وقتي دشمنان اعتراف ميكنند
پس از شروع جنگ تحميلي،تحريمهاي اقتصادي و تسليحاتي از يك سو و خيانت بنيصدر از سوي ديگر شرايط سختي را بر كشور حاكم كرده بود اما با فرار بنيصدر،عملياتهاي پيروزمندانه ايران يكي پس از ديگر شروع شد و با شكست حصر آبادان با فرمان تاريخي حضرت امام خميني (ره)،آزادسازي خرمشهر و نهايتا تعقيب دشمن متجاوز در خاك خود ورق جنگ را به سود ايران بازگرداند.
ایسنا: سي و يكمين امين سالروز آغاز جنگ تحميلي و دفاعمقدس ملت ايران را در حالي آغاز ميكنيم كه كشورمان در عرصههاي مختلف به پيشرفتهاي قابل توجهي رسيده و آينده درخشاني در پيش رو دارد. پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 در واقع سرآغاز دشمني طولاني مدت استكبار جهاني با ملت ايران بود زيرا همين پيروزي باعث شد نه تنها دست استكبار جهاني از يك منبع سرشار قطع شود بلكه تفكر مقاومت در برابر ظلم و ستم به ساير ملتهاي آزاده نيز سرايت كند به همين دليل دشمنان تاب پيروزي انقلاب اسلامي ملت ايران را برنياورده و شروع به توطئهچيني كردند. هنوز مردم ايران طعم پيروزي انقلاب اسلامي را نچشيده بودند كه بايد آماده مقابله با فراز و نشيبهاي ديگري ميشدند. ايجاد درگيريهاي قومي در نقاط مختلف كشور، ترور شخصيتها و مسؤولان بلندپايه كشور،بمبگذاريها و ... از جمله توطئههايي بودند كه يك بار ديگر مردم ايران را در برابر آزمايش سخت و طاقتفرسايي قرار دادند. اما دشمنان در اين ميان از برخي ويژگيهاي منحصر به فرد غافل بودند و يا قدرتشان را ناديده انگاشته بودند و آن، رهبري مدبرانه حضرت امام خميني (ره) و روحيه عاشورايي ملت ايران بود كه همواره با تمسك به آنها هرگونه سختي را پشت سر گذاشتهاند. ايران اسلامي پس از سرنگوني رژيم پهلوي با انواع توطئههاي اربابان شاه روبرو شد كه درصدد بودند به هر نحو ممكن انقلاب نوپاي ايران را ساقط كنند و يكي از آن توطئهها تحميل جنگ بود به طوري كه هاشمي رفسنجاني رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي ميگويد: ...غرب كه بيشترين منافع را در ايران داشت انقلاب را مستقيما عليه منافع خود ميدانست. بايد در ايران شرايطي به وجود ميآمد كه ديگران نااميد شوند و بگويند نميشود بدون اتكا به شرق و غرب، انقلاب باقي بماند و يكي از اهداف جنگ تحقق اين امر بود.... و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود. «جيمز بيل»يكي از كارشناسان مسايل منطقه خليجفارس و خاورميانه نيز درباره دليل واقعي جنگ در كتاب خود مينويسد... در اين روند عراق اميدوار بود انقلاب ايران را در نطفه خفه كند. قبل از آغاز جنگ تحميلي مرزهاي ايران 636 بار توسط رژيم بعث عراق مورد تجاوز قرار گرفته بود. در نهايت روز 31 شهريورماه سال 1359 صدام با اين تصور كه در مدت يك هفته به تهران خواهد رسيد تهاجم گستردهاي را با بهرهمندي از نزديك به 12 لشكر پياده، 15 تيپ مسلح، چهار و هزار و 500 دستگاه تانك و نفربر،360 فروند هواپيماي جنگنده و 400 فروند بالگرد و انواع امكانات نظامي عليه ايران آغاز كرد و برخلاف تصور، صدام كه به خبرنگاران قول داده بود يك هفته بعد در تهران با آنها مصاحبه خواهد كرد 35 روز به دليل مقاومت مردم در پشت دروازههاي خرمشهر زمينگير شد تا اولين نشانههاي شكست اهداف اربابانش نمايان شود.هر چند ارتش ايران در آن زمان انسجام چنداني نداشت و سپاه نيز به تازگي تشكيل شده بود اما وحدت كلمه مردم رفته رفته بر مشكلات غلبه كرد. از آن جايي كه استكبار با هدف ساقط كردن نظام مقدس جمهوري اسلامي جنگ را بر ملت ايران تحميل كرده بود در اين راه از هيچ كمكي به صدام چه از لحاظ تسليحاني و چه از نظر مالي دريغ نكرد و اين در حالي بود كه كشورهاي غربي از فروختن سيم خاردار به بهانه داشتن كاربرد نظامي آن به ايران خودداري كردند در حالي كه در طول نگ،جنگافزارهاي شيميايي بسياري در اختيار رژيم بعث عراق قرار دادند كه تبعات استفاده از اين جنگافزارها هنوز هم در رزمندگان شيميايي شده نمايان است و هر روز خبر شهادت يكي از آنها از گوشه و كنار ايران به گوش ميرسد. پس از شروع جنگ تحميلي،تحريمهاي اقتصادي و تسليحاتي از يك سو و خيانت بنيصدر از سوي ديگر شرايط سختي را بر كشور حاكم كرده بود اما با فرار بنيصدر،عملياتهاي پيروزمندانه ايران يكي پس از ديگر شروع شد و با شكست حصر آبادان با فرمان تاريخي حضرت امام خميني (ره)،آزادسازي خرمشهر و نهايتا تعقيب دشمن متجاوز در خاك خود ورق جنگ را به سود ايران بازگرداند. اما به راستي در آن مقطع پرفراز و نشيب چه عواملي باعث شد ملت ايران در برابر سيل تهاجم دنياي استكبار مقاومت كند؟ در وهله اول آن چه بيش از هر چيز در اين گونه موارد نمايان ميشود رهبري و مديريتي است كه نيازمند مقاطع بحراني است. ملت ايران كه با رهبري حضرت امام خميني (ره) مبارزات خود را تا پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط رژيم پهلوي آغاز كرده بودند يك بار ديگر تكليف مهمتري بر دوش خود احساس كردند و آن، حفظ اين پيروزي بود و اين بار چنان به فرمان پيشواي مسلمين جهان لبيك گفتند كه هيچ كسي را ياراي مقابله با آنها نبود و اين همان چيزي بود كه استكبار از آن هراس داشت. در اين باره «كنت دمارانش» رئيس سابق جاسوسي فرانسه درباره هراس غرب از رهبري امام خميني(ره) ميگويد:«ايران يكي از قدرتهاي واقعي منطقه است كه ذخاير عظيم نفت در قلمرو وسيع و پرجمعيت خود دارد .هزاران سال است كه اين امپراتوري به عنوان تنها قدرت مسلط كل منطقه شناخته شده است اكنون در زمان آيتالله خميني اين قدرت چندين برابر شده است.» وي در پيامي به صدام در خصوص حضرت امام خميني(ره)آورده است:«در مورد اين مرد (امام خميني (ره) هوشيار باش.هيچ چيزي خطرناكتر از جنگلي كه آتش گرفته باشد نيست. زيرا بادهاي قوي به آن ميوزد و آن آتش ميتواند مرزهاي فكري و كشورهاي همسايه را نيز فرا گيرد.» اما همان طوري كه پيش از اين نيز اشاره شد دنياي استكبار رژيم بعث عراق را به بهانه برخي اختلافات ديرينه، بهترين گزينه براي دستيابي به اهداف خود كه يكي از آنها بازگشت دوباره براي چپاول ثروتهاي خدادادي ملت ايران بود ميدانست اما هدف آنها تنها اين نبود. به عنوان مثال، «طهياسين رمضان»، نخست وزير وقت عراق هدف از جنگ با ايران را مبارزه با انقلاب اسلامي ارزيابي كرده و ميگويد: « اين جنگ به خاطر قرارداد 1975 و يا چند صد كيلومتر و نصف اروند نيست. اين جنگ به خاطر سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي است.» «لسآسپين»، رئيس كميته نيروهاي مسلح مجلس نمايندگان آمريكا نيز ميگويد: «بايد هدف استراتژيك آمريكا متوقف كردن ايران در گسترش انقلاب اسلامي بنيادگراي خود به جهان عرب و بويژه خليج فارس باشد، حتي اگر در اين راه استفاده از نيروي نظامي لازم شود.» اما صدام حسين نيز درباره تجزيه ايران ميگويد:« ما از تجزيه و انهدام ايران ناراحت نميشويم و صريحا اعلام ميداريم در شرايطي كه اين كشور دشمني بورزد هر فرد عراقي و يا شايد هر عربي، مايل به تجزيه و ويراني ايران خواهد بود.» «طارق عزيز» هم در اين زمينه ميگويد:« وجود چند ايران كوچك، بهتر از وجود يك ايران واحد خواهد بود و ما از شورش قوميتهاي مختلف ايران پشتيباني ميكنيم و همه سعي خود را براي تجزيه براي بكار خواهيم بست.» «آنتوني.اچ. كردزمن» نويسنده غربي ميگويد: « به نظر ميرسد عراق واقعا اثرات حمله به كشوري را كه در ميانه راه انقلاب بود تجزيه و تحليل نكرده باشد. به نظر ميرسد عراق به سادگي فرض كرده بود حملهاش به تجزيه ايران منجر شود تا يكپارچگي و وحدت آن. حتي برخي از سران عراق طي مصاحبههاي اخير خود پذيرفتند كه آنها هرگز گمان نكرده بودند تأثير حمله آنها به ايران اينگونه باشد كه قيامي تودهاي براي حمايت از آيتالله خميني ايجاد شود.» «وفيق السامرايي» مسئول بخش ايران در استخبارات عراق ميگويد:« رأس ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 مصادف با 31 شهريورماه سال 59، 192 فروند هواپيمايي جنگنده نيروي هوايي عراق به طرف اهدافشان در داخل خاك ايران به پرواز درآمدند. در همين لحظه فرمانده كل قوا، صدام حسين در حالي كه چفيه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور كمر خود بسته بود، بيآنكه درجات نظامياش را نصب كرده باشد وارد اتاق عمليات شد.» «عدنان خيرالله» وزير دفاع عراق به او چنين گفت:«سرور من!جوانها20 دقيقه قبل به پرواز در آمدند.» صدام به او پاسخ داد:« تا نيم ساعت ديگر كمر ايران خواهد شكست.» اما با همه اين اين اظهارنظرها، به غير از مقطع كوتاهي كه مشكلاتي به دليل آماده نبودن قواي مسلح ايجاد شد نه تنها كمر ايران به واسطه ايستادگي مردم و نيروهاي مسلح كه روز به روز بر اتحاد و هماهنگي آنها افزوده ميشد، نشكست، بلكه چنان پوزه رژيم بعث عراق را به خاك ماليدند كه تا پايان جنگ همواره به دنبال فرصتي براي خاتمه دادن به جنگ بود اما چون حضرت امام خميني (ه) به نيات پليد دشمنان پي برده بودند با پشتيباني ملت اجازه ندادند دشمنان به اهداف خود دست يابند. اما در اين جا بد نيست كمكهاي استكبار به عراق در جنگ تحميلي را از زبان خود آنها مرور كنيم. «آلن فريدمن» به نقل از يكي از مقامات كاخ سفيد ميگويد:«نيروهاي ما در ميدان جنگ به نظاميان عراقي كمكهاي تاكتيكي نظامي فراوان ميكردند و حتي گاهي نيز خود را دوشادوش سربازان عراقي در مرز ايران مييافتند و اين وضعيت تا سال 1987 همچنان ادامه داشت.» «هاوارد تيچر»،كارشناس ارشد شوراي امنيت ملي كاخ سفيد ميگويد: « آمريكا براي صدام حسين كاري كرد كه تا آن زمان براي هيچكدام از نزديكترين متحدان خود نكرده بود.» «تيمرمن» در كتاب سوداگري مرگ آورده است:«صدام در ژوئن 1982 قراردادي به ارزش 830 ميليون دلار با يك شركت بلژيكي به نام «سيكسكو» امضا كرد. هدف از اين طرح پرهزينه كه به نام رمزي پروژه 505 خوانده ميشد آن بود كه براي جنگندههاي پيشرفته عراقي 800 پناهگاه در عمق 50 متري زمين احداث شود. سيكسكو كه از اعتبارات صادراتي دولت بلژيك استفاده ميكرد طي چهار سال 17 پايگاه هوايي و چند مقر نظامي در عراق ايجاد كرد. ميراژهاي عراقي در جريان جنگ با ايران از همين پناهگاهها خارج ميشدند و به پرواز درميآمدند. از ديگر شركاي صدام «سايبترا كنسرسيوم» بلژيكي بود كه با جديت تمام روي پروژههاي " عكاشات " و " القائم " كار ميكرد و يكي از بزرگترين كارخانههاي آزمايشي و توليد فسفات جهان را در اين دو منطقه بنا كرد.» اين نويسنده و محقق آمريكايي ميگويد: « آمريكا پيش از اعزام سفير به بغداد يك رئيس تمام وقت در ايستگاه اطلاعاتي آمريكا در بغداد مستقر كرده بود. او از منزلت و جايگاه مهمي در نزد صدام برخوردار بود و قبل از هر حمله بزرگ مورد مشورت قرار ميگرفت.» «آلن فريدمن» در كتاب دعاوي ايران آورده است:«تحويل سلاح تقريبا بصورت روزمره ادامه داشت. يكي از پايگاههاي ناتو كه در مركز فرانسه واقع شده بود مركز بارگيري آنتونوفهاي نيروي هوايي عراق بود كه بمبهاي خوشهاي، فيوز و تجهيزات رادار را با خود به عراق ميبردند. سازمانهاي اطلاعاتي فرانسه در سال 1986 برآورد كردند كه اگر فرانسه سه هفته از ارسال كمك به عراق خودداري كند آن كشور شكست خواهد خورد.» اما كمكهاي دنياي غرب به عراق در جنگ تحميلي به اين جا ختم نشد و علارغم ادعاي دفاع از حقوق بشر، جنگافزارهايي در اختيار عراق قرار دادند كه هنوز هم آثار آنها باقي است و آن، جنگافزارهاي شيميايي است. استفاده از سلاحهاي شيميايي در طول جنگ تحميلي (1367-1359) توسط عراق، بيش از 100 هزار مجروح و شهيد در بين نظاميان و مردم بيدفاع كشورمان به جاي گذاشته است. گازهاي ارگانو فسفره ( عوامل اعصاب) و تاولزا ( گاز خردل) در طول جنگ به طور مكرر مورد استفاده قرار گرفتند.پس از جنگ اول جهاني،اين اولين بار بود كه از سلاحهاي شيميايي به صورت وسيع در جنگ استفاده ميشد و اين موضوع آشكارا مغاير با پروتكل 1925 ژنو بود. علاوه بر رزمندگان، مردم بيدفاع شهرها و روستاهاي مرزي نيز بارها مورد تهاجم اين سلاحها قرار گرفتند در اين بين، شهر سردشت با جمعيتي حدود 12 هزار نفر يكي از نقاطي بود كه در هفتم تير ماه 1366 مورد بمباران شيميايي با عامل خردل قرار گرفت. گاز خردل، علاوه بر اثرات حاد، به عنوان عامل ايجادكننده عوارض طولاني مدت شناخته شده است. تماس با گاز خردل در ايجاد مشكلات جدي روحي و جسمي بسيار نقش دارد، برخي از اين مشكلات عبارتند از بيماريهاي مزمن تنفسي، اختلال در بينايي به علت صدمه به قرنيه، ضايعات پوستي، دردهاي مزمن عصبي و برخي اثرات ديگر... تا به امروز بيش از 50 هزار نفر از ايرانيان بازمانده از حملات شيميايي همچنان از عوارض ناشي از گاز خردل رنج ميبرند و نيازمند مراقبتهاي پزشكي هستند. رژيم بعث عراق در طول جنگ تحميلي بارها با استفاده از سلاح هاي شيميايي عليه رزمندگان اسلام و مردم شهرها بيش از پيش خوي تجاوزگرياش را نشان داد. بمباران شيميايي شهر سردشت توسط عراق در هفتم تير 1366 فجيعترين و وحشتناكترين تهاجم از اين نوع بود كه سبب كشته و مجروح شدن عده ي بسياري از مردم غيرنظامي شد. جمهوري اسلامي ايران شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگ افزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هسته اي هيروشيما ناميد. وحشيانهترين مورد استفاده در اسفند 1366،در حلبچه بوده است كه وسيعترين مورد استفاده از جنگ افزارهاي شيميايي از زمان جنگ جهاني اول تاكنون به شمار ميرود كه حداقل5000 تن از مردم كُرد و مسلمان اين شهر را كشته و 7000 تَن ديگر را مجروح كرد. فاجعهاي كه در حلبچه رخ داد بدون شك با فجايعي همچون بمباران اتمي شهرهاي«هيروشيما و ناكازاكي»ژاپن به دست آمريكا،قابل مقايسه است. در اين جا بهتر است به سراغ كسي برويم كه در جنگ تحميلي دبيركل سازمان ملل بود. سازماني كه در قبضه دنياي زر و زور است اما اين عامل باعث نشد دبيركل وقت اين سازمان رژيم بعث عراق را متجاوز اعلام نكند. خبري كه يك بار ديگر حقانيت مردم ايران را به جهانيان ثابت كرد. «خاوير پرزدكوئيار» در پاسخ به اين سوال كه به نظر شما آنچه ايران انجام داد، دفاع مشروع بود يا نه؟ ميگويد: شكي در آن نيست و اين بهترين كاري بود كه يك ملت ميتوانست در برابر تجاوز به كشورش انجام دهد. هنگامي كه دو ارتش نظامي با هم ميجنگنند مسأله كاملا متفاوت است با زماني كه يك ارتش در مقابل خود مقاومت مردمي را دارد. در ايران مقاومت در برابر تهاجم عراق مردمي بود و اين تنها دليلي بود كه باعث پيروزي ايران شد. بگذاريد بگويم پيروزي، چرا كه شما در واقع پيروز شديد و توانستيد در مقابل متجاوز مقاومت كنيد و او را به عقب برانيد.
دیدگاه تان را بنویسید