پیش بینی عبدی از پاییز و زمستان
مردم بويژه طبقات پايين در اين مورد منطقي فكر خواهند كرد، حتي اگر اين فكر بلندمدت نباشد. مردم فكر ميكنند كه براي نخستين بار پول نقد قابل توجهي مستقيما به حساب آنان واريز شده است؛ پولي كه براي بسياري از طبقات پايين و فقير حاشيهنشين، بيشتر از يكسوم تا نيمي از درآمد آنان است.
عباس عبدی در اعتماد نوشت: مشكلي كه براي فعالان سياسي كنوني وجود دارد اين است كه اين مجموعه از افراد معمولا جزو طبقه متوسط به بالاي جامعه هستند. حتي بخشهايي از آنان كه از طبقات پايينتر هستند، به دلايل متعدد و از جمله اولويتهاي فرهنگي و فكري براي آنان، در عمل همسو با مطالبات طبقه متوسط به بالا هستند اين طبقه داراي تشكيلات و سخنگو و رسانه است، چه رسانههاي حكومتي و چه رسانههاي مستقل؛ اعم از مطبوعات، اينترنت، ماهواره و... در حالي كه طبقات حاشيهيي و نيز كمدرآمد جامعه فاقد تشكيلات و سخنگو و رسانه هستند و به دليل انفعال تاريخي چندان هم در پي تحقق اين اهداف نيستند و فقط مترصد اين هستند كه ببينند چه گروهي ميتواند آنان را بسيج كرده و به آنها انگيزه تزريق كند و وعدههاي مناسبي به آنان دهد. اصليترين مطالبه اين گروه نيز مسائل معيشتي است، زيرا آزادي بيان يا ساير آزاديها چندان براي آنان موضوعيتي ندارد. در ميدان انتخابات ايران، راي قابل توجه و حتي متمركز و بدون پراكندگي نزد اين گروه است. هر گروهي كه بتواند آنان را با خود همراه كند، برگ برنده را خواهد داشت. اين همراهي در انتخابات رياستجمهوري در ذيل يك گرايش عمومي شكل خواهد گرفت، ولي در انتخابات مجلس ممكن است مسائل منطقهيي و محلي، به نحو بارزي تاثيرگذار باشد. مگر آنكه يك گروه سياسي قادر باشد موضوعي كلان و عمومي را تبديل به محور برنامه انتخاباتي خود كند. در ميان نيروهاي فعلي، سه دسته كلي را ميتوان از يكديگر متمايز كرد. دسته اول اصلاحطلبان هستند. اگر انتخابات همين الان برگزار شود، به اين گروه اجازه مشاركت نخواهند داد، هرچند ممكن است بازيگراني بدلي از آنان درست كرده و به ميدان بياورند؛ بازيگراني كه از پيش بازنده خواهند بود و فقط دستمزد بدلي خود را خواهند گرفت. ولي اگر شرايط موازنه قوا تغيير كند، اين احتمال وجود دارد كه آنان بتوانند در انتخابات شركت كنند، حتي اگر با نيمي از توان تشكيلاتي خود هم وارد ميدان شوند، قدرت بسيجكنندگي آنان چشمگير خواهد بود. مشروط بر اينكه رهبري متمركز و منسجمي از خود نمايش دهند. اين گروه توانايي بسيج طبقه متوسط را دارد و از آن طريق هم ميتواند بخشهايي از طبقه پايين را با خود همراه كند. دسته دوم گروههاي مخالف دولت در ميان جناح غالب اصولگرا است. گمان ميكنم كه اين گروه به دلايل متعدد توان لازم براي بسيجكنندگي نيروها و مردم را حول يك مساله عمومي ندارد، ضمن اينكه به لحاظ ايدهپردازي ضعيف و تناقضآميز نشان ميدهد و پيشينه ذهني مناسبي هم ميان مردم ندارد. شايد سردمداران آنان در انتخابات، بخشي از اقشار سنتي باشند كه به دلايل متعدد پايگاه خود را از دست دادهاند و همين نقطهضعف جدي آنان خواهد بود. دسته سوم جناح دولت است كه برخلاف دسته دوم، موضوعي مهم و محوري براي انتخابات دارد. «يارانههاي نقدي»، كليديترين موضوعي است كه اين گروه ميتواند با تكيه بر آن هر مخالفي را از سر راه خود بردارد. متاسفانه منتقدين سياستهاي دولت در زمينه يارانهها فقط به يك بعد قضيه نگاه ميكنند. اخيرا هم در اظهارات رييس مجلس و ساير دوستانش اين تعريض به پرداخت نقدي يارانهها ديده شد. ولي اين سادهانگاري است كه تصور كنيم از طريق مخالفت با پرداخت نقدي يارانهها ميتوان راي آورد. مردمي كه چند ساعت پيش از واريز شدن يارانهها به حسابشان، جلوي خودپردازها صف كشيدهاند، مطلقا حاضر نيستند كه اين حلواي نقد!! را با سيلي نسيه!! گروههاي ديگر عوض كنند! دسته دوم همچنين قادر نيست كه بخشي از طبقه متوسط به بالاي شهري را حول شعارهاي خود بسيج كند. حتي شعارهاي مذهبي آنان هم كه درصد محدودي راي داشت، اكنون با تكيه دسته سوم به «مكتب ظهور» كماثر شده است. من معتقدم حتي اگر اصلاحطلبان هم با تمام قدرت وارد ميدان شوند، ولي با پرداخت نقدي يارانهها مخالفت كنند، راي اول را نخواهند داشت، چه رسد به دسته دوم! مردم بويژه طبقات پايين در اين مورد منطقي فكر خواهند كرد، حتي اگر اين فكر بلندمدت نباشد. مردم فكر ميكنند كه براي نخستين بار پول نقد قابل توجهي مستقيما به حساب آنان واريز شده است؛ پولي كه براي بسياري از طبقات پايين و فقير حاشيهنشين، بيشتر از يكسوم تا نيمي از درآمد آنان است. اين براي نخستين بار در ايران است كه پول نفت اينطور مستقيم در اختيار مردم قرار ميگيرد. به همين دليل هم من با وجود تمام اشكالات اين طرح، هميشه از آن دفاع كردهام. شايد خواهيد گفت كه اجناس گران شده است. پاسخ اين است كه كي گران نشده است؟ سال 72 و 73 كه 50 و 35 درصد تورم داشتهايم. شايد بگوييد كه مردم اين پول را صرف گراني آب و برق و گاز و بنزين ميكنند و هيچ منفعتي از آن ندارند. اين هم غلط است. دريافتي بسياري از طبقات اقتصادي جامعه، بيشتر از پرداختي آنان در اين موارد بوده است. ضمن اينكه مردم پيش خود حساب ميكنند اگر گروههاي مخالف پرداخت نقدي يارانه بيايند و آن را حذف كنند، از همين پول هم محروم ميشوند، و حتما هم قيمت كالاها به وضع سابق بر نخواهد گشت. جالب اينكه دسته سوم براي جذب حداقل بخشي از طبقه متوسط هم ميتوانند شعارهايي بدهند، همچنان كه تاكنون دادهاند و در زمان انتخابات هم بيشتر خواهند داد. در اين ميان دعوتهايي كه از سوي برخي از اصولگرايان از اصلاحطلبان براي حضور در انتخابات ميشود اگر براي وارد كردن آنان در اين رقابت دروني است بدانند كه نتيجهيي ندارد اما اگر براي اصلاح امور سياسي باشد مفيد است مشروط بر اينكه الزامات آن را فراهم كنند. مشكل دسته سوم در آوردن راي نيست، در فعال بودن اين رايدهندگان براي دفاع از آنان است كه عملا هيچ فعاليت ايجابي از خود در دفاع از اين دسته بروز نميدهند. امسال به لحاظ سياسي پاييز و زمستان محشري خواهيم داشت. آوردگاه اصلي نه انتخابات كه پرداخت نقدي يارانهها خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید