لیدر جریان انحرافی رییس دفتر رییس جمهور است/رقابت بین اصولگرایان خطرناک است

کد خبر: 167450

الان لیدر این جریان (جریان انحرافی) رییس دفتر رییس جمهور است. در حالی که مقام معظم رهبری به صراحت عنوان کردند که نباید از مسایل دولتی در این رابطه استفاده کنند. مسئله آن‌ها تعیین نماینگان است در مناطق دور و شهرستان‌ها. طبق آنچه که نقل کرده‌اند آن‌ها پروژه‌هایی را مطرح می‌کنند و آن پروژه را زخمی می‌کنند و بقیه بودجه را صرف انتخابات می‌کنند.

لیدر جریان انحرافی رییس دفتر رییس جمهور است/رقابت بین اصولگرایان خطرناک است
گروه سیاسی فردا: حجت الاسلام سالک شخصیت شناخته شده و تاثیرگذاری در جبهه اصولگرایی است و به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت مبارز همواره کوشیده تا در راه فرآیند وحدت اصولگرایان گام بردارد.
وی اخیرا مصاحبه‌ای تفصیلی با خبرآَنلاین داشته که در آن علاوه بر تشریح فرآیند کار کمیته وحدت اصولگرایی به شرط گذاری‌های جبهه پایداری برای پیوست به این کمیته و ماجرای مقاومت احمدی‌نژاد در برابر حکم حکومتی مقام معظم رهبری و ماجرای محاکمه موسوی و کروبی هم پرداخته است. خلاصه این گفت‌و‌گو در ادامه می‌آید:
*** از فروردین ۸۹ که تصویب شد که جامعتین محور حرکت اصولگرایان قرار بگیرند، تا الان تلاش‌هایی صورت گرفته و نتیجه این تلاش‌ها تبدیل شده به بیانیه هشت ماده‌ای و ۱۲ بند منشور اصولگرایی و کار به این شکل پیشرفته است. مکانیزم اجرایی این منشور اصولگرایی که سند راهبردی است ۸+۷ را سازمان داده است.
بنابر این گروه ۷ که دونفر نماینده از جامعه روحانیت و دونفر نماینده از جامعه مدرسین و سه نفر معتمد که آقای عسگراولادی، آقای دکتر ولایتی و آقای حدادعادل هستند به اضافه آقایان کعبی، حسینی بوشهری، تقوی وابوترابی گروه ۷نفره سیاستگذاری، داوری و نظارت را تشکیل دادند.
این کمیته ۷ نفره داوری، اختلافات احتمالی که بین مصادیق انتخابات برای نمایندگی مجلس بوجود خواهد آمد را حل خواهند کرد. گروه ۸ هم گروه اجرایی هستند که از مجموع اطراف جامعه اصولگرایی هست که پیروان خط امام، ایثارگران، رهپویان و گروه‌های مختلف و مستقلی که هستند شکل گرفته است.
بنابر این جمع این دو یعنی بخش اجرایی و داوری و نظارت فعالیت خود را شروع کردند و آیین نامه داخلی خود را نوشته‌اند و برای شهرستان‌ها و استان‌ها هم تنظیم کار کرده‌اند و پیش می‌روند. بعد از این سخنگوی جامعه متحد اصولگرایان آقای ولایتی شدند، آقای زاکانی رییس ستاد انتخابات شدند و آقای متکی دبیر این تشکیلات شدند.
***کلیه جریاناتی که مطرح هستند از جمله جبهه پایداری، افراد شناخته شده‌ای هستند و همراه اصولگرایی هستند. یعنی خودشان افراد معتقد و ملتزم به اصولگرایی هستند.
نکته دوم اختلاف نظر و سلیقه است. راه حل این هم این است که آقایان در جلسات حضور یابند. در این جلسات مسایل مورد توجه قرار می‌گیرد. این مسایل نباید به رسانه‌ها کشیده شود که تزلزلی در جامعه به وجود بیاورد و سوء استفاده‌ای بخواهد صورت بگیرد. لذا در این جهت صحبت‌های زیادی صورت گرفته و ارتباطات برقرار است و ما امیدواریم به زودی این مشکل هم با حضور آقایان حل بشود.
***رقابت بین اصولگرایان خطرناک است. اگر این رقابت به وجود بیاید ثمره‌اش بهره بردن جریان سوم یعنی جریان انحرافی یا اصلاح‌طلب‌ها است.
این مسئله، مسئله مهمی است. وحدت در شرایطی که سه جبهه در مقابل اصولگرایان هستند ضرورت دارد. یکی جبهه اصلاح‌طلب‌ها با سابقه‌ای که به واسطه حضورشان در جریان فتنه دارند و اعلام کرده‌اند که ما نیروهای سفیدمان را می‌فرستیم. یکی جریان انحرافی است که این‌ها با تقسیم پول و مسایل دیگر در صحنه قرار می‌گیرند. یک جبهه هم جبهه خارجی است.
یعنی استکبار جهانی با تلاش رسانه‌ای و جنگ روانی و جنگ نرم اولین تلاششان این است که بین اصولگرایان اختلاف و انشقاق بیاندازند. بنابراین اصولگرایان در برابرشان سه جبهه وجود دارد. اگر وحدتی شکل بگیرد مجلس آینده نقش اساسی در جریان ولایتی خواهد داشت. ولی اگر رقابت و اختلاف باشد سود آن را کسان دیگر خواهند برد. این هم طبق فرمایشات آقا به مصلحت نظام نیست.
لذا دعوت به وحدت یعنی یک ائتلاف بزرگ در این جهت و در مقابل جریاناتی که تلاش می‌کنند مخالف اصولگرایی.
*** بعضی از چهره‌هایی که جبهه پایداری را تشکیل داده‌اند برای این چنین جبهه‌ای را تشکیل داده‌اند تا از جریان انحرافی جدا بشوند. عملکرد آقای احمدی‌نژاد و دولت در راستای دیپلماسی خارجی و سیاست داخلی و مردمی انصافا قابل تقدیر است.
نباید لابلای مسایل سیاسی آن عملکرد را از بین برد. اما نکته دوم اینکه کنار این جریان اصولگرایی یک جریان انحرافی در مبانی اعتقادی نگران کننده و دغدغه آمیز وجود دارد. اعضای جبهه پایداری می‌گویند ما اصلا جبهه را تشکیل دادیم برای برائت از جریان انحرافی. بنابراین این‌ها در موضوع جدا هستند، مگر اینکه در آینده اتفاقی بیافتد و ما درباره آینده نمی‌توانیم نظری بدهیم.
***شخصیتی مثل حضرت آیت الله مهدوی کنی و حضرت آیت الله یزدی با این سابقه و با حضور در صحنه‌ها قبل و بعد از انقلاب و آبرو و اعتبار و حیثیت انقلابی که دارند و با فضل و علم و مسایل مختلف در صحنه آمده‌اند.
در طول این سی و دو سال سابقه نداشته که اینگونه عمل بشود. سوال اینجاست که چرا آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی به میدان آمده‌اند؟ پاسخ این سوال را باید پیداکرد. حتما یک احساس خطری کرده‌اند که آمده‌اند وسط میدان که این مشکل را در رابطه با نیروهای حزب اللهی در سطح کشور حل کنند و محوری باشند برای احیای مطالبات مقام معظم رهبری در مسایل مربوط به انتخابات.
*** الان لیدر این جریان (جریان انحرافی) رییس دفتر رییس جمهور است. در حالی که مقام معظم رهبری به صراحت عنوان کردند که نباید از مسایل دولتی در این رابطه استفاده کنند. مسئله آن‌ها تعیین نماینگان است در مناطق دور و شهرستان‌ها. طبق آنچه که نقل کرده‌اند آن‌ها پروژه‌هایی را مطرح می‌کنند و آن پروژه را زخمی می‌کنند و بقیه بودجه را صرف انتخابات می‌کنند.
***در جریان آقای مصلحی آقا به صورت کتبی نامه نوشتند که ایشان دست نخورد. نه تنها رییس جمهور بلکه کل دستگاه‌های زیرمجموعه دولت باید تبعیت کنند. اینکه من دیگر نمی‌توانم با این شخص کار کنم دیگر گذشته است.
بعضی از افراد خارج کشور و به دستگاه دولتی متصل بودند در مصاحبه‌هایشان گفتند که ممکن است این نامه ارشادی باشد که با این‌ها تماس گرفته شد که اصلا مگر شما می‌فهمید که ارشادی و مولوی چه معنایی می‌دهد؟! حکم باید اجرا بشود.
آقا اول به آقای رییس جمهور نامه نوشتند که به صلاح نیست آقای مصلحی جابجا بشود. آن نامه اول تذکر بود ولی آن اجرا نشد دومی را نوشتند. یعنی اول تذکر دادند حتی اگر آن را ارشادی بگیرید دومی می‌شود حکم مولوی و باید اجرا بشود. آقای رییس جمهور هم اجرا کردند و دیدند که بحث بحثی جدی است.
***بعد از انتخابات خیلی‌ها رفتند و به آقای موسوی و آقای کروبی تذکر دادند اما آن‌ها گوش ندادند. دیگر بالا‌تر از اینکه مقام معظم رهبری شخصا روسای تمام ستاد‌ها را دعوت کردند و گفتند که حرفتان را بزنید و آن‌ها حرفشان را هم زدند و بی‌ادبی‌هایی هم کردند که خبرشان را داریم.
باز بالا‌تر از این مقام معظم رهبری با درخواست آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان که گفتند به آن‌ها اجازه بدهیم که اگر شواهدی دال بر تقلب در استان‌ها دارند بیاورند، موافقت کردند. یعنی از اختیارات رهبری خود استفاده کردند و مهلت قانونی برای اعتراض را طولانی‌تر کردند اما باز خبری نشد.
یا وقتی از ایشان خواستند و دعوت کردند و با ایشان صحبت کردند اما از در که خارج شدند رفتند در راهپیمایی میدان آزادی! همین آقای موسوی رفت روی ماشین ایستاد و بلندگو را گرفت و حرف‌هایش را علیه نظام و ولایت زد. حالا شما بگویید آدمی با این خصوصیات و این مسایل دیگر چگونه حرف آقای مهدوی کنی و دیگران را قبول خواهد کرد؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت