کیهان: سازمان اصولگرايی پيشرو

کد خبر: 154203

«مبارك بودن سال به اين است كه خداي متعال به وسيله شما، بركات خودش را در اين كشور، در اين مرزوبوم، به اين مردم خوب و مؤمن برساند... از لحظه لحظه روزهاي مسئوليت من و شما سؤال خواهد شد.

«سازمان اصولگرايان» موضوع اين نوشتار است. وقتي سخن از سازمان اصولگرايان و سازوكار وحدت آنها مي شود، ذهن در بادي نظر مي تواند سراغ «جبهه متحد اصولگرايان» برود كه سال 86 براي مديريت حضور منسجم اصولگرايان در انتخابات مجلس هشتم تشكيل شد يا «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب» مد نظر آيد كه سال 83 در آستانه انتخابات رياست جمهوري محل بحث قرار گرفت. همچنين طبيعي است در تبارشناسي سازمان هاي وحدت بخش اصولگرايان، حلقه «آبادگران ايران اسلامي» را مدنظر قرار دهيم كه سال هاي 82-1381 به نقش آفريني مؤثر در انتخابات دومين دوره شوراي شهر و مجلس هفتم پرداخت و سازمان به هم ريخته نيروهاي انقلاب را بازسازي كرد و ارتقا داد. اين سرفصل ها و حلقه هاي انتخاباتي البته خوب است و براي حضور موثر اصولگرايان در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي (اسفند ماه آينده) هم ضرورت دارد كه از تجارب انباشته «آبادگران»، «شوراي هماهنگي» و به ويژه «جبهه متحد» كه آخرين و ارتقا يافته ترين آنهاست استفاده شود اما در عين حال بايد عنايت داشت موضوع «سازمان» محدود به «انتخابات» نيست و توفيق در انتخابات در واقع «كف» اهداف اصولگرايي است نه سقف و تماميت آن. به عبارت ديگر انتخابات براي اصولگرايان «طريقيت» دارد و نه «موضوعيت». منزل است نه مقصد. افق هدفگذاري سازمان اصولگرايان، بسيج حداكثري و «دايمي» ظرفيت ها و استعدادها و توانمندي هاي موجود براي 1-پيشرفت معطوف به عدالت در حد تبديل كشور به قدرت اول منطقه طبق سند چشم انداز 2-حمايت موثر از انقلاب ملت هاي مسلمان منطقه و نهضت جهاني مستضعفان 3-مواجهه همه جانبه با تهاجم جبهه استكبار است. اينها، افق اهداف والايي است كه بايد در يك كاسه كردن حلقه ها و سازمان هايي چون آبادگران، شوراي هماهنگي و جبهه متحد اصولگرايان در مطمح نظر داشت و به عبارت روشن تر، سازمان تازه و متعالي تر را مبتني بر اين اهداف و نه صرف انتخابات مهندسي كرد. بر اين مبنا- و به اختصار- بايد چند نكته را درباره مهندسي سازمان اصولگرايان متذكر شد: 1-نخستين و مهم ترين شاخصه اي كه مدام بايد درباره آن «تواصي» كرد، موضوع مسئوليت شناسي و نقش آن در بسط يد اوليا و رهبران الهي است. انبياء و اولياي الهي- سلام الله عليهم- در همت سر بر آسمان داشتند اما اغلب درگير و زمينگير مردماني دون همت شدند كه به زمين چسبيده بودند و از آنها نيز مي خواستند در خواسته هاي كم ارج بپيچند. همين، كار را بر رسول خدا(ص) و اميرمؤمنان(ع) سخت مي كرد همچنان كه در مقاطعي ، رنج هايي را به اصحاب انقلاب اسلامي تحميل كرد. اين رنج ها البته براي هر انسان مسئوليت شناسي كه اهل درد باشد، اسباب فضيلت و آبرو نزد پروردگار است اما در عين حال به سنگي مي ماند كه برپاي پويندگان راه بسته شود و از سرعت حركت آنها بكاهد. از همت بلند حضرت امام خميني(ره) و تأسي مقتداي انقلاب- حفظه الله تعالي- به ايشان بود كه انقلاب اسلامي، جنبش خدمتگزاري و عدالتخواهي، جنبش علمي و نرم افزاري و فناوري، و جنبش پيشرفت و استقلال در كشور به راه افتاد و امروز به انقلاب ملت هاي منطقه انجاميده است. و اگر هنوز به مقاصد بلندي دست نيافته ايم از كوتاهي قد همت برخي همراهان و متوليان امور بوده است. امروز اقتضاي اصولگرايي آن است كه مدعيان آن خود را در تراز همت رهبر انقلاب و مطالبات ايشان باز تعريف كنند و متوجه پيش روندگي و پيش برندگي انقلاب اسلامي (تعبير اخير رهبر انقلاب) باشند تا بتوان به عيار «اصولگرايان پيشرو» رسيد. اين نصاب جز به واسطه اهتمام به وحدت و انسجام سازماني، اخوت و اصلاح و تقواي جمعي، تولا و تبراي مبتني بر ولايت فقيه، فروتني و رفق و مدارا با دوستان انقلاب و عزت در برابر مستكبران و فتنه گران و منحرفان و مفسدان، و در يك كلام «مسئوليت شناسي» به دست نمي آيد. رفتار پاكيزه و عمل طيب جز از فكر و دل طهارت يافته برنمي خيزد و بدون بازسازي و پالايش معنوي به مدارج عالي اصولگرايي نمي توان رسيد. 2- فرموده اند «ما كان لله ينمو. هر چيز كه براي خدا باشد، رشد و نمو مي كند.» كلام اولياي الهي از اين جنس است. بهاري است، روياننده است. از جمله اين عبارات مقتداي انقلاب كه 16 فروردين 1389 و در ديدار شماري از مسئولان نظام به مناسبت آغاز سال نو بيان شد. «مبارك بودن سال به اين است كه خداي متعال به وسيله شما، بركات خودش را در اين كشور، در اين مرزوبوم، به اين مردم خوب و مؤمن برساند... از لحظه لحظه روزهاي مسئوليت من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتها آن كسي كه بار سنگيني بر دوشش نيست، مثل آن كسي است كه مال زيادي ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتي يك يا چند قلم بيان خواهد كرد، خلاص خواهد شد. آن كسي كه مال زياد دارد، اندوخته اي دارد، رشته هاي گوناگون درآمدي دارد، طبعا از او حساب بخواهند، با يك كلمه و دو كلمه، اين حساب تمام نمي شود. اگر طرف حساب، دقيق باشد و بخواهد مو را از ماست بكشد و بخواهد سخت گيري كند، بخواهد با عدالت رفتار كند، طبعا خيلي مشكل خواهد شد؛ قدم به قدم اين را بايست جواب داد. اين پول را از اينجا به دست آورديم، اينجا خرج كرديم، به اين دليل به دست آورديم، به اين دليل خرج كرديم. مسئوليت هم همين جور است. حالا الحمدلله شماها علي الظاهر افراد مالدار و پولدار و ثروتمندي نيستيد- ان شاءالله كه نباشيد- ليكن سنگيني مسئوليت شما از سنگيني آن مال بيشتر است. از ما سؤال مي كنند در فلان قضيه، شما مسئوليت تان چه بود؟ جزئيات مسئوليت را بايد بدانيد. اگر ندانيم، سؤال مي كنند كه چرا نمي دانستي مسئوليتت اين است؟ چطور غفلت كردي؟ وقتي كه بدانيم مي گويند حالا اين مسئوليت را چطور ادا كرديد؟ طول مي كشد تا شرح بدهيم، تا بيان كنيم، تا عذر بياوريم. و همه بدهكاريم. همه بشريت، همه خلق عالم در مقابل محاسبه الهي بدهكارند هيچ كس نمي تواند بگويد من ميزان اعمالم به قدر كفاف پاسخگوست. انبيا هم نمي توانند بگويند، لذا استغفار مي كنند. انبيا و اوليا هم تا لحظه آخر استغفار مي كنند، طلب مغفرت مي كنند. امام سجاد در دعا مي فرمايد و عدلك مهلكي. عدالت تو، پدر من را درمي آورد. لذا عرض مي كنيم عاملنا بفضلك... البته يك حرف هست كه آن را مي شود در پيشگاه خداي متعال عرضه كرد و آن اين است كه من به قدر توان خودم تلاش كردم. اگر بتوانيم اين را بگوييم خوب است. به قدري كه مي فهميدم، به قدري كه مي توانستم و مي دانستم، تلاش كردم؛ ديگر حالا كم و زياد و نقص و مشكل و كمبود و اينهايش را عفو كن. اين جوري مي شود. پس بايد همت مان را بگماريم به اينكه از همه نيرو و توان و استعداد و ظرفيت استفاده كنيم. البته هر انساني ضعفي دارد، مشكلي دارد، كمبودي دارد. اينها را هم به خدا محول كنيم، ليكن تلاش خودمان را بكنيم، از ظرفيت كم نگذاريم». كافي است هر كدام آنها كه منشأ اثري در كشور و در ميان اصحاب انقلاب هستند، در باب اين تقوا و مسئوليت شناسي و بسيج ظرفيت ها قدمي پيش بگذارند. 3- احساس استغنا و غرور و زياده طلبي و از خود متشكر بودن، اسباب تفرقه و مايه انهدام هر سازماني است. امام هادي عليه السلام فرمود: «هر كس از خود راضي باشد، خشم گيرندگان بر او زياد خواهند شد». انحراف ها و تفرقه ها و فتنه ها نوعا سرچشمه اي از غرور و خودشيفتگي و تملق پذيري و نصيحت ناشنوي و توهم استغنا دارند. خطر «بي معيار شدن» يا «اختراع و بدعت معيارهاي جديد»، تهديد بزرگي بود كه گريبان برخي ياران نهضت اسلامي را چه در صدر اسلام و چه در تاريخ انقلاب گرفت. سرنوشت جريان چپ اسلامي و راست هاي پيوسته به آنان در اين باره به غايت عبرت آموز است، هر چند كه بايد توفيق اصلاح و توبه آنان را نيز از پروردگار مسئلت كرد. اين ويروس و ميكروب پرخطر را نبايد بازتوليد كرد يا محيط پرورش آن را مهيا ساخت. متأسفانه در طول ماه هاي اخير، بعضا نمونه هايي از گم شدگي معيارها يا غفلت از آنها در دولت و مجلس و دستگاه قضايي و رسانه ها و تريبون هاي اصولگرا مشاهده شده است. بي معياري، آرپي جي يي است كه برجك الفت و اتحاد در قالب سازمان را مي پراند و ساز شومي است كه آواي تفرقه و جدايي را مي پراكند. وگرنه وفاداران به آرمان ها و ناظران دندان تيز گرگ هاي به كمين نشسته كجا مي توانند گردي به دامان الفت و اتحاد و انسجام بنشانند تا چه رسد به اينكه پشت پا به اتحاد و سازمان بزنند؟ اين روزها سالگرد فتنه و آشوبي است كه جبهه استكبار به واسطه هماهنگي و همراهي جريان نفاق جديد در سال 1378 در تهران به راه انداخت همچنان كه 10 سال بعد، آن خيانت بزرگ در ابعادي مهيب تر بازتوليد شد. كدام انسان مؤمن و مسئوليت شناسي مي تواند تلخي تهديدها و لطماتي را كه فتنه گران در دولت و مجلس اصلاحات عليه كشور و ملت و ديانت و امنيت برانگيختند از ياد ببرد يا كمين امروز جبهه استكبار و اپوزيسيون رنگارنگ و منافقين جديد براي زدن شبيخون و راه اندازي جنگ احزاب را ببيند و با اين همه، خيال كند جنگ تمام شده و يك چند هم نوبت تقسيم غنايم يا گروكشي و قدرت افزايي و باندسازي و حزب بازي و رفتارهاي بي پروا و غيرمسئولانه است؟! مخاطب اين سخن همان قدر كه دولتمردان هستند، مجلسيان و اصحاب دستگاه قضايي و رسانه ها هم هستند. يدك كشيدن اسم اسلام و اصولگرايي، و رفتار به رسم سكولاريستي- دين جدا، و زندگي و عمل و سياست جدا- مقصدي جز خواري و هلاكت و حسرت نخواهد داشت. ناشكري نعمت امنيت و اقتدار و عزت و آبرو، گرفتار كردن خود در مكر الهي و سنت هلاكت بار «املاء» و «استدراج» است. يكي از لوازم دامن چيدن از گفتار و رفتار اباحي، بازنگري همه صاحبان نفوذ و تأثير در دفتر و حلقه اول مشاوران است. اعتماد به حلقه اول مشاوران و اطرافيان، نبايد موجب ايزوله و كاناليزه شدن رجال شود تا خداي نكرده صرفا به تاتي كردن حسب هدايت حلقه بسته اطرافيان بپردازند و لاغير. حلقه هاي مشورت را بايد به جانب اهل انصاف و خرد و تقوا گشود تا هواي تازه تحليل و اطلاعات در اتاق صاحب منصبان جاري شود وگرنه، گرفتاري در قالب هاي پيش ساخته ذهن و فسيل شدگي- چندان كه در طول تاريخ انقلاب ديده ايم- حتمي است. 4- احياي جبهه متحد اصولگرايان، موجب خوشحالي و اميدواري دوستان، و رعب و نااميدي دشمنان انقلاب خواهد بود. لازمه تقويت تقواي جمعي و كاهش تنش هاي فرساينده و افزايش هماهنگي ها، احياي سازمان وحدت بخش اصولگرايان است. جريان شكست خورده فتنه برخلاف هارت و پورت فراوان مبني بر زير سؤال بردن فرآيند انتخابات و ادعاي عدم تجديد حضور در آن، با قدرت تمام به اين عرصه بازخواهد گشت؛ چه براي نفوذ در حاكميت و ضربه از درون يا دست كم كاهش سرعت پيشرفت نظام و چه براي تجديد فضاي تشنج و اغتشاش. آنها از لجستيك كامل جبهه استكبار برخوردارند. طبيعتا نيروي جبهه اصحاب انقلاب به دو صورت مي تواند هزينه شود؛ الف: به صورت منسجم در خدمت پيشرفت و حل معضلات كشور و مقابله با دشمنان. ب: به شكل پراكنده و در تزاحم دروني ميان نيروهاي انقلابي و هم فرسايي. اين نيرو سقف مشخصي دارد و هرچه بخشي از آن صرف مهار و مقابله نيروهاي انقلاب با يكديگر شود، به همان ميزان از قدرت تمركز و رصد و مقابله با جبهه دشمنان كاسته خواهد شد. بنابراين تجديد سازمان جبهه متحد اصولگرايان و حضور متمركز در انتخابات، مسئوليتي خدشه ناپذير است، هر چند كه حلقه هايي از سر «كج فهمي» يا «نفوذزدگي» ساز مخالف بزنند. بي ترديد رويدادهاي چند ماه گذشته به قدر كافي عبرت آموز است و 8 ماه باقي مانده از سال- سال «جهاد اقتصادي»- و فرصت موجود تا انتخابات را بايد قدر شمرد، درحالي كه بهار انقلاب هاي عربي هم ما را به همت و كار مضاعف فرامي خواند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت