حمید بقایی که یک روز رییس سازمان میراث فرهنگی است و روز دیگر معاون اجرایی رییس جمهور میگوید که یکی از مصداقهای احمدینژاد برای «خط قرمز» است. به گزارش «فردا» دبیر شورایعالی مناطق آزاد است و سرپرست نهاد ریاستجمهوری و مشاور احمدینژاد در امور آسیا در خصوص برخی اتهات بیان شده نسبت به وی، میگوید: من، احمدینژاد و مشایی در جمع سه نفرهمان به این اتهامات میخندیم. گزیدهای از گفتگوی وی با روزنامه شرق را در ذیل میخوانید: * هر کسی رفته ۱۰ هزار تومان هزینه کرده و یک وبلاگ درست کرده و اسمش را هم گذاشته سایت. بعد هم میگوید، من رسانهام و شما هم به عنوان مسوول موظفید به من پاسخ دهید. * من معاون اجرایی رییسجمهور هستم و آنقدر گرفتاری دارم که وقتی میبینم خیلی از برچسبها به من نمیچسبد، بیتوجه از کنار آنها عبور میکنم. * سوال من این است که مگر ما چه کردهایم که این کارها را میکنند. * این چیزهایی که مطرح میشود خیلیهایش کلیگویی است. آیا ارزش پاسخ دادن دارند؟ * من میپرسم انحراف از چه؟ بنده در اطرافیان آقای رییسجمهور کسانی که دنبال مقام باشند و خلاف کنند، نمیبینم. * تمام این بیچارههایی که من در اطراف
رییسجمهور میبینم، همیشه خوابشان میآید. * من سالهاست که با آقای مشایی دوست هستم و تا حالا چنین ادعایی [رابطه با امامزمان] از او نشنیدهام. تمام این مسایلی را که در رابطه با چند و چون عبادت میگویند ما از خود روحانیون یاد گرفتهایم. * من نمیگویم منظورشان [منتقدان] ما نیستیم. میگویم کلیگویی نکنند. بگویند فلانکس در فلانجان، فلان کار را کرد. اتهام را مشخص بگویند. بگویند بقایی فلانجا، فلانکار را کردی. * احمدینژاد خودش رییس جمهور شد. * من اصلا نمیدانم جریان انحرافی چیست و کجاست. * مسایل سیاسی آنقدر حاشیه دارد که اگر بخواهیم توجه کنیم، بعد از یک مدت فرسوده میشویم. * من معاون اجرایی رییسجمهور هستم و آنقدر گرفتاری دارم که وقتی میبینم خیلی از برچسبها به من نمیچسبد، بیتوجه از کنار آنها عبور میکنم.
* تغییر محسوسی در موضعگیری خطیبان جمعه که همواره حامی جریان اصولگرایی و دولت اصولگرایان بودند، را احساس میکنم اما حرف من این است که به نظرم، این یک امر طبیعی است و ممکن است این مواضع به مرور تغییر کند. یک وقتهایی ممکن است اطلاعات غلط، برداشتهای غلطی برای برخی ایجاد کند. نباید خیلی در این حاشیهها درگیر شد. مظلوم هستیم * وقتی ما، مظلومانه کار و وظیفهمان را انجام میدهیم و دنبال حاشیهها و سوءاستفاده نمیرویم در واقع جواب سروصداکنندگان را دادهایم. * من خودم را میگذارم جای افکار عمومی. من نمیگویم من مظلوم هستم بلکه افکار عمومی نگاه میکند و میبیند مدام به ما حمله میکنند: یکبار، دوبار، صدبار... خب مردم میگویند اینکه دارد در سکوت وظیفهاش را انجام میدهد و کاری به کار آنها ندارد پس چرا این حملهها ادامه پیدا میکند. در نتیجه بعد از یک مدت، مردم میگویند اینها مظلوم هستند. * من اتهامی را جواب میدهم که درجه یک است. من وقتی به یک جرم به صورت قانونی متهم شوم، جواب میدهم، نه به اتهامهای سیاسی. * آقای رییسجمهور یک تفاوتی با بقیه دارند و آن تفاوت را بعضیها درک نمیکنند. * در انتخابات
ریاستجمهوری سال ۸۴، شخصی مثل آقای احمدینژاد که یک مدیر اجرایی است، رییسجمهور میشود و الان هم همچنان میان مردم مورد احترام است. آیا آقای رییسجمهور به واسطه وجود دو روزنامه و حمایت سه سایت و چند شبکه رییسجمهورشد؟ اگر کسی بگوید بله! جوابش حتما اشتباه است. برای خرید به مولوی می روم * هنوز بعضی از دوستان با مدلهای کلاسیک سابق میجنگند. این مدل که کسی برود یک سایت بزند و چهار فحش بدهد از اهمیت افتاده. مگر چند نفر، این سایتها را میبینند؛ خانه پُرش ۲۰ هزار نفر در صورتی که جمعیت کشور بیش از ۷۰ میلیون نفر است. * من خودم به شخصه خیلی میان مردم میروم. عمده مواد مورد نیاز خانهام را یا از فروشگاههای معمولی سپه میخرم یا میروم در خیابان مولوی و مرکزهای ترهبار شهرداری خرید میکنم. آدمی نیستم که بروم در فروشگاههای لوکس خرید کنم. با خانوادهام مثل مردم عادی میروم به بطن جامعه. * میخواهم موقع خرید کردن تخفیف بگیرم؛ در حضور محافظ که نمیشود با فروشنده چانه زد. وقتی میروم میان مردم، میبینم طرف در یک عالم دیگر است، اصلا نمیداند سایت چیست، جهان نیوز چیست، جریان انحرافی چیست. * مردم همینکه میبینند تو در
خیابان میایستی و به عنوان معاون رییسجمهور به حرفشان گوش میکنی و بعد میگویی فلانی من دستم نمیرسد، درخواستت را اجابت کنم ولی حالا یک نامهای بنویس برایت پیگیری میکنم شاید شد، این برایشان مهم است.
* شما بروید میراثفرهنگی بپرسید، کارمندی نبوده بخواهد بقایی را ببیند و انجام این ملاقات بیش از دو روز زمان برده باشد. گاهی اوقات به من پیامک میدادند و من به آنها زنگ میزدم و میپرسیدم: مشکلتان چیست. نتیجهاش این بود که کار سرعت میگرفت و مسایل زودتر حل میشد. * در سال ۸۸، بعد از انتخابات ریاستجمهوری و اتفاقهای ویژه آن دوران همه به شدت از احمدینژاد حمایت کردند، الان یکدفعه همانهایی که حمایت میکردند، همانهایی که میگفتند احمدینژاد و تیمش بینظیرترین دولت در تاریخ هستند و کارهایی که در چهار سال گذشته انجام شده در طول تاریخ بینظیر بوده یکدفعه لب به انتقاد شدید باز کردهاند. مثلا در تضاد با مواضع گذشتهشان حتی میگویند، دولت در زمینه اقتصادی خیلی هم موفق نبوده. طبیعی است! دلم به حال تهمتزنندگان میسوزد * وقتی یک نفر ادعایی دارد باید ادعایش را ثابت کند. من که نباید بیگناهیام را اثبات کنم. اگر جایی کسی به اسم بگوید، بقایی فلان کار را کرده من نگاه میکنم، ببینم در چه اندازه و وزنی است، آن وقت پیگیری میکنم. اگر بگویند اطرافیان بقایی فلان و بهمان کردهاند به من ربطی ندارد. اینکه بگویند
اطرافیان آقای رییسجمهور فلان هستند و بهمان کردند که من جواب نمیدهم؛ این همه آدم اطراف آقای رییسجمهور است. * خیلیهایش را به خدا واگذار میکنم. وقتی اینها را میشنوم دلم به حال تهمتزنندگان میسوزد. * در طول خدمت کاریام در مشاغل حساس بودهام و سرنوشت کسانی که به دیگران تهمت زدند و آبروریزی کردند را دنبال کردهام. دیدهام چه بلاهایی سرشان آمده و همان موقع این برای من درس شده. هرکسی بیاید چشمش را ببندد و همینطوری رگباری شروع کند به اتهام زدن و زیر سوال بردن دیگران، آن وقت خداوند در مقابلش کوتاه نمیآید. عاقبتها را ببینیم نه الان را. حالا من خاک پای حضرت امیر هم نمیشوم ولی وقتی در محراب شهید شد، گفتند مگر علی نماز هم میخواند. * کسانی که دور و اطراف آقای رییسجمهور هستند ولایت فقیه را صددرصد قبول دارند و اعتقادشان به رهبری از خیلیها بیشتر است. باور کنید این اعتقاد برای همه ما وجود دارد و به خاطر همین هم تعجب میکنیم. گاهی اوقات یک اتهام آنقدر تعجبآور است که انسان میگوید: ولش کن. مثل این میماند که یکی وسط روز بیاید بگوید الان شب است. میگوییم اینکه الان نور آفتاب را میبیند و کتمان میکند چرا ما
خودمان را بکشیم تا برایش ثابت کنیم روز است؛ ولش کن. اگر ما کاری انجام میدهیم و تلاش میکنیم کشور به سمت توسعه و رونق برود و اوضاع خوب شود معنایش چیست؟ معنایش حرکت در خدمت نظام است دیگر. مقلد رهبری هستم * سال ۶۸ بود که بقا بر میت را آیتالله اراکی اعلام کرد. ما در ادارهای کار میکردیم که به ما گفتند، میتوانید همچنان از امام هم تقلید کنید. بعد از مقطعی گفتند شما الان میتوانید از رهبری هم تقلید کنید. ببینید! همین که گفتم مرجع تقلیدم مقام معظم رهبری است را خیلیها ممکن است بگویند الکی میگوید. این یک مساله شخصی است اما چون پرسیدید، گفتم. نمیخواهم برای کسی جار بزنم. * خدا وکیلی در اطرافیان آقای رییسجمهور فقط کار است و کار و کار. اگر کار، کار و کار نوعی انحراف است بحثش جداست. جریان انحرافی یعنی چه؟ * من اصلا نمیدانم جریان انحرافی چیست. واقعا سوال من این است که جریان انحرافی یعنی چه؟ تعریف این جریان چیست و کجاست. * سال ۸۴ مشخص بود که در بطن جامعه چه میگذرد و رییسجمهور از بطن جامعه بیرون آمد. نمیگویم اینها مساعدت نکردند ولی این کسانی که شما میگویید تا دیروز همراه ما بودند و الان مخالف شدند، عوامل اصلی
رییسجمهور شدن آقای احمدینژاد نبودند. اعتقادم این است.
* کسی میآید شایعه درست میکند که اینها یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان فلان جا پول دادهاند و بعد هم سندی ارایه نمیدهد. خودشان موج راه میاندازند؛ نه سندی دارند، نه مدرکی؛ تازه از ما مدرک هم میخواهند. قراردادهایم قانونی است * قرارداد قانونی است، بیایند بگویند کجایش غیرقانونی است نه اینکه بگویند چرا پول دادید. در قالب یک قرارداد قانونی یک مبلغی پرداخت شده. * من درباره آقای الهام زیاد اطلاع ندارم، ولی در مورد آقای بذرپاش اطلاع دارم. حتی چند بار پیش من آمد و با خواهش گفت: بیایید با من برویم پیش آقای رییسجمهور یا آقای مشایی و واسطه شوید که من استعفا دهم.
دیدگاه تان را بنویسید