سوء استفاده از تاكيدات رهبری با آمارهای غيرمتعارف

کد خبر: 154632

وقتي چند ماه قبل رئيس محترم دولت اعلام كرد در سال 1389 حدود 6/1 ميليون شغل ايجاد شده (حدود سه برابر دوره‌هاي مشابه) برخي از اقتصاددانان اعلام كردند كه اين مساله نيازمند بررسي است زيرا ممكن نيست در اتاقي بسته، آتشي بزرگ روشن باشد اما دماسنج‌ها چيزي نشان ندهند.

سيد احسان خاندوزي در الف نوشت: 1. پزشكي را در نظر بگيريد كه بيماري با درجه تب بالا را نزد او برده‌اند و او از معالجه سر باز زده به نحوي كه موجب معلوليت هميشگي يا مرگ بيمار شده است. به نظر شما چه حكمي براي اين پزشك، عادلانه است؟ حال اگر شركت سازنده دماسنج به نحوي غيراستاندارد جيوه دستگاه‌ها را تنظيم كند و در نتيجه تب بالاي 42 درجه تنها 38 درجه به نظر برسد و به تبع هزاران نفر وقتي كار از كار گذشت به بيمارستان مراجعه كنند، آنگاه به نظر شما چه حكمي بايد براي اين شركت صادر شود؟ بي‌شك مجازات او بارها شديدتر از پزشكي است كه تنها درباره يك فرد مقصر است. 2. معيوب ساختن معيارهاي سنجش در جامعه نه تنها نشانه عدم صداقت و مصداق فريب است بلكه بستري خواهد بود براي هزاران تصميم غلط و در نتيجه تداوم ناكارآمدي يا ظلم و فساد. اگر يك تصميم غلط وزير اقتصاد، كار، بهداشت يا فرهنگ مي‌تواند موجب ميلياردها دلار زيان، بيكاري جمعي از كارگران، به خطر افتادن سلامت هزاران نفر يا تباهي فرهنگي شود، دستكاري در شاخص‌ها موجب مي‌شود اساسا مسئولان مشكل را نبينند و به تبع چاره‌اي هم نينديشند مانند همان پزشكي كه چون دماي بدن را عادي مي‌بيند، تلاشي براي كاهش تب نمي‌كند. آري اختلال در ابزارهاي تشخيص، نه غفلت و تقصير بلكه خيانت است زيرا تا تشخيص در كار نباشد، نسخه‌اي در كار نخواهد بود. 3. ديگر تاثير دامنه‌دار چنين اختلالي در شاخصها و ميزان‌ها، تورش‌دار شدن تحليل‌هاي نظري است كه موجب مي‌شود تحقيقات دانشگاهي و حكومتي (كه مبتني بر شاخصهاي معوج تهيه شده‌اند) اعتبار خود را از دست بدهند يا نتايج دور از واقع پيدا كنند. اگر روش محاسبه توليد، بيكاري يا تورم معيوب باشد، حتي بهترين اساتيد و مدلها نيز نتايج تورش‌داري به دست مي‌دهند. 4. شايد بي‌دليل نباشد كه خداوند در قرآنش بارها و بارها مساله انحراف در ميزان‌ها و ترازوها را مطرح ساخته و تخسير يا تطفيف در ترازوها و پيمانه‌ها را به شدت نكوهيده است (شعراء:181 و اسري:35 و هود:84 و 85). قرآن قوم شعيب را به عنوان سمبل جامعه‌اي كه در ميزان‌ها و معيارهاي سنجش اختلال ايجاد مي‌كردند، اهل هلاكت معرفي كرده است. اين حساسيت تنها مختص قرآن نيست: تاريخ‌نويسان نقل كرده‌اند كه امام عدالت، علي (عليه‌السلام) شخصا در بازار كوفه مي‌گرديد و درستي سنگ ترازوها را آزمون مي‌كرد. 5. وقتي چند ماه قبل رئيس محترم دولت اعلام كرد در سال 1389 حدود 6/1 ميليون شغل ايجاد شده (حدود سه برابر دوره‌هاي مشابه) برخي از اقتصاددانان اعلام كردند كه اين مساله نيازمند بررسي است زيرا ممكن نيست در اتاقي بسته، آتشي بزرگ روشن باشد اما دماسنج‌ها چيزي نشان ندهند. به نظر اينان نماگرهاي ديگر اقتصاد هيچ نشاني از چنين جهشي در اشتغال نداشتند. بگذريم كه درك اوليه عوام نيز مويد آن نبود. از جمله مهمترين متغيرهاي كنترلي مورد نظر اقتصاددانان، شاخص رشد اقتصادي بود كه در صورت چنان انقلابي در اشتغال مي‌بايست شاهد رشد فوق‌العاده‌اي مي‌بود. روزها گذشت تا آنكه در جلسه اخير هيات دولت اعلام شد كه نرخ رشد اقتصادي كشور بيش از 10 درصد است (در سه دهه اخير جز در سالهاي 70-1369 بي‌سابقه است). اولا اين مساله براي كشوري كه توليدكنندگانش در فشار تحريم خارجي و دست به گريبان آثار جهش قيمتهاي انرژي هستند، قطعا بيش از يك معجزه است. ثانيا اگر نرخ رشد اعلامي دولت صحيح باشد ديگر كارشناسان و اقتصاددانان و توليدكنندگان نمي‌توانند مدعي شوند كه دماسنج‌هاي اقتصاد چنان رشد اشتغالي را (6/1 ميليون شغل در سال 89) تاييد نمي‌كنند. 6. برخي معتقدند كم‌توجهي دولت به ترازوها از زماني عيان شد كه رئيس دولت صراحتا «شاخصهايي مانند خط فقر را سركاري دانست». در همين اوضاع، اخباري نيز از تحت فشار بودن دو دستگاه تهيه‌كننده آمار كشور و تغيير تقسيم كار قريب‌الوقوع ميان آنها به گوش مي‌رسد (حتي جزئياتي از جلسه رئيس جمهور با رئيس مركز آمار نيز منتشر شده است). عدم درج و انتشار آمارهاي مذكور در گزارشهاي رسمي مراكز آماري كشور، نيز بر ابهام‌ها مي‌افزايد. شاهد ديگر اينكه در اواخر ارديبهشت‌ماه 1390 نرخ رشد اقتصادي سال 1388 در حالي اعلام شد كه نرخ سال 1387 تا امروز اعلام نشده است و گفته مي‌شود ملاحظاتي پيرامون آن وجود دارد. 7. اكنون جاي اين پرسش باقي است: در حالي كه زمان زيادي از توصيه رهبر انقلاب در خصوص «زيرسوال نبردن اطلاعات رسمي قواي سه‌گانه» نمي‌گذرد، آيا اين سوءاستفاده از رهنمودهاي ايشان نيست كه دولت چنين آمارهاي غيرمتعارفي را منتشر مي‌كند؟ عقل به ما مجوز خراب‌كردن دماسنج‌ها را مي‌دهد يا نقل؟ چه ايرادي دارد كه ما به توصيه اميرمومنان، حق را بگوييم اگرچه تلخ باشد بلكه گويندگان حق تلخ را در صدر مشاوران خود بنشانيم، و در مقابل از مردم‌ و دولت بخواهيم كه براي تغيير اين تلخي‌ها لباس جهاد بپوشند؟ مگر غير از اين است كه مردم، شنيدن صادقانه ضعفهاي ما را بيش از خلاف‌گويي مي‌پذيرند؟ مگر مخاطبان ما كودك‌اند كه شيريني يك شكلات را بهتر از تلخي دارو بدانند؟ كدام فرمانده است كه مرزبان بينا و غيورش را به خاطر خبر هجوم قريب‌الوقوع دشمن توبيخ كند؟ آري نجات، جايزه آن بيماري است كه طبيبش را به دليل تشخيص مرض از خود نمي‌راند. النجا¸ في الصدق.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت