دشمنان و نشاني دوستان را ناگفته گذاشت؟! ۵- آن عده اندك و كم شمار از مداحان و سخنرانان مذهبي كه مراسم و مجالس عزاداري سيدالشهداء عليه السلام را غيرسياسي مي پسندند بايد به اين نكته بديهي توجه داشته باشند كه برخلاف آنچه تصور مي كنند نه فقط از ورود به مسائل سياسي روز پرهيز نكرده اند، بلكه با عرض پوزش بايد گفت با سكوت خود نسبت به چالش سرنوشت ساز كنوني ميان نظام اسلامي و نظام سلطه جهاني، چه بخواهند و بدانند و چه نخواهند و ندانند، به نفع دشمنان اسلام وارد سياست شده اند. چرا كه امروزه دشمن با تمام توان به مقابله با اسلام آمده است و نظام اسلامي را به عنوان پرچمدار اسلام در جهان امروز مورد هجوم قرار داده است، بنابراين، راه ميانه اي وجود ندارد «فماذا بعدالحق الاالضلال»؟! و باز هم با عرض پوزش و بي آن كه خداي نخواسته قصد مقايسه اي در ميان باشد و صرفا براي تقريب ذهن و شاهد مثال، بايد پرسيد مگر عبدالله بن عمر كه ماندن در مدينه و تفسير آياتي از قرآن كريم را برگزيد و بدون آن كه با يزيد بيعت كند، قرآن ناطق را در كربلا تنها گذاشته بود، در سياست دخالت نكرده بود؟! عبدالله بن زبير نيز در مكه چنين بود. نبود؟! مگر تفسير آيات قرآن و مسئله گويي كه عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير به آن بسنده كرده بودند ظاهر اسلامي نداشت؟! ۶- و بالاخره، همين جا بايد از مداحان و سخنرانان مذهبي بزرگواري كه در سراسر ايران اسلامي حضور دارند، قدرداني و تشكر كرد كه چه در دوران جنگ تحميلي و چه در ديگر روزهاي حادثه مخصوصا در جريان فتنه آمريكايي- اسرائيلي ۸۸ به روشنگري داد سخن داده و مي دهند و در بسيج خيل عظيم جوانان عاشورايي و پاك كردن عرصه از حضور پياده نظام دشمنان بيروني نقش برجسته و غيرقابل انكاري داشته و دارند. آنان نداي مظلومانه آن روز سيدالشهداء را به امروز منتقل كرده و مي كنند. طوبي لهم و حسن مآب حسين شريعتمداري
دیدگاه تان را بنویسید